تأملی در روایت های علایم ظهور صفحه 1

صفحه 1

مقدمه

از مباحث گسترده ای که دربارهِ مهدویت مطرح می شود، موضوع علا مت هایی است که گفته می شود پیش از ظهور منجی موعود پدید خواهد آمد. اهمیت این موضوع به اندازه ای است که غالباً در مباحث انتظار به آن پرداخته می شود و کم تر کتابی را می توان یافت که به زندگی مهدی(عج) پرداخته باشد ولی بخشی از مطالب خود را - به اجمال یا تفصیل - به نشانه های ظهور اختصاص نداده باشد، حتی کتاب های مستقلی در این باره نگارش یافته که تقریباً هدف همهِ آن ها، جمعآوری آن نشانه ها بوده است و یا نویسندگان آن کتاب ها در صدد تبیین، توضیح و بیشتر، توجیه روایات مربوط به آن برآمده اند. در این میان تعداد کمی از نویسندگان [1] به تحلیل و بررسی روایات پرداخته و با دیدهِ نقد به آن ها نگریسته اند، ولی حتی آنان نیز، این بحث را تکمیل نکرده اند و گاه نظرهایشان قابل نقد و بررسی است.در این جا بر آنیم تا با نگاهی تازه به روایت های علایم ظهور، به نکته هایی دربارهِ آن ها بپردازیم. البته آن چه دراین جا میآید، تنها قسمتی از این مباحث است و بررسی عمیق و تفصیل بیش تر، فرصت و جایگاه دیگری می طلبد که نگارنده امیدوار است در آینده ای نزدیک به آن دست یابد. بنابراین درنوشتار حاضر تنها به مطلب های کلی این بحث و ذکر چند نمونه اشاره می شود.

ضرورت و هدف بحث

مراجعه به ده ها کتابی که در آن از نشانه های ظهور، سخن به میان آمده است، نشان می دهد که متأسفانه بیش تر نویسندگان متأخر، روایت های منابع گذشته را تکرار کرده و با آن محققانه و تحلیلی برخورد نکرده اند؛ هر کس به فراخور نوشتهِ خود به چند نشانه اشاره و یکی دو روایت برای نمونه ذکر می کند و به مبحث هایی مانند این که منظور از سخن معصوم چیست و در چه شرایطی بیان شده، راوی آن از نظر جرح و تعدیل چگونه است یا آن روایت در کتب معتبر نقل شده یا نه، توجهی نشده است. بیش تر این کتاب ها در صدد قانع کردن موقت مخاطب خود هستند خواننده ای که در آن قسمت خاص از کتاب، انتظار بیان نشانه ها را دارد. از این رو جای بررسی همه اخبار دربارهِ یک نشانه، ارتباط آن با دیگر نشانه ها، بحث از صحت و سقم روایت ها و تحلیل و نقد منابع آن ها بسیار خالی است و کتاب ها و مقاله های اندکی که به این موضوع پرداخته اند، کافی به نظر نمی رسد و قابل نقد است.ضرورت دیگر این که امروزه این مطلب که ظهور نزدیک شده، بیش تر علایم به وقوع پیوسته و شاهد دولت حقهِ آل محمد(ص) خواهیم بود، بسیار رواج پیدا کرده و هر کس از نزدیک تر بودن ظهور خبر دهد محبوب تر است. غافل از این که:نخست: تعیین وقت (حتی به معنای یک محدوده زمانی تقریبی)، ممنوع است و هیچ یک از معصومین هم این کار را نکرده اند [2] .دوم: ادعای نزدیک بودن ظهور، تبعات و زیان هایی مانند بدبین شدن عامه مردم نسبت به گفته های معصومین، به وجود آوردن انتظار کاذب و سست شدن اعتقاد به آن پس از گذشت زمان را در پی دارد. از مرحوم آیت ا لله مرعشی نجفی نقل کرده اند:«از این مطالب (که مثلا ً سفیانی دیده شده یا...) نگویید؛ زیرا جوانان بعد از سالیان، وقتی که ظهور حضرت به تأخیر بیفتد، دست از دین برمی دارند و همه را دروغ می پندارند.» [3] .یکی از مراجع تقلید حاضر هم می فرماید:«باید زمینه را مساعد کنید که اگر غیبت، صد هزار سال هم طول بکشد، عقاید مردم خراب نشود. فردی بود که هر روز می گفت: حضرت میآید و ظهور نزدیک شده است. یک بار گفت: سه ماه دیگر آقا حتماً میآید. سه ماه بعد، گفتیم چه شد؟ گفت: بدا حاصل شد! باید کاری کنیم که ایمان راسخ پیدا کنیم.» [4] .به نظر می رسد این سخنان به اندازه ای گویاست که هدف از این بحث را روشن می کند؛ زیرا موضوع انتظار و ظهور و علایم ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، به گونه ای که برخی در صدد هستند، نزدیک شدن ظهور را با بیان علایم محقق شده، اثبات کنند.با آن چه گفته شد، هدف از این نوشتار نیز روشن خواهد شد؛ این که اثبات نماییم، حقیقتِ علایم آن گونه که شهرت یافته، نیست، بلکه جای بحث و بررسی بیش تری دارد، از میان علایم حتمی، هیچ کدام محقق نشده و علایم دیگر در واقع پیش گویی حوادث آینده از سوی امامان معصوم بوده است که با نشانه های ظهور قائم آمیخته یا به نفع افراد و گروه های مدعی مهدویت ساخته شده است.

روش بحث

لازمهِ تحقیق در موضوع هایی که به اخبار بستگی کامل دارد، بررسی دو جنبهِ متن و سند آن هاست. ممکن است روایتی از نظر متن دارای اشکال هایی باشد و در عین حال به افرادی که در سلسله سند آن قرار دارند، اعتماد شود (یعنی ثقه باشند) و یا بر عکس؛ متن گزارش، مشکلی نداشته باشد ولی در سند آن اشخاصی باشند که نمی توان به آنان اعتماد کرد که در هر دو صورت، آن خبر را نخواهیم پذیرفت. این روش در جایی است که روایتی منحصر به فرد (خبر واحد) در موضوعی وجود داشته باشد. حال اگر ده ها روایت، یک مضمون را گزارش کنند، دیگر جمود بر سند معنا نخواهد داشت. سیرهِ علمای گذشته، این گونه بوده است که اگر مضمون حدیثی با قراینی مانند روایت های دیگر تأیید می شد، دیگر به ضعف سند توجه نمی کردند.در موضوع مهدویت نیز همین روش جاری است؛ چون اگر قرار باشد دقت سندی در آن اعمال شود، بسیاری از روایت ها با اشکال روبرو خواهد شد؛ این امر در روایت های غیبت و مهدی(ع) که دیگر فِرق شیعه و حتی اهل سنت آن را به طور گسترده ای نقل کرده اند و گاه افراد معلوم الحالی نیز در طریق آن ها وجود دارد، نمود بیش تری پیدا می کند. از طرفی آن چه ما را از اکتفا کردن به صحّت سند، باز می دارد، احتمال جعل خبر همراه سلسله سند است.چنان که این کار از سوی برخی غالیان انجام شده است و به دسّ حدیث شهرت دارد. امام صادق(ع) به هشام بن حکم می فرماید:«حدیثی که موافق کتاب و سنت نیست یا شاهدی برای آن در حدیث های گذشته نمی بینید، نپذیرید؛ چون مغیره بن سعید - خداوند اورا لعنت کند - در کتاب های اصحاب پدرم احادیثی جای داد که او نفرموده بود.» [5] .در روایت دیگری، امام روش مغیره (غالی معروف) را در چگونگی دسّ حدیث چنین بیان می فرماید:«یاران او در میان یاران پدرم پنهان بودند و کتاب های اصحاب پدرم را گرفته، نزد مغیره می بردند و او کفرو زندقه را در آن ها جاسازی می کرد و به پدرم اِسناد می داد. آن گاه یاران او این کتاب ها را در میان شیعه رواج می دادند.» [6] .این دو روایت که در رجال کشی ذکر شده - با فرض اشکال سندی - این مطلب را می رساند که برخی افراد سخنانی را به ائمه نسبت داده اند که آن بزرگواران نفرموده اند. بنابراین احادیث دسّ، حتی در صورت جعلی بودن، مطلب را اثبات خواهد کرد، با توجه به این که گفته می شود، گروه هایی از غلات دربارهِ رهبران خود ادعای مهدویت داشته اند. [7] به هر حال درموضوع مهدی و ظهور او، علاوه بر توجه به سند روایت ها، به متن آن ها نیز باید توجه داشت و اگر خبری با روایت های دیگر یا قراینی غیر از آن تأیید نشود، به بحث و بررسی بیش تری نیاز دارد.

منابع و راویان علایم

روایت های مربوط به علایم ظهور، درمنابع گسترده شیعه و سنّی پراکنده است که بیشتر آن ها در سه کتاب مربوط به غیبت یعنی: الغیبه نعمانی،کمال الدین شیخ صدوق و الغیبه شیخ طوسی، آمده است. تعدادی از آن ها هم در روضهِ کافی ذکر شده و شیخ مفید(ره) برخی از همان روایت ها را در زندگی امام دوازدهم از کتاب ارشاد آورده است. البته پیش از این دوره کتاب های فراوانی دربارهِ دو موضوع غیبت و ملاحم نوشته شده است که به دست ما نرسیده، ولی به نظر می رسد روایت های آن کتاب ها در چند منبع پیش گفته جمع آوری شده است. نجاشی و شیخ طوسی در فهرست های خود، در ذیل نام تعدادی از اصحاب ائمه، به نام کتاب های آنان دربارهِ این دو موضوع اشاره می کنند که البته نام برخی از واقفه و غالیان و اصحاب دیگر مذهب های شیعه در میان آنان به چشم می خورد.در میان اهل سنت، روایت های مربوط به نشانه های ظهور، در باب های ملاحم و فتن یا در کتاب هایی به همین نام آمده است. در مسند ابن حنبل و صحاح شش گانه، در ذیل این باب به برخی از نشانه ها اشاره شده است. البته در این کتاب ها چندان اثری از آن چه شیعه در روایت های خود آورده است، به چشم نمی خورد، ولی کتاب الفتن نعیم بن حماد (م 228 ه.) که به ملاحم و فتن اختصاص دارد، از جمله معدود کتاب های اهل سنت است که امروز در دسترس ماست و روایت های آن با آن چه در منابع شیعه ذکر شده، شباهت دارد. کتاب دیگر الملاحم ابن المنادی (م 336 ه.) است که حال و هوای آن همانند الفتن ابن حماد است ولی روایت هایی در آن وجود دارد که در دیگر منابع نیست.کتاب دیگری که مطالب آن از منابع اهل سنت گرفته شده، التشریف بالمنن یا ملاحم سیدبن طاووس است. ولی کتاب خود را به چهار بخش تقسیم کرده و سه بخش آن را از کتاب های ابن حماد، سلیلی، ابویحیی زکریا و یک بخش آن را از منابع قدیمی تر شیعه، جمعآوری کرده است. اهمیت کتاب سید، به بخش دوم و سوم است که امروز در دسترس نیست. کتاب عقدالدرر شافعی (قرن هفتم ه.) و البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان از متقی هندی (م 975 ه.) - که روایت های آن ها شباهت زیادی به یکدیگر دارند - از مجموعه های قبلی مانند الفتن ابن حماد جمع آوری شده است.راویان این حدیث ها بسیار گوناگونند و تلاش برای انتساب دسته ای از روایت ها به راوی واحد یا دیدگاهی خاص، بی نتیجه است. از نظر اتصال این اخبار به معصوم، نکته جالب و قابل بررسی این است که اکثر قریب به اتفاق آن ها از امام باقر و امام صادق(ع) نقل می شود. حتی برخی روایت های اهل سنت نیز به این دو امام می رسد. تعداد انگشت شماری از این احادیث به امام هفتم و هشتم و بیش تر به رسول خدا(ص) و امیرمؤمنان(ع) منسوب است. بسیاری از روایت های علائم الظهور هم از معصوم صادر نشده است که این موضوع در منابع اهل سنت فراوان [8] و در غیبت شیخ طوسی به تکرار یافت می شود. [9] .

نشانه های قیامت یا نشانه های ظهور

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه