داستانهای سوره حمد صفحه 179

صفحه 179

خوانمت با غم و آه و زاری

کن ز فضلت اجابت دعایم

گر گناهم فزون گشته از حد

عفو تو مایه باشد برایم

جوان گنه کار

در زمان (رسول اکرم صلی الله علیه و آله )، جوان گنه کاری زندگی می کرد.

پدرش هرچه او را نصیحت و موعظه می کرد که از اعمال زشت خود دست بردارد، سودی نمی بخشید، تا اینکه عاقبت پدرش او را نفرین کرد، و از خانه اش بیرون نمود.

(پس از مدّت کوتاهی

، جوان به مرض سختی گرفتار شد، به پدرش خبر دادند که فرزندت سخت مریض است و هر لحظه امکان فوتش هست . امّا پدر اعتنایی نکرد و گفت : او دیگر فرزند من نیست و من او را نفرین و عاق کرده ام )

جوان روز به روز حالش بدتر شد، تا اینکه از دنیا رفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه