امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور صفحه 377

صفحه 377

با کرامت وصف ناپذیری داد و اینک به خانه ی خویش باز می گردم.» [1] .

پاورقی

[1] بحارالانوار، ج 52، ص 175.

داستان شیخ محمد حسن

داستان شیخ محمد حسن

مرحوم «محدث نوری» در

کتاب خویش «جنهالمأوی» [1] از برخی علمای بزرگ حوزه ی علمیه نجف آورده است که: در آنجا یک دانشجوی علوم اسلامی بود، بنام «شیخ محمدحسن» که از سه مشکل بزرگ رنج می برد. این سه مشکل عبارت بود از:

1- دچار درد سینه و بیماری سختی بود که خون از سینه اش می آمد.

2- به آفت فقر و تهیدستی گرفتار بود.

3- دل در گرو مهر دختری نهاده بود، اما خانواده ی دختر، به دلیل فقر و بیماریش با ازدواج او موافقت نمی کردند.

هنگامی که از همه جا مأیوس و نومید گردید با خود عهد بست که چهل شب چهارشنبه به مسجد کوفه [2] برای عبادت و نیایش برود چرا که میان مؤمنان مشهور بود که اگر کسی چنین کند، به خواست خدا به دیدار امام عصر علیه السلام مفتخر خواهد شد.

بر این اساس بود که این مرد، بدین برنامه همت گماشت بدان امید که به دیدار حضرت مهدی علیه السلام نایل آید و سه مشکل خویشتن را با آن مشکل گشا و چاره ساز در میان بگذارد.

آخرین شب چهارشنبه بود، شبی بسیار تیره و تار و سرد و طوفانی. باد تندی می وزید و او بر سکوی مسجد کوفه نشسته و غرق در غم و اندوه بود، چرا که

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه