حقیقت دوازدهم صفحه 2

صفحه 2

مهدی خُدّامیان آرانی

قم ، 1388

در حسرت یک کتاب نگذارید مرا !

از جای خود بلند می‌شوم به سوی پنجره اتاقم می‌روم ، نگاهم به گلدسته‌های حرم پیامبر خیره می‌ماند .

ساعت، یازده شب را نشان می‌دهد . اینجا مدینه است ، شهر پیامبر و من به مهمانی پدر مهربانی‌ها آمده‌ام .

وقتی در مدینه هستی بهترین لحظه‌های زندگی را تجربه می‌کنی ، زیرا که تو در آغوش نور هستی .

و صدای تو را می‌شنوم که به من می‌گویی : اینجا چه می‌کنی ؟ برخیز و به سوی دریای نور برو !

حق با تو است ، من باید از هتل بیرون بروم و خود را به حرم پیامبر برسانم .

خوب است بروم غسل زیارت بکنم .

سریع غسل می‌کنم و لیوان چای را می‌نوشم و از اتاق خارج می‌شوم .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه