از تولد تا بعد از ظهور صفحه 115

صفحه 115

کرد، کاروانی از قم به سامرا رسید در حالی که آنان از وفات امام عسکری علیه السلام خبر نداشتند و از دیگران سراغ امام عسکری علیه السلام را گرفتند که به آنها گفته شد:

حضرت فوت کرده است.

گفتند: وارثش کیست؟

گفتند: برادرش جعفر.

پس سراغ جعفر را گرفتند به آنها گفته شد: او به تفریحگاه رفت و سوار کشتی شد در حالی که شراب می نوشید و همراه او خوانندگانی بودند.!!

کاروانیان با یکدیگر مشورت کردند و گفتند: اینها اوصاف امام نمی باشد.

بعضی از آنها گفتند: این اموال را به صاحبانشان برگردانیم.

ولی محمّد بن جعفر حمیری گفت: صبر کنید، جعفر برگردد تا به درستی از کارش خبردار شویم.

وقتی که جعفر برگشت، نزد او رفتند و سلام کردند و گفتند: ای مولای ما! از اهل قم و شیعه هستیم برای مولایمان امام عسکری علیه السلام، اموالی را از قم آورده ایم.

جعفر گفت: این اموال کجاست؟

گفتند: همراهمان است.

جعفر گفت: اموال را به من بدهید.

گفتند: خیر، چون این اموال را با شرایطی تحویل می دهیم.

جعفر گفت: آن شرایط چیست؟

گفتند: در گذشته، اموال از تمام شیعیان جمع می شد و در بسته های کوچک قرار داده می شد؛ و سپس آنها را در کیسه ای بزرگ قرار می دادیم و آن کیسه را مهر و موم می کردیم و وقتی آن اموال را برای مولایمان امام عسکری علیه السلام می آوردیم، آن حضرت می گفتند که همه اموال فلان مقدار است و از فلانی، چه مقدار پول و از دیگری چه مقدار تا اینکه اسم همه مردم را می فرمود و حتی نقش انگشترها را نیز می گفت.

جعفر گفت: شما دروغ می گویید!.... برادرم چنین کاری انجام نمی داد و این کار، علم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه