- مقدمه 1
- اشاره 6
- نقد مبانی و پیش فرض ها 6
- نقد کبروی 6
- نقد صغروی 7
- نقد شخصیت احمد بصری 7
- حجر اسماعیل و رکن یمانی 9
- اشاره 9
- دانش به کتاب های آسمانی 9
- قرآن ناطق 11
- دابه الارض 12
- همراهی با امیر المومنین در عذاب اقوام گذشته 13
- فرماندهی فرشتگان 14
- مکلم موسی علیه السلام 15
- افضل از انبیاء 15
- حائز مقام امامت 18
- 2. در امان بودن از تفسیرهای غلط 20
- 1. کوتاهی مسیر 20
- اشاره 20
- 3. بی اثر شدن تمامی ادله صغروی 21
- تفسیر اشتباه روایات رجعت 25
- اشاره 25
- اشتباه در فهم توقیع شریف 35
- اشتباه در انکار علم ائمه علیهم السلام به همه زبان ها 40
- اشتباه در جمع بین روایات مربوط به کشته شدن شیطان 47
- تفسیر اشتباه از حدیث بترالله عمره 51
- اشتباه در استدلال به روایت امام صادق علیه السلام 70
- برداشت نادرست از حدیث امام باقر علیه السلام 73
- تفسیر اشتباه امام مجهول 74
- تفسیر اشتباه سلاح پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم 76
- ادعاهای سه گانه احمد بصری در باره روایت مورد نظر 79
- نقد ادعای نخست 83
- نقد ادعای سوم 92
- اشتباه در فهم روایت حسن بن وشاء 95
- برداشت نادرست از حدیث جندب 100
- اشتباه در استدلال به آیات سه گانه 103
- نقد استدلال به آیه نخست 107
- نقد استدلال به آیه دوم 109
- نقد استدلال به آیه سوم 111
- اشتباه در تفسیر سوره یوسف 112
- اشتباه در تفسیر وحی به مادر موسی 116
- تناقض در تفسیر 119
- استناد شرک به پیامبر اولوا العزم 120
- تصرف در روایات به قصد فریب 124
- تقطیع روایت مربوط به یاران امام مهدی 124
- اشاره 124
- دعوت به حاکمیت الله 129
- اشاره 129
- ایمان وهب نصرانی 133
- فراوانی روایات مربوط به وجوب نصرت یمانی 136
- تواتر روایات مهدیان دوازدهگانه 139
- لزوم حضور شاهد در ازدواج 145
- اشاره 145
- اعتماد به بازار مسلمین به دلیل اعتماد به قول فروشنده است 147
- ناتوانی در فهم معنای معجزه 150
- اشاره 150
- اشتباه در فهم معنای لغوی 153
- توجیه حدیثی که وجود خارجی ندارد 155
- الف) کتاب ها 162
- ب) مجلات 165
- ج) سایت ها 165
را بنده خدا می خواند و به آیات قرآن استشهاد می کند، برای باب مدینه العلم از پیامبر روایت می خواند، بر حضرت شفقت می ورزد و او را از روز واپسین می ترساند و ... این سالوسی به اندازه ای است که هر کس که معاویه را نمی شناسد، گمان می برد این نامه از سوی قدیسی پارسا به اندرز و موعظت نگارش شده است:
از بنده خدا معاویه بن ابوسفیان به علی بن ابیطالب؛ اما بعد خداوند در کتاب محکمش می فرماید: و قطعاً به تو و به کسانی که پیش از تو بودند وحی شده است: «اگر شرک ورزی حتماً کردارت تباه و مسلّماً از زیانکاران خواهی شد».
و من تو را بیم می دهم که عملت و سابقه ات با ایجاد اختلاف در امت اسلام و متفرق کردن جماعتشان از بین برود؛ پس تقوا پیشه کن و روز قیامت را به یاد آر و از فرو رفتن در خون ریزی مسلمین دست بکش، چرا که من از پیامبر خدا شنیدم که فرمود: «اگر اهل صنعا و عدن یکدیگر را بر کشتن یک مسلمان یاری دهند، خداوند آنان را با بینی در آتش دوزخ می افکند ...».(1)
و این حکایت مخصوص دیروز و امروز نیست، بلکه در همیشه تاریخ با مذهب به ستیز مذهب رفته اند و با دیانت گلوی دیانت را بریده اند. مگر نبودند خوارج
1- «من عبد الله معاویه بن أبی سفیان إلی علی بن أبی طالب، أما بعد، فان الله تعالی یقول فی محکم کتابه: (ولقد أوحی إلیک وإلی الذین من قبلک لئن أشرکت لیحبطن عملک ولتکونن من الخاسرین)، وإنی أحذرک الله أن تحبط عملک وسابقتک بشق عصا هذه الأمه وتفریق جماعتها، فاتق الله واذکر موقف القیامه، وأقلع عما أسرفت فیه من الخوض فی دماء المسلمین، وإنی سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول: «لو تمالا أهل صنعاء وعدن علی قتل رجل واحد من المسلمین لأکبهم الله علی مناخرهم فی النار...»؛(شرح نهج البلاغه، ابن أبی الحدید، ج14، ص42).