سیمای (چهره) ملکوتی یوسف علیه السلام صفحه 300

صفحه 300

ص:319


1- 1) - یوسف (12) : 101؛ «پروردگارا! تو بخشی از فرمانروایی را به من عطا کردی.»
2- 2) - نهج البلاغه: خطبه 33؛ «قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبَّاسِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ دَخَلْتُ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام بِذِی قَارٍ وَ هُوَ یَخْصِفُ نَعْلَهُ فَقَالَ لِی مَا قِیمَهُ هَذَا النَّعْلِ فَقُلْتُ لَاقِیمَهَ لَهَا فَقَالَ علیه السلام وَ اللَّهِ لَهِیَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ إِمْرَتِکُمْ إِلَّا أَنْ أُقِیمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلًا ثُمَّ.» هم چنین آمده: تحف العقول: 36؛ بحار الانوار: 141/74، باب 7، حدیث 14؛ «إِذَا کَانَ أُمَرَاؤُکُمْ خِیَارَکُمْ وَ أَغْنِیَاؤُکُمْ سُمَحَاءَکُمْ وَ أَمْرُکُمْ شُورَی بَیْنَکُمْ فَظَهْرُ الْأَرْضِ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْ بَطْنِهَا وَ إِذَا کَانَ أُمَرَاؤُکُمْ شِرَارَکُمْ وَ أَغْنِیَاؤُکُمْ بُخَلَاءَکُمْ وَ أُمُورُکُمْ إِلَی نِسَائِکُمْ فَبَطْنُ الْأَرْضِ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْ ظَهْرِهَا.»

همان خودم را اداره می کنم. (1)

حال بندگان خاص خدا

اشاره

امام حسن و حضرت ابی عبدالله علیهما السلام پرسیدند: ای پیرمرد! چرا گریه می کنی؟ گفت: دو شب است که یارم نیامده است. پرسیدند: یار تو کیست؟ پیرمرد جواب داد: او نه آدرس خانه خود را داده و نه اسم خود را گفته است، من نابینا هستم، هر چه به او می گفتم: اسم شما چیست؟ می فرمود: عبدالله.

با این تجافی دل انسان از ابزار غرور کنده می شود و منیّت برای همیشه فراموش می شود، دیگر پول من، زمین من، ملک من، علم من، صندلی من، چنان نزد انسان پوچ می شود که حاضر نمی شود اسم آنها را ببرد.

حسن بن شعبه حرّانی در کتاب «تحف العقول» که برای هزار و دویست سال قبل است و کتاب خیلی مهمی است نقل می کند:

شخصی در کوچه به حضرت ابی عبدالله علیه السلام عرض کرد: شما چگونه هستید؟ امام علیه السلام فرمودند: من از همه تهیدستان، تهیدست تر هستم. وقتی انسان با خدا

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه