- درس اوّل: نجمه، در انتظار فرزند 1
- اشاره 1
- موسی بن جعفر امام پس از خود را معرفی می کند 2
- اشاره 5
- واقفیه 6
- عاقبت یکی از سران واقفیه 7
- اشاره 9
- راهبرد امام در مقابله با مزاحمت حکومت هارون 11
- اشاره 13
- صفوان بن یحیی 18
- معروف کرخی 19
- علی بن میثم 20
- اشاره 23
- چگونگی دعوت مأمون از امام رضا(علیه السلام) 24
- اشاره 27
- مجلس بیعت 29
- اشاره 31
- 1- پاسخ های امام رضا(علیه السلام) به سؤالات مأمون 35
- اشاره 35
- 2- خدا کجاست ؟! 38
- 1- دعا برای باران 40
- 2- معجزه امام در مجلس مأمون 41
- 3- شهادت حضرت رضا(علیه السلام) 42
- 1- تلاوت قرآن 45
- 2- نماز اوّل وقت 45
- 3- دفاع از حق 46
- 4- بخشش و توجه به مستضعفان 47
- 5- پاسداری از اعتقادات 48
- گزیده ای از کلام حضرت رضا(علیه السلام) 50
- اشاره 53
- ولادت حضرت جواد(علیه السلام) 54
- اشاره 58
- امام خردسال 59
- پاسخ امام رضا(علیه السلام) به اشکال از خردسالی امام جواد(علیه السلام) 59
- سخن گفتن عصا به حقانیت امام جواد(علیه السلام) 60
- پاسخ امام جواد(علیه السلام) به معترضان 60
- اشاره 63
- اعتراض بنی عباس و پاسخ مأمون 64
- دعوت مأمون از امام جواد(علیه السلام) برای سفر به بغداد 64
- سیاست مأمون در برابر امام جواد(علیه السلام) 65
- اشاره 68
- خنثی شدن توطئه مأمون 70
- بازگشت به مدینه 71
- اشاره 73
- شیعه حقیقی کیست ؟ 73
- امام جواد(علیه السلام) در زمان معتصم عباسی 75
- آگاه بودن امام جواد(علیه السلام) از توطئه معتصم 76
- اشاره 78
- برخی از کرامات امام جواد(علیه السلام) 83
- نمونه ای از کلمات امام جواد (علیه السلام) 88
- اشاره 91
- علم خدادادی در دوران کودکی 92
- نشانه های صدق امامت 93
- مناظره امام هادی(علیه السلام) با یحیی بن اکثم 96
- اشاره 101
- 1- حضرت عبدالعظیم حسنی 101
- 2- عثمان بن سعید 102
- خلفای عباسی هم عصر امام هادی(علیه السلام) 103
- 3- ابن سکیت 103
- مبارزه فرهنگی با فرقه های منحرف 106
- امام هادی(علیه السلام) در عصر معتصم و واثق عباسی 111
- اشاره 111
- گرایش سرلشکر تُرک به امام هادی(علیه السلام) 111
- اشاره 112
- خبرهای غیبی 112
- امام هادی(علیه السلام) در زمان حکومت متوکل عباسی 112
- سیاست متوکل در تبعید امام(علیه السلام) 113
- اشاره 116
- مجلس مِی گساری یا عبرت ؟! 117
- شکوه امام هادی(علیه السلام) در پرتو امدادهای غیبی 122
- اشاره 127
- امام هادی(علیه السلام) در عصر مستعین و معتزّ عباسی 128
- سیره امام هادی(علیه السلام) 132
- نمونه ای از گفتار امام هادی(علیه السلام) 137
ص:54
مسند بیرون آمدند و به حمید بن مهران حمله کرده و او را دریدند و خوردند و هیچ چیز از او باقی نگذاشتند و حتّی خون ناپاکش را لیسیدند و پس از فراغت، متوجّه امام رضا(علیه السلام) شده و عرض کردند: ای ولی خدا! هرگونه فرمان بدهی، اطاعت می شود. اگر فرمان دهی، این شخص (اشاره به مأمون) را نیز بدریم. مأمون با شنیدن این سخن بی هوش شد. امام رضا(علیه السلام) به آن دو شیر فرمود: توقّف کنید و شیرها متوقف شدند و عرض کردند: به ما چه فرمان می دهی؟ امام(علیه السلام) فرمود: به جایگاه خود بازگردید. آنها به جای خود برگشتند و به صورت تصویر قبلی، روی مسند قرار گرفتند.
وقتی مأمون به هوش آمد، گفت: حمد و سپاس خداوندی که ما را از شرّ حمید بن مهران کفایت نمود. سپس به امام رضا(علیه السلام) عرض کرد:
ای پسر رسول خدا! چنین معجزه ای از اختیارات جدّ شما رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و سپس از اختیارات شماست.
3- شهادت حضرت رضا(علیه السلام)
حضرت رضا(علیه السلام) بارها خبر داده بود که مأمون مرا با زهر می کشد و به دوستان صمیمیش می فرمود که فریب عوام فریبی های مأمون و احترامی که در ظاهر به من می گذارد را نخورید. یکی از روزهای آخر ماه صفر سال 203 هجری بود که امام خدمت گزار و یار نزدیکش «اباصلت» را صدا زد و به او فرمود: فردا صبح من نزد مأمون می روم. اگر پس از بیرون آمدن، دیدی که عبا بر سر نکشیده ام، با من صحبت کن؛ امّا اگر دیدی که سر خود را پوشیده ام، با من صحبت نکن. اباصلت می گوید: فردا صبح امام لباسش را پوشید و در محراب عبادتش نشسته بود که مأمور مأمون نزد او آمد و گفت: مأمون شما را می خواهد. امام عبا و کفشش را پوشید و حرکت کرد. من هم حضرت رضا را دنبال می کردم. امام بر مأمون داخل شد؛ درحالی که پیش روی او ظرف های میوه و انگور گذاشته بود و در دست او خوشه انگوری بود که قسمتی از آن را خورده بود تا چشمش به حضرت رضا(علیه السلام) افتاد او را در آغوش گرفت و پیشانیش را بوسید و با او نشست و به او انگور تعارف کرد و گفت: ای پسر رسول خدا! انگوری بهتر از این انگور ندیده ام. امام(علیه السلام) فرمود: چه بسا انگور بهشت از آن بهتر باشد. مأمون به حضرت رضا اصرار بر خوردن کرد و امام(علیه السلام)