سیمای (چهره) ملکوتی یوسف علیه السلام صفحه 185

صفحه 185

ص:204


1- 1) - علل الشرائع: 2/529، باب 313، حدیث 2؛ مستدرک الوسائل: 13/402، باب 111، حدیث 15728؛ «ابن ولید از علی و او از پدرش نقل کرد که ابن ابی عمیر مردی بزاز بود از شخصی ده هزار درهم طلب داشت ثروت ابن ابی عمیر از دست رفت و فقیر شد آن مرد خانه اش را بده هزار درهم فروخت و پولها را آورد بخانه ابن ابی عمیر درب خانه او را کوبید. محمّد بن ابی عمیر خارج شد آن مرد گفت: این طلبی است که از من داشتی اینک برایت آورده ام. پرسید از کجا تهیه کرده ای ارثی بتو رسیده؟ گفت: نه سؤال کرد کسی بتو بخشیده، پاسخ داد نه من خانه ام را فروختم تا قرضم پرداخت شود. ابن ابی عمیر گفت: ذریح محاربی از حضرت صادق برای من نقل کرد که فرموده است: «لا یخرج الرجل عن مسقط رأسه بالدین» بواسطه قرض شخص نباید خانه نشیمن خود را بفروشد. پول ها را ببر من احتیاجی ب آن ندارم با اینکه خدا شاهد است که هم اکنون بیک درهم آن نیازمندم ولی یکدرهم از چنین پولی را تصرف نخواهم کرد.»

حال شما چطور است؟ - به پیغمبر صلی الله علیه و آله که نمی شود دروغ گفت او عالم به حقیقت است - این جواب را داد:

«أَصْبَحْتُ یا رسولَ اللَّهِ مُوْقِناً»

این حال من است: تمام حقایق عالم را که از طریق وحی انبیا و شما به من رسیده است، با همه وجود باور و یقین دارم.

این ادعای خیلی مهمی است. چهل سال درس خواندن و غلطیدن در دلیل، برهان، فلسفه، حکمت و عرفان می خواهد تا کسی به مقام باور و یقین برسد، گاهی نیز نمی رسد.

او خیلی راحت گفت: من در اوج باور هستم و هیچ شکی نسبت به هیچ حقیقتی ندارم.

یقین این جوان را در کلام حضرت زهرا علیها السلام مشاهده می کنیم.

«الحَمْدُ لِلهِ الَّذی لَمْ یَجْعَلْنی جاحِداً لِشَیءٍ مِنْ کتابِهِ وَ لامُتَحیّراً فی شَیءٍ مِنْ أمَرِهِ» (1)خدا را شکر می کنم که نسبت به هیچ حقیقتی تردید ندارم و نسبت به هیچ واقعیتی سرگردان نیستم.

این حالی که حارثه بن نعمان گفت، حال همه انبیا و امامان علیهم السلام است.

علامت اهل باور و یقین

رسول خدا علیها السلام در برابر جمعیت مسجد به او فرمودند:

«اِنَّ لِکلِّ یَقینٍ حَقیقهً فَما حَقیقهُ یقینِکَ؟»

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه