امام روزگار ما صفحه 87

صفحه 87

بی دریغ

چند دقیقه ای می شد با خدای خود راز و نیاز می کردم، خواهش می کردم، سرافکنده و غمگین دُع_ا می کردم. ذهنم چون امواج متلاطم دریا، خواسته هایم را به این سو و آن سو می کشید؛ تا اینکه به یاد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف افتادم. طلب و خواهشم قَرار گرفت و حُزنم بیشتر شد و دُع_ایم افزونتر؛ که خدایا، ف_ان_وس ه_دای_ت و قُ_رب و رهنمای رسیدن به لقاء و رضوان را از پس ابر، بیرون آر. که خدای_ا، یک رن_ج در درون من ش_ور می زن_د: «نکند من رن_جِ امام خویش باشم؟!»

گفتم و گفتم تا نسیم ملایم ساحل مرا به زانو درآورد و سیلابی کوچک از چشمانم به سوی دریا روان گردید.

موج اشک، هنوز فرو ننشسته بود. ناگهان، گرمی نوازشی را بر گونه ام احساس کردم. چشمانم را گشودم؛ کسی نبود. به اطراف نگریستم. فقط من بودم و دریا و ساحلی که دو ردّ پا از دور ت_ا به من، به موازات هم ادامه می یافت؛ ام_ا من که تنهابودم! چرا دو ردّ پا؟!

گویی این بار ذهنم به زانو درآمده باشد!

شگفتا؛ من لایق همراهی با امامِ خود بوده ام؟! ذکر و یاد و دُع_ا، محبّت بی دریغ مولایم را به همراه داشته است؟! بُهت زده، دست بر روی گونه ام گذاشتم و از اعماق جان، فریاد برآوردم؛ خُ__دا! (1)


1- . این داستان به استناد نامه ی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریفبه شیخ مفید، که در آنجا خطاب به شیعیان می فرمایند: «ما هرگز شما را به حال خود رها نکرده ایم و هرگز شما را از یاد نبرده ایم ...»، تنظیم شده است. نک: نگین آفرینش، ص 78.

برخی از منابع

قرآن کریم

آفتاب مهر، جمعی از محققین مرکز تخصصی مهدویّت

بحارالانوار، علامه مجلسی

تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی

تو می آیی، استاد صفائی (عین _ صاد)

کافی، مرحوم کلینی

کشف الغمه فی معرفه الائمه، محقق إربلی

کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق

نگین آفرینش، محمد مهدی حائری پور و دیگران

و ... .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه