سیمای (چهره) ملکوتی یوسف علیه السلام صفحه 79

صفحه 79

ص:98


1- 1) - یوسف (12) : 24؛ «اگر برهان پروردگارش را [ که جلوه ربوبیت و نور عصمت و بصیرت است ] ندیده بود.»

آن وقت او می گفت: دندان شکسته و بدن سیاه مرا ببینید، من مقاومت کردم تا او به من تجاوز نکند. اما حضرت یوسف علیه السلام در جایگاه «برهان رب» بود، لذا برخورد او با دشمن نیز بی عیب، سالم و الهی بود.

او فرار کرد، چون که اینجا جای فرار بود، نه جای درگیری. او متوجه شد که جای درگیری نیست. زلیخا از پشت سر لباس حضرت یوسف علیه السلام را گرفت تا او را نگهدارد، حضرت در حال رفتن بود که لباسش پاره شد. ناگهان در باز شد و شوهر زلیخا وارد شد. گفت: چه خبر است؟ او به شوهرش گفت: از آن وقتی که او را به خانه آوردی، او به دنبال من است تا به من و تو خیانت کند.

شوهر زلیخا به حضرت یوسف علیه السلام گفت: من بد کردم که به تو نان و نمک دادم و خانه خود را در اختیار تو گذاشتم؟ کودکی عاقل همانجا به شوهر زلیخا گفت: لباس یوسف علیه السلام را نگاه کن، ببین اگر از جلو پاره شده، زن مقاومت کرده تا به او خیانت نشود، اما اگر لباس از پشت پاره شده، همسر تو می خواست خیانت کند و او از دست این زن خائن فرار می کرده است. به قدری این معرفت و عشق انسان را ظریف و بی عیب می کند که در برخورد با بدترین دشمنان، زیباترین برخورد الهی را انجام می دهد.

تفاوت معشوق حقیقی و غیرحقیقی

آن وقت این معشوق با همه معشوق ها فرق می کند؛ چون اولاً: معشوقِ این عشق هیچ نیازی به عشقِ عاشق ندارد و در کمال بی نیازی است و تمام منافع عشقِ این عاشق به خود او برمی گردد.

اینجا معشوق از عاشق منفعتی نمی خواهد؛ چون نیازی به منفعت بردن ندارد.

دوم این که: هرگز معشوق در این عشق، برای عاشق کم نمی گذارد؛ چون اهل اذیت کردن نیست، بلکه معشوق در اینجا اهل لطف، بخشش، احسان، فضل و کرم است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه