داستانهای آموزنده از حضرت یوسف علیه السلام صفحه 23

صفحه 23

صد هزاران گرگ را این مکر نیست

عاقبت رسوا شود این گرگ بایست

29 : دعای حضرت یوسف در قعر چاه

در روایات اهل بیت علیه السلام و . . . می خوانیم : هنگامی که یوسف علیه السلام در قعر چاه قرار

گرفت امیدش از همه جا قطع و تمام توجه او به ذات پاک خدا شد ، با خدای خود مناجات می کرد و به تعلیم جبرئیل راز و نیازهائی داشت .

در روایتی می خوانیم یوسف با خدا چنین مناجات کرد :

اللهم یا مونس کل غریب و یا صاحب کل وحید و یا ملجا کل خائف و یا کاشف کل کربه و یا عالم کل نجوی و یا منتهی کب شکوی و یا حاضر کل ملاء یا حی یا قیوم ، اءسئلک اءن تقذف رجائک فی قلبی ، حتی لایکون لی هم و لا شغل غیرک و اءن تجعل لی من امری فرجا و مخرجا اءنک علی کل شی ء قدیر .

بار پروردگارا ! ای آنکه مونس هر غریب و یار تنهایانی ، ای کسی که پناهگاه هر ترسان و برطرف کننده هر غم و اندوه ، و آگاه از هر نجوی و آخرین امید هر شکایت کننده و حاضر در هر جمع و گروهی ، ای حی و ای قیوم ! از تو می خواهم که امیدت را در قلب من بیفکنی ، تا هیچ فکری جز تو نداشته باشم ، و از تو می خواهم که از این مشکل بزرگ ، فرج و راه نجاتی برای من فراهم کنی که تو بر هر چیز توانائی . جالب اینکه در ذیل این حدیث می خوانیم ، فرشتگان صدای یوسف را شنیدند و عرض کردند : الهنا نسمع صوتا صبی و الدعاء دعاء نبی .

پروردگارا ! ما صدا و دعائی می شنویم ، آواز ، آواز کودک اما دعا ، دعای پیامبر است . (28)

30 : یعقوب در فراق یوسف می گفت . . .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه