- متن و ترجمه 1
- موضوع 1
- متن 1
- ترجمه 1
- متن 1
- ترجمه 1
- 1- ضرورت خودسازی 1
- ترجمه 2
- متن 2
- 2- اخلاق رهبری (روش برخورد با مردم) 2
- 3- پرهیز از غرور و خودپسندی 3
- متن 3
- متن 4
- 4 -مردم گرایی، حق گرایی 4
- ترجمه 4
- ترجمه 5
- متن 5
- 5 -ضرورت راز داری 5
- متن 6
- ترجمه 6
- 6 -جایگاه صحیح مشورت 6
- ترجمه 7
- 7 -اصول روابط اجتماعی رهبران 7
- متن 7
- ترجمه 8
- متن 9
- 8 -شناخت اقشار گوناگون اجتماعی 9
- ترجمه 10
- اوّل : سیمای نظامیان 12
- متن 12
- ترجمه 13
- دوّم : سیمای قضات و داوران 15
- متن 15
- ترجمه 16
- متن 16
- سوّم : سیمای کارگزاران دولتی 16
- ترجمه 17
- متن 18
- چهارم : سیمای مالیات دهندگان 18
- ترجمه 19
- متن 20
- پنجم : سیمای نویسندگان و منشیان 20
- ترجمه 20
- ششم : سیمای بازرگانان و صاحبان صنایع 21
- متن 21
- ترجمه 22
- هفتم : سیمای محرومان و مستضعفان 23
- متن 23
- ترجمه 24
- 9-اخلاق اختصاصی رهبری 26
- متن 26
- ترجمه 27
- متن 29
- 10-اخلاق رهبری با خویشاوندان 29
- ترجمه 29
- 11 -روش برخورد با دشمن 30
- متن 30
- ترجمه 31
- اوّل : هشدار از خون ناحق 32
- متن 32
- 12 -هشدارها 32
- ترجمه 32
- ترجمه 33
- متن 33
- دوّم : هشدار از خود پسندی 33
- متن 33
- سوّم : هشدار از منّت گذاری 33
- متن 34
- ترجمه 34
- چهارم : هشدار از شتابزدگی 34
- متن 34
- پنجم : هشدار از امتیاز خواهی 34
- ترجمه 34
- ترجمه 35
- نامه در یک نگاه : پنجاه نکته مهم در یک فرمان 37
- بخش اوّل 44
- شرح و تفسیر: نخستین توصیه،تقوا و مبارزه با هوای نفس است 44
- نکته ها 49
- 1-خطرات نفس اماره 49
- 2-اهمیّت کشور مصر 50
- شرح و تفسیر: حقوق همه شهروندان را محترم بشمار 52
- بخش دوم 52
- بخش سوم 61
- شرح و تفسیر: هرگز مغرور مباش! 61
- بخش چهارم 67
- شرح و تفسیر: از نفرین مظلومان بترس! 67
- بخش پنجم 72
- شرح و تفسیر: همواره با توده مردم باش 72
- نکته: انواع حکومت ها 78
- شرح و تفسیر: عیب پوش باش 79
- بخش ششم 79
- نکته: موارد عیب پوشی و موارد اطلاع رسانی 83
- بخش هفتم 84
- شرح و تفسیر: از این گونه مشاوران بپرهیز! 84
- نکته: اهمّیّت مشورت در زندگی انسان ها 87
- شرح و تفسیر: وزرای خوب و بد 89
- بخش هشتم 89
- شرح و تفسیر: سنت های حسنه را احیا کن 95
- بخش نهم 95
- نکته: سرچشمه پیدایش سنّت ها 103
- بخش دهم 104
- شرح و تفسیر: اقشار مختلف اجتماعی 104
- نکته: لایه های اجتماع 108
- شرح و تفسیر: پیوند گروه های اجتماعی 109
- بخش یازدهم 109
- بخش دوازدهم 118
- شرح و تفسیر: شرایط فرمانده لشکر 118
- بخش سیزدهم 123
- شرح و تفسیر: برترین فرماندهان لشکر 123
- شرح و تفسیر: راه حلّ مشکلات 128
- بخش چهاردهم 128
- نکته: اولو الامر کیانند؟ 130
- شرح و تفسیر: قضات باید واجد این دوازده صفت باشند 133
- بخش پانزدهم 133
- شرح و تفسیر: مراقبت دقیق از کارگزاران 143
- بخش شانزدهم 143
- بخش هفدهم 150
- شرح و تفسیر: طرق صحیح اخذ مالیات اسلامی 150
- شرح و تفسیر: منشیان و کارگزاران 158
- بخش هجدهم 158
- بخش نوزدهم 164
- شرح و تفسیر: تجارت و صنعت را این گونه سامان ده 164
- نکته: احتکار در شریعت اسلامی 173
- بخش بیستم 174
- شرح و تفسیر: بسیار مراقب قشر محروم باش 174
- نکته: حمایت از نیازمندان در اسلام 183
- شرح و تفسیر: تشکیل مجلس عام برای رسیدگی به کار مردم 185
- بخش بیست و یکم 185
- شرح و تفسیر: کار امروز را به فردا میفکن 190
- بخش بیست و دوم 190
- شرح و تفسیر: در همه چیز حتی نماز اعتدال را رعایت کن 192
- بخش بیست و سوم 192
- شرح و تفسیر: عیوب پنهان شدن زمامدار از دید مردم 196
- بخش بیست و چهارم 196
- نکته: دیدارهای مستقیم مردمی 200
- شرح و تفسیر: از زیادخواهی اطرافیانت بپرهیز 202
- بخش بیست و پنجم 202
- شرح و تفسیر: احترام به عهد و پیمان از مهم ترین واجبات است 209
- بخش بیست و ششم 209
- نکته: وفای به عهد و پیمان در تعلیمات اسلام 218
- شرح و تفسیر: از ریختن خون بیگناهان بپرهیز 220
- بخش بیست و هفتم 220
- نکته: اهمّیّت گناه قتل نفس در اسلام 224
- شرح و تفسیر: از این صفات زشت بپرهیز 226
- بخش بیست و هشتم 226
- نکته: چگونگی حبط اعمال 232
- شرح و تفسیر: از کارهای شتاب زده و سخنان نسنجیده بپرهیز 235
- بخش بیست و نهم 235
- نکته: خطرات بزرگ غضب 238
- شرح و تفسیر: حجت را بر تو تمام کردم 239
- بخش سی ام 239
- نکته: عهدنامه مالک اشتر دستوری جامع برای کشورداری 244
متن و ترجمه
موضوع
متن
و من کتاب له علیه السلام کتبه للأشتر النخعی لما ولاه علی مصر و أعمالها حین اضطرب أمر أمیرها محمد بن أبی بکر، و هو أطول عهد کتبه و أجمعه للمحاسن.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
هَذَا مَا أَمَرَ بِهِ عَبْدُ اللَّهِ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ مَالِکَ بْنَ الْحَارِثِ الْأَشْتَرَ
فِی عَهْدِهِ إِلَیْهِ حِینَ وَلاَّهُ مِصْرَ جِبَایَهَ خَرَاجِهَا وَ جِهَادَ عَدُوِّهَا وَ اسْتِصْلاَحَ أَهْلِهَا وَ عِمَارَهَ بِلاَدِهَا
ترجمه
نامه به مالک اشتر، در سال 38 هجری هنگامی که او را به فرمانداری مصر برگزید، آن هنگام که اوضاع محمد بن ابی بکر متزلزل شد، و از طولانی ترین نامه هاست که زیبایی های تمام نامه ها را دارد.
بنام خداوند بخشنده و مهربان
این فرمان بنده خدا علی امیر مؤمنان، به مالک اشتر پسر حارث(1) است، در عهدی که با او دارد، هنگامی که او را به فرمانداری مصر بر می گزیند تا خراج آن دیار را جمع آورد، و با دشمنانش نبرد کند، کار مردم را اصلاح، و شهرهای مصر را آباد سازد.
1- ضرورت خودسازی
متن
أَمَرَهُ بِتَقْوَی اللَّهِ وَ إِیْثَارِ طَاعَتِهِ وَ اتِّبَاعِ مَا أَمَرَ بِهِ فِی کِتَابِهِ مِنْ فَرَائِضِهِ وَ سُنَنِهِ الَّتِی لاَ یَسْعَدُ أَحَدٌ إِلاَّ بِاتِّبَاعِهَا وَ لاَ یَشْقَی إِلاَّ مَعَ جُحُودِهَا وَ إِضَاعَتِهَا وَ أَنْ یَنْصُرَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِقَلْبِهِ وَ یَدِهِ وَ لِسَانِهِ فَإِنَّهُ جَلَّ اسْمُهُ قَدْ تَکَفَّلَ بِنَصْرِ مَنْ نَصَرَهُ وَ إِعْزَازِ مَنْ أَعَزَّهُ.
وَ أَمَرَهُ أَنْ یَکْسِرَ نَفْسَهُ مِنَ الشَّهَوَاتِ وَ یَزَعَهَا (2) عِنْدَ الْجَمَحَاتِ (3) فَإِنَّ النَّفْسَ أَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ اللَّهُ.
ثُمّ اعلَم یَا مَالِکُ أنَیّ قَد وَجّهتُکَ إِلَی بِلَادٍ قَد جَرَت عَلَیهَا دُوَلٌ قَبلَکَ مِن عَدلٍ وَ جَورٍ
1- مالک در سرزمین «یمن» در روستای «بیشه» چشم به دنیا گشود. از قبیله «مذحج» بود که بعدها به مالک اشتر معروف شد، و پدرش یغوث بن نخع می باشد که به مالک نخعی «جدّ پدری» نیز معروف شد، مالک پس از رحلت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در جنگ با رومیان شرکت کرد، و از شام به کمک سعد وقّاص آمده در فتح ایران رفت. در حکومت عثمان با فرماندار فاسد او در کوفه درگیر شد، و اوّل کسی بود که با امام علی علیه السّلام بیعت کرد، مردم کوفه را برای جنگ جمل او آماده ساخت، و در جنگ جمل بود که لیاقت و شجاعت او شهره شد، در صفّین نقش تعیین کننده داشت، نه تنها در شجاعت بلکه در عبادت و ایمان و تقوا نیز مشهور بود و در سال 38 هجری در روستای «قلزم» بین راه مصر توسّط جاسوسان معاویه با زهر مسموم و به شهادت رسید.
2- «یزعها»: یکفها.
3- الجَمَحات: منازعات النفس إلی شهواتها و مآربها.
وَ أَنّ النّاسَ یَنظُرُونَ مِن أُمُورِکَ فِی مِثلِ مَا کُنتَ تَنظُرُ فِیهِ مِن أُمُورِ الوُلَاهِ قَبلَکَ وَ یَقُولُونَ فِیکَ مَا کُنتَ تَقُولُ فِیهِم وَ إِنّمَا یُستَدَلّ عَلَی الصّالِحِینَ بِمَا یجُریِ اللّهُ لَهُم عَلَی أَلسُنِ عِبَادِهِ فَلیَکُن أَحَبّ الذّخَائِرِ إِلَیکَ ذَخِیرَهُ العَمَلِ الصّالِحِ فَاملِک هَوَاکَ وَ شُحّ (1) بِنَفسِکَ عَمّا لَا یَحِلّ لَکَ فَإِنّ الشّحّ بِالنّفسِ الإِنصَافُ مِنهَا فِیمَا أَحَبّت أَو کَرِهَت
ترجمه
او را به ترس از خدا فرمان می دهد، و اینکه اطاعت خدا را بر دیگر کارها مقدّم دارد، و آنچه در کتاب خدا آمده، از واجبات و سنّت ها را پیروی کند، دستوراتی که جز با پیروی آن رستگار نخواهد شد، و جز با نشناختن و ضایع کردن آن جنایتکار نخواهد گردید. به او فرمان می دهد که خدا را با دل و دست و زبان یاری کند، زیرا خداوند پیروزی کسی را تضمین کند که او را یاری دهد، و بزرگ دارد آن کس را که او را بزرگ شمارد. و به او فرمان می دهد تا نفس خود را از پیروی آرزوها باز دارد، و به هنگام سرکشی رامش کند، که: «همانا نفس همواره به بدی وا می دارد جز آن که خدا رحمت آورد» پس ای مالک بدان من تو را به سوی شهرهایی فرستادم که پیش از تو دولت های عادل یا ستمگری بر آن حکم راندند، و مردم در کارهای تو چنان می نگرند که تو در کارهای حاکمان پیش از خود می نگری، و در باره تو آن می گویند که تو نسبت به زمامداران گذشته می گویی، و همانا نیکوکاران را به نام نیکی توان شناخت