داستانهای آموزنده از حضرت یوسف علیه السلام صفحه 3

صفحه 3

3 : زیبائی یوسف را اول آدم داشت

در خبر است که آدم علیه السلام در اول خلقت به صورت و زیبائی و جمال حضرت یوسف علیه السلام بود چون از آن درخت تناول نمود حسن و زیبائی حضرت آدم کم شد و آن حسن و زیبائی را حق تعالی به یوسف داد .

گفته اند : شب تار از نور جمال حضرت یوسف مثل روز نورانی می شد و میان دو چشم او علامتی نورانی بود که مانند ماه تابان بود . و چون می خندید یا سخن می گفت نوری از دندان های او بیرون می آمد که در و دیوار را روشن می کرد .

حضرت یوسف علیه السلام حسن و جمال و زیبائی را از جدش حضرت اسحاق پیامبر و مادر اسحاق به صورت حورالعین بود که حضرت یوسف را به ارث برده بود .

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : نیمی از همه زیبائی ها را به یوسف دادند و نیم دیگر را به سایر مردم .

کعب الاحبار گفته : یوسف علیه السلام زیبا روی و دارای موهائی مجعد و چشمانی درشت و میانه اندام و سفید رو و چهار شانه و کمر باریک بود . (3)

4 : در تمام اجزاء خون زلیخا نوشته بود یوسف

در تفاسیر چنین حکایت می کنند ، وقتی که زلیخا بر حضرت یوسف علیه السلام غضب کرد به غلام و خادم خود دستور داد چند تازیانه به یوسف علیه السلام بزند !

غلام تازیانه را بر زمین می زد و فقط یک تازیانه به بدن یوسف علیه السلام زد !

زلیخا فورا از خانه بیرون دوید و فریاد زد یوسف را مزن ، این تازیانه را که الان زدی درد آن به

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه