نسیم زندگی صفحه 22

صفحه 22

نام برد.(1)

10 _ امام رضا علیه السلام

الیسع بن حمزه قمی گفت:

من در محضر امام رضا علیه السلام بودم و با حضرتش سخن می گفتم. جمعی نزد حضرتش بودند و در مسائل دین سخن می گفتند. مردی خراسانی بلند قامت گندم گون وارد شد، به خدمت حضرتش سلام کرد و گفت: من از دوستداران شما و اجداد شما هستم. از حجّ بازگشته ام، هزینه سفر را گم کرده ام، پولی ندارم که خود را به شهرم برسانم. خداوند به من نعمت داده و من در شهرم غنیّ و مالدارم. اگر کمک کنید و مرا به سوی شهرم برسانید، در آنجا از سوی شما صدقه می دهم.

حضرتش فرمود: بنشین، خداوند بر تو رحمت آورد. سپس به پرسش های مردم پاسخ گفت تا وقتی که پراکنده شدند. تنها من ماندم و سلیمان جعفری و خثیمه و همان مرد خراسانی. امام رضا علیه السلام از ما اجازه خواست که به اندرونی (نزد خانواده) برود. قدری آنجا ماند، سپس بازگشت و پشت دری که به بیرونی باز می شد، ماند. دست مبارک خود را از بالای در


1- ارشاد، ج 2، ص 233، اعلام الوری، ص 296، تاریخ بغداد، ج 13، ص 28، سیر اعلام النبلاء، ج 6، ص 271، منتهی الآمال، ج 3، باب 9، فصل 2.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه