از تولد تا بعد از ظهور صفحه 114

صفحه 114

سرزمینی می میرد به راستی که خداوند دانا و آگاه است.»(1)

پس خداوند سبحان می داند در رحم چه است؛ پسر است یا دختر؛ زشت است یا زیبا؛ بدبخت است یا خوشبخت و چه کسی هیزم آتش است و چه کسی در بهشت، همراه پیامبران است؛ پس علم غیب است که آن را کسی جز خداوند نمی داند و غیر از آن، علمی است که خدا به پیامبرش یاد داد و او هم به من یاد داد در حق من دعا کرد تا اینکه سینه ام، آن را درک و دلم، کانون این اسرار باشد.»(2)

جعفر، پیوسته مصرّ بر گمراهی و دشمنی اش بود؛ پس نزد معتمد رفت؛ او حاکمی بود که دیروز با سم، برادرش امام عسکری علیه السلام را مسموم و شهید کرده بود تا اینکه معتمد را از وجود امام زمان علیه السلام مطلع کند و گویی جعفر، جاسوسی به نفع معتمد و ضد اهل بیت علیهم السلام بود؛ معتمد دستور داد، نرجس خاتون را بازداشت کنند.

آنها دستور معتمد را انجام دادند و از نرجس خاتون، سراغ امام زمان علیه السلام را می گرفتند؛ ولی نرجس از روی تقیه، وجود امام مهدی علیه السلام را انکار کرد؛ خلیفه، انکار نرجس را قبول نکرد و دستور داد، نرجس را به قاضی سامرا، «ابن ابی شوارب» تسلیم کنند تا تحت نظر شدید باشد؛ ولی خداوند تعالی، او را بعد از مدت کمی نجات داد.

خداوند لعنت کند، ریاست طلبانی که جنایتکارند در راه به دست آوردن مقاصد، دین و عقیده خود را نابود می کنند! و نفرین بر هر کسی که از هوای نفسش پیروی کند و هر چه که می خواهد، انجام می دهد و می گوید!

هیأت اعزامی از قم

جعفر بر گمراهی اش اصرار می کرد و از مرکب باطلش پایین نمی آمد و کارهایش را تکرار می کرد؛ بنابراین گناه جعفر به همراه کارهایش زیاد می شد و آن زمانی بود که کاروان دیگری از قم به سامرا رسید.

علی بن سنان موصلی از پدرش نقل می کند: زمانی که مولای ما، امام عسکری علیه السلام فوت


1- 183. لقمان، آیه 34.
2- 184. نهج البلاغه؛ ص 239، چاپ بیروت - شرح محمّد عبده؛ سال 1382 و بحار؛ مجلسی؛ ج 41، ص 335.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه