تاریخ پیامبر و اهل بیت علیهم السلام سال دوم دوره دبیرستان جلد 5 صفحه 29

صفحه 29

ص:41

وقتی مأمون سخن صریح و قاطع امام رضا(علیه السلام) را شنید، خشمگین شد و به امام(علیه السلام) گفت: تو همواره با من رفتار ناپسند می کنی و از خشونت و جلالت من خود را در امان می یابی! به خدا سوگند یاد می کنم که اگر ولایت عهدی را نپذیری، تو را بر آن مجبور سازم؛ اگر آن را برعهده گرفتی که هیچ، وگرنه گردنت را می زنم!

امام رضا(علیه السلام) فرمود: «خداوند مرا نهی کرد که خود را به هلاکت بیفکنم. اگر پای اجبار و قتل در کار است، آن چه بخواهی انجام بده و من ولایت عهدی را می پذیریم؛ مشروط بر این که، هیچ کس را نصب و عزل نکنم و رسم و سنّتی را جابه جا ننمایم؛ بلکه دورا دور نظارت و اشاره نمایم».

از سخن امام چنین برمی آید که:

پذیرش ولایت عهدی مأمون از سوی حضرت رضا(علیه السلام) امری بدون تأثیر و مشروط بر کناره گیری از سیاست های عزل و نصب مأمون بود و پذیرفتن چنین ولایت عهدی امام برای مأمون که می خواست ارکان متزلزل حکومت خود را در پرتو وجود امام استوار سازد، بی فایده بود.

مجلس بیعت

مأمون پس از پذیرش ولایت عهدی اجباری از سوی حضرت رضا(علیه السلام)، مجلسی را در روز پنجشنبه، پنجم ماه رمضان سال 201 هجری که از قبل، روز بیعت اعلام شده بود، با حضور رجال و شخصیت ها و قضات و بزرگان کشور تشکیل داد. مأمون دستور داد تا حاضران لباس های سبز را که شعار علویان بود بپوشند و لباس های سیاه را که شعار عباسیان بود از تن بیرون آورند و جایگاه مخصوصی را در کنار جایگاه خودش در آن مجلس برای امام آماده کردند و همه بزرگان کشور با امام(علیه السلام) به عنوان ولایت عهدی بیعت کردند.

پس از این بیعت، مأمون فرمان داد تا سکه ها را به نام حضرت رضا(علیه السلام) مهر کردند و نام امام رضا(علیه السلام) بر سکه های کشور اسلامی نقش بست و دخترش «اُمّ حَبیبه» را به عقد ازدواج امام رضا(علیه السلام) درآورد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه