تفسیر آیات قیام و زندگی عبرت آموز حضرت موسی علیه السلام صفحه 124

صفحه 124

ص:141

قصّه ی دعوا (چنگ بهم زدن و پنهان شدن خوبیها و زیبائیها)

در کتابی به نام (آئینه، نوشته محمّد حجازی)(1) مطلبی نقل شده بنام: دعوا، دعوا قصه ای چنین است: می گوید در شهر همدان می رفتم اوّل یک کوچه ی باریک دیدم بچه های کوچه می دوند و می گویند: دعوا، دعوا من دنبالشان رفتم دیدم دوتا بچه چنگ زده اند و صورت های یک دیگر را خون آلود کرده اند و یک مادر بزرگی آمده تا بچه ها را از هم دیگر جدا کند و بچه ای علت نزاع آنها را این جور شرح می دهد که: آن گفته من قشنگ ترم و این گفته من قشنگ ترم. لذا با هم دعوایشان شده و چنگ زده و صورت یک دیگر را زخمی کرده اند مادر بزرگ خطاب به آنها: (که ظاهراً هر دو دختر هستند) می گوید عصمت و عفّت! هر کدام قشنگ تر باشید، حالا چنگ به صورت هم دیگر زده و هم دیگر را زیر خون پنهان می کنید من از کجا بفهمم کدام یک از شما قشنگ ترید که از شما برای پسرم خواستگاری کنم. نویسنده نتیجه می گیرد: این مردم که بر روی یک دیگر چنگ می زنند و چهره یک دیگر را زشت جلوه می دهند. اگر همه شان یک حُسن و خوبی داشته باشند زیر پرده می ماند و کسی متوجه آن نمی شود این حرف بسیار خوبی است و ما باید در نظر داشته باشیم: جامعه اسلامی همه یک هدف دارند باید حُسْن ها و خدماتشان معلوم باشد. نکند با چنگ زدن برروی یک دیگر آبروی یک دیگر را ریخته و حسن شان وخوبی شان زیر پرده بماند و آشکار نشود.

به هر حال حضرت موسی علیه السلام وقتی درگیری این دو تن را دید گفت: عجب ببین شیطان چکار می کند (هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ) این که این دو نفر به جان یک دیگر افتاده اند از عمل شیطان یا از زرنگی شیطان است. یک احتمال دیگر هم در

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه