سیمای (چهره) ملکوتی یوسف علیه السلام صفحه 160

صفحه 160

ص:179


1- 1) - نجم (53) : 43؛ «و این اوست که می خنداند و می گریاند.»

« لِسَعْیِهٰا رٰاضِیَهٌ» (1)

« فَهُوَ فِی عِیشَهٍ رٰاضِیَهٍ» (2)

آن خنده قیمت دارد که وقتی حضرت یوسف علیه السلام را از آن کاخ با عظمت به زندان تاریک کاهگلی، کنار عده ای کافر و زبان نفهم می اندازند، به دیوار زندان تکیه می دهد و می گوید:

« رَبِّ اَلسِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمّٰا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ» (3)

مرا از آن فضای دعوت به زنا به گوشه این زندان انداختند، حال تو هستی و من، پس من اینجا خوش هستم. این خوشی، خوشی است. نه فریادهای مستانه و شبانه که بعضی پسر و دخترها در زندگی می زنند و مانند کرم ها در لجن گناه و شهوت نجس می لولند و بدن های جهنمیی که به هم ساییده می شود. آن لولیدن، غیر از زندگی کردن است.

شادی واقعی

اگر شادی آنها شادی است، پس چرا بعد از این جلسات رقص و گناه، وقتی به خانه می آیند و تنها می شوند، احساس می کنند که غم تمام عالم در دل آنها است؟ بعد با هزار نوع قرص خود را خواب می کنند که سنگینی این غم آنها را از پا درنیاورد.

شادی واقعی، شادی مؤمن است که حتی ظاهراً دارد گریه می کند، اما بعد از گریه و حتی در حین گریه کردن، چنان احساس سبک باری و شادی می کند که

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه