- مقدمه 1
- اشاره 1
- شکوفایی عدالت انبیا در عدالت مهدوی 1
- آسیب شناسی وضع موجود 1
- هدایت و رهبری الهی 2
- مبدأ هستی 2
- معاد و مقصد 2
- نظام سیاسی و مسأله مشروعیت 2
- اشاره 2
- وضع مطلوب، بنیادها و آرمانها 2
- خدمت به مردم، اجرای احکام اسلام و به ویژه تلاش برای تحقق عدالت 3
- مبارزه با موانع راه خدا و تهدیدات موجود بر سر راه جامعه اسلامی 3
- هدایت انسان در جهت قرب به خدا 3
- اهداف نظام سیاسی اسلامی 3
- حاکمیت معنویت و ارزشهای اخلاقی 4
- شیوه انتقال از وضع موجود به وضع مطلوب 4
- اشاره 4
- ارزشهای مشترک جهان شمول (دین واحد) زمینه ساز تحقق عدالت 4
- تأسیس حکومت واحد جهانی به عنوان مجری عدالت اجتماعی 4
- عدالت اقتصادی فراگیر 4
- عدالت امنیتی و سیاسی فراگیر 5
- پاورقی 5
- عدالت فرهنگی فراگیر 5
اشاره
«به زیستن» که از آرزوها و دغدغههای همیشگی بشر بوده است، اقتضاء است و الزامات بسیاری دارد.پذیرش زندگی اجتماعی، نظم و قانون از شرایط لازم چنین دغدغهای است، اما تأمین کننده دغدغه مذکور نیست. عادلانه بودن زندگی اجتماعی، نظم و قوانین، سیاستها، عملکردها و نهادها و تعیین معیارها و سازکارهای رسیدن به عدالت از دیگر شرایط مؤثر در تأمین خرسندی و رضایت انسان از زندگی خویش است.در مقاله حاضر بر این مطلب استدلال شده است که تأمین خرسندی حقیقی انسان در گرو حرکت بر «صراط مستقیم» یعنی راه انبیا، اوصیا و اولیای الهی و اجتناب از جریانهای «مغضوبین» و «ضالین» است.خداوند متعال از روی لطف، تمامی ابزارهای لازم برای انتقال از وضعیت «زیستن» به «به زیستن» و «سعادت» حقیقی را در اختیار بشر قرار داده است، اما بسیاری از انسانها شکر نعمت به جا نیاورده، دچار غضب الهی شدهاند.رهبری الهی و قوانین عادلانه از مهمترین نعمتهای خداوند برای انسان است اما ناسپاسی انسان باعث شد محروم از عطر حضور شود.روزی که بشر از غیر خود ناامید شد و انتظار ظهور در سطح جهانی محقق گشت، نوبت شکوفایی عدالت نبوی و علوی به دست مهدی خواهد بود.بقیه الله از بین برنده نظم ظالمانه و برقرار کننده نظم عادلانه است. نظمی که شاخصهای اساسی آن قوانین عادلانه، نهادها و ساختارهای عادلانه، عملکردهای عادلانه، کارگزاران عادل و رهبری عادل خواهد بود. اگر عدالت حاکم بر تکوین ناشی از عدالت ذات ربوبی است، عدالت حاکم بر جامعه انسانی نیز تنها میتواند منبعث از رهبری الهی و قوانین وحیانی باشد.
مقدمه
دغدغه انسان برای فراتر رفتن از «زیستن» به مرحله «به زیستن» او را به این نتیجه رساند که بدون تعامل و تعاون با دیگران نمیتواند به این هدف نائل شود، ولی زندگی اجتماعی لوازم و خواستههای دیگری را به دنبال داشت. از مهمترین لوازم زندگی اجتماعی «نظم» بود. زندگی اجتماعی بدون نظم، نه تنها به تحقق اهداف جامعه انسانی کمکی نمیکرد، بلکه «زیستن» انسان را نیز به خطر میانداخت؛ بنابراین، «نظم» نیز از سوی انسان قائل به ضرورت زندگی اجتماعی پذیرفته شد. پذیرش «نظم»، یعنی پذیرش نابرابری؛ زیرا در هر نظمی یک فرمان دهنده قابل تصور است و یک فرمان بر، تخطی از نظم بحث ضمانت اجرای نظم را به میان آورد. بنابراین فرمان روا از قوه قهریه نیز برخوردار شد تا خاطیان از نظم، مجازات شوند.اما پرسش اساسی این بود که ملاک «نظم» چیست؟ همین جا بود که «قانون» متولد شد. قانون نیز به دنبال خود لوازم دیگری داشت. از جمله کیستی قانونگذار، مبنا و ملاک قانونگذاری، هدف قانونگذار، مجریان قانون و... تفاوت در میزان رضایتمندی از نظم موجود و لوازم و خواستههای جانبی آن سبب شد تا مفاهیم دیگری از قبیل عدل و ظلم متولد شود و سخن از دو نوع نظم، قانون، ناظم، قانونگذار و هدف به میان آید: نظم عادلانه و نظم ظالمانه. قانون عادلانه و قانون ظالمانه، حاکمان عادل و حاکمان ظالم، اهداف عادلانه و اهداف ظالمانه و....
شکوفایی عدالت انبیا در عدالت مهدوی
اشاره
بنابراین از همان آغاز تکوین زندگی سیاسی و اجتماعی، موضوع و متعلق عدالت گوناگون شد. موضوع عدالت هر چه باشد، چه نظام هستی، چه نظام سیاسی و اجتماعی یا قانون یا شخص، در بحث از هر یک از موضوعهای یادشده میتوان محورهای مشترکی را دید. آسیبشناسی وضع موجود نسبت به موضوع و متعلق عدالت نقطه شروع و ارائه وضع مطلوب نقطه میانی و شیوهها و سازکارهای رسیدن به وضع مطلوب سرانجام بحث است.با توجه به آنچه آمد، میکوشیم سه محور یادشده را نسبت به برخی از مهمترین موضوعها و متعلقات عدالت مورد بحث قرار دهیم. مدعای اصلی مقاله حاضر این است که از آنجا که عدالت در دیدگاه اسلامی امری واقعی است و نه اعتباری، عدالت مهدوی تداومبخش رسالت پیامبران الهی، به ویژه رسالت آنها نسبت به عدالتگستری است. باید گفت مبنای حسن و قبح عقلی و ذاتی در مسأله ظلم و عدل مبنای نظری ما در مقاله حاضر است که به دلیل طولانی شدن کلام از پرداختن به آن میپرهیزیم.بر اساس این مبنا و با توجه به آنچه در سوره حمد آمده است میتوانیم جامعه انسانی را به لحاظ اوضاع و شرایط عینی و از منظر میزان حساسیت نسبت به عدالت در سطوح و مراتب گوناگون آن در سه وضع تصویر کنیم:1. جوامعی که بر صراط مستقیم حرکت میکنند؛ این جوامع از رهبری الهی، قانون الهی و اهداف الهی بهره میبرند. مبدأ حرکت آنها و مقصد آنها نیز خداست. دغدغه پیامبران، جانشینان و اولیای الهی، حرکت انسان و جوامع انسانی در مسیر صراط مستقیم است. بنابراین از این نظر، رسالت حضرت حجت (عج) در تداوم رسالت پیامبران الهی تشویق انسان به قیام به قسط، تحقق عدالت در جمیع مراتب و سطوح آن و نفی ظلم و ستم در همه اشکال و گونههای آن است. در واقع عدالت فقط در همین وضعیت تأمین میشود.2. جوامعی که بر خلاف مسیر الهی حرکت میکنند؛ کسانی که جنگ و تعارض با پیامبران، اوصیا و اولیای الهی را در کارنامه خود دارند تلاشگران عرصه گسترش ظلم در سطوح و مراتب گوناگون آن بوده و هستند. اینان در برابر عدالت مهدوی نیز به نزاع میپردازند. «مغضوبین» صفتی است که خداوند به این گروه میدهد؛ زیرا عمداً بر خلاف عدالت و حق حرکت میکنند. از این رو، همچون ابلیس مغضوب درگاه الهی هستند.3. جوامعی که در گمراهی به سر میبرند و قابل هدایت هستند، ولی جهل آنها سبب شده است تا در مسیر عدالت گام برندارند. وصف الهی برای اینها «ضالین» است.در ادامه میکوشیم نزاع عدل و ظلم را در موضوعها و متعلقات اصلی عدالت و ظلم مورد بحث قرار دهیم.
آسیب شناسی وضع موجود
آنچه هماکنون در دنیا میگذرد، از جنبههای گوناگون با عدالت در تعارض است. اگر حرکت بر مدار ارزشهای غیر دینی ملاکی برای تشخیص مسیر عادلانه از غیر عادلانه باشد، جهان امروز در اختیار کسانی است که تمام کوشش آنان مبتنی بر «خودمحوری» استوار است. اصل «تنازع بقا» و همراه بودن «قدرت و حقیقت»، از اصولی است که پایه رفتار سیاسی، فرهنگی و اقتصادی این افراد را تشکیل میدهد. تثبیت حق «وتو» برای پنج کشور قدرتمند دنیا، حمایت از اسرائیل، حمله به کشورها، دستاندازی به ثروتهای جهانی، استخدام شعارهایی مثل مبارزه با تروریزم و امثال آن در جهت تأمین منافع خود، از مهمترین مصداقهای ظلمهای نهادینه شده در جهان امروز است.میتوانیم ظلمهایی را که امروز در سطح جهان به چشم میخورد در حوزه رهبران، قوانین، ساختارها و عملکردها نشان دهیم. رهبران حاکم بر دنیا ویژگیهای لازم برای رهبری را ندارند. خداوند به صراحت فرموده است که (لا ینال عهدی الظالمین) بر این اساس، ستمگران شایستگی رهبری جوامع را ندارند؛ در حالی که عمده کارگزاران سیاسی امروز دنیا، در حال ستمگری به خود و دیگران هستند. قوانین حاکم بر دنیا نیز، به دلیل این که از سرچشمههای سکولاریستی برخاسته است در بسیاری از جنبهها با قوانین الهی مغایرت دارد. این قوانین باعث شده است تا روز به روز فاصله و نابرابری میان ملتها و کشورهای فقیر و غنی افزوده شود. عملکردهای ظالمانه باعث شده است تا محیط زیست به مخاطره افتد. عرصههای رقابت به نفع قدرتمندان است. بنابراین در حالی که در برخی از کشورها انواع بهرهمندیها رایج است، در برخی از مناطق شاهد گسترش گرسنگی، فقر و انواع بیماریها هستیم. میتوانیم بگوییم آنچه ابلیس به خداوند متعال گفت محقق شده است: (قال رب بما اغویتنی لأزینن لهم فی الأرض و لأغوینهم اجمعین).بنابراین اگر از نگاه کلان به مسائل جهان امروز بنگریم، نمیتوانیم بگوییم عدالت در جهان امروز برقرار است. حاکمان مسلط بر جهان امروز نیز چنین ادعایی ندارند، بلکه میتوانیم به صراحت بگوییم ظلم در جهان امروز برقرار است. ظلم در سطح رهبران و کارگزاران، ظلم در سطح قوانین و مقررات، ظلم در سطح ساختارها و نهادها و ظلم در سطح عملکردها. اگر نظامی مثل جمهوری اسلامی، یا مردمی مثل مردم فلسطین و لبنان و عراق نیز بخواهند در مقابل این ظلمها بایستند، به شدیدترین شکل با آنها برخورد میشود.جهانی شدن، مبارزه با تروریزم، دفاع از حقوق بشر، مبارزه با گسترش سلاحهای کشتار جمعی و اتمی، دفاع پیشگیرانه و تأمین امنیت جهانی، شعارها و بهانههایی است که در خدمت نهادینه کردن این ظلمها قرار دارد. در واقع، میتوانیم بگوییم حکومت امروز جهان در دست جریان «مغضوبین» است و جریان «صراط مستقیم» در اقلیت به سر میبرد. جریان «ضالین» نیز اسیر تبلیغات مغضوبین است.