سیمای (چهره) ملکوتی یوسف علیه السلام صفحه 171

صفحه 171

ص:190


1- 1) - یوسف (12) : 24؛ « وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِهٰا لَوْ لاٰ أَنْ رَأیٰ بُرْهٰانَ رَبِّهِ کَذٰلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ اَلسُّوءَ وَ اَلْفَحْشٰاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبٰادِنَا اَلْمُخْلَصِینَ » ؛ بانوی کاخ [ چون خود را در برابر یوسفِ پاکدامن، شکست خورده دید با حالتی خشم آلود ] به یوسف حمله کرد و یوسف هم اگر برهان پروردگارش را [ که جلوه ربوبیت و نور عصمت و بصیرت است ] ندیده بود [ به قصد دفاع از شرف و پاکی اش ] به او حمله می کرد [ و در آن حال زد و خورد سختی پیش می آمد و با مجروح شدن بانوی کاخ، راه اتهام بر ضد یوسف باز می شد، ولی دیدن برهان پروردگارش او را از حمله بازداشت و راه هر گونه اتهام از سوی بانوی کاخ بر او بسته شد ]. [ ما ] این گونه [ یوسف را یاری دادیم ] تا زد و خورد [ ی که سبب اتهام می شد ] و [ نیز ] عمل خلاف عفت آن بانو را از او بگردانیم؛ زیرا او از بندگان خالص شده ما [ از هر گونه آلودگی ظاهری و باطنی ] بود.
2- 2) یوسف (12) : 56؛ «این گونه یوسف را در [ آن ] سرزمین مکانت و قدرت دادیم.»

شخص قرار داده می شود.

ظاهراً یک نفر است، ولی قدرت جامع، غالب و چیره کامل است. دل ها و ارواح همه در تسخیر او است، در حالی که او کانال فیوضات پروردگار برای دل ها و ارواح است. نه تنها دل ها و ارواح زمان خودش، بلکه برای همه دل های لایق، شایسته و قابل.

تمکّن، معنویت و آبروی او در جهان فعّال است. بدن او در دنیا نیست، ولی حقیقت او در دنیا هست و به نیازمندان عالم معنا، انرژی، پاکی، زمینه استقامت و حفظ نفس می دهد. این همه را پروردگار عالم در یک نفر جمع کرده است.

محسنین در سایه لطف پروردگار

وقتی که برادران حضرت یوسف علیه السلام به علّتی که در قرآن مطرح است، او را شناختند، حضرت علیه السلام حرف خیلی زیبایی به برادران زد. آنها او را به چاه انداختند و خیال می کردند که نابود شده و از بین رفته است. سی سال گذشته است، اکنون گرد و غبارش نیز از تهِ چاه به باد رفته است.

آنها اصلاً به زنده بودنش یقین نداشتند. وقتی او را شناختند، مبهوت شدند. بچه کتک خورده ته چاه افتاده کنعان کجا و مقام عزیز مصر کجا؟ شگفت زده و مبهوت شدند.

حضرت علیه السلام وقتی این جمله را به آنها گفت خیال آنان را راحت کرد که در این دستگاه منظّم هستی باید کار به اینجا برسد.

حضرت یوسف علیه السلام به حقیقت و بصیرت وصل است و کلمه به کلمه از حرف های ایشان حساب دارد. او وقتی حرف می زند، خدا از گلوی او حرف می زند. به برادرانش فرمود: چرا انگشت به دهان مانده، شگفت زده و غرق در تعجب شده اید، مگر چه شده است؟ یک سیر طبیعی الهی در این عالم انجام گرفته

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه