داستانهای آموزنده از حضرت یوسف علیه السلام صفحه 47

صفحه 47

و هم راه حل مشکل آنها را می داند .

نوشته اند که بعد از ناامیدی زنان به کامجوئی از یوسف به زلیخا گفتند که صلاح و کار اینست که یوسف را دو یا سه روزی به زندان بیندازی که به سبب ریاضت و سختی رام شود و قدر راحتی و این همه نعمت را بداند و سر تسلیم به فرمان تو گذارد . /font>

چه کوره ساز زندان را بر او گرم بود زانکوره گردد آهنش نرم

زلیخا سخنان آنها را قبول کرد و نزد عزیز مصر آمد و گفت از این غلام بدنام شده ام و طبع من از او نفرت دارد و صلاح آنست که او را به قید و بند و زنجیر گرفتار کینم و به زندان بیندازی تا مردم گمان کنند که او گناه کار است و من از ملامت مردم راحت شوم ، عزیز مصر سخن او را قبول کرد و حکم کرد که او را به زندان اندازند .

که قرآن در آیه 35 سوره یوسف می فرماید بعد از آنکه علائم و نشانه های پاکدامنی و بی گناهی یوسف علیه السلام برای عزیز مصر و زلیخا و دار و دسته ایشان واضح و آشکار گردید اینطور تصویب شد که باید عزیز مصر حتما یوسف را تا یک مدت معلومی زندانی نماید . (57)

54 : یوسف را در بازارها گرداندند

گفته اند برای به قید و بند کشیدن یوسف ، زلیخا به آهنگری گفت ، بند گران و سلسله ای محکم بساز تا به دست و پای این غلام ببندم و چند روزی او را در زندان گوش مالی دهم .

وقتی که آهنگر نگاهی به دست و پای

یوسف انداخت گفت : ای ملکه ، این پسر طاقت بند محکم و قدرت و نیروی زندان ندارد .

زلیخا بر سر او فریاد کشید و گفت : تو بر زندانیان رحم می کنی .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه