حکمت اصول سیاسی اسلام صفحه 204

صفحه 204

*****


(1) الشوری آیه ی 40.
(2) البقره آیه ی 237.
(3) النساء آیه ی 149.
(4) التغابن آیه ی 14.
(5) الاعراف آیه ی 199.
(6) آل عمران آیه ی 134.
(7) سفینه البحار مرحوم محدث قمی ج 2 ص 207.
(8) سفینه البحار مرحوم محدث قمی ج 2 ص 207.
(9) همان ماخذ ص 208.
(10) همان ماخذ ص 208.

زمامدار هرگز نباید به کیفری که داده است شادمان گردد

و لا تبجحن بعقوبه «و هرگز نباید به کیفری که داده ای شادمان باشی»، همان ملاک انسانی والا که در مسئله عفو وجود دارد، در معنای دستور به شادمان نبودن درباره ی کیفری که بر مجرم اجراء شده است، نیز وجود دارد. کیفر هر چه باشد دردناک است، و کسی که از احساسات عالیه ی انسانی برخوردار است، نمی تواند از زجر و دردی که به یک انسان ولو به استحقاق وارد می شود دلخوش باشد. همچنانکه هر کیفری دردناک است هر دردی هم ناگوار است، و باید گفت: نه تنها نباید به اجرای کیفر درباره ی یک مجرم شادمان گشت، بلکه همانگونه که از

مضامین منابع اسلامی و حکمت عالیه اخلاق برمی آید، از آنجهت که شخص مجرم خود را از برخورداری از استعدادهای مثبت و اراده ی خیر و کمال محروم ساخته است، باید متاسف و اندوهگین شد. این مطلب در داستان جنگ جمل از امیرالمومنین علیه السلام مشاهده شده است. داستان این بود که پس از پیروزی آن حضرت به اصحاب جمل و شکست سختی که سپاهیان دشمن خوردند امیرالمومنین علیه السلام هنگام غروب یا در آغاز شب در میدان جنگ حرکت می فرمود، وقتی که جنازه های «طلحه» و «عبدالرحمن بن عتاب بن اسید» را دید لحظاتی توقف نموده و جملات زیر را بیان فرمود:

لقد اصبح ابومحمد بهذا المکان غریبا، اما و الله لقد کنت اکره ان تکون قریش قتلی تحت بطون الکواکب، ادرکت و تری من بنی عبدمناف، و افلتنی اعیان بنی جمح، لقد اتلعوا اعناقهم الی امر لم یکونوا اهله فوقصوا دونه(1).

«ابومحمد (طلحه) در این مکان غریب مانده است، آگاه باشید سوگند به خدا من کراهت داشتم از اینکه کشته های قریش (که استعداد رشد و کمال انسانی داشتند) در زیر این ستارگان بر زمین بیفتند و من از فرزندان عبدمناف که موجب کشته شدن مردمی بیگناه که در سپاهیان من بودند انتقام گرفته باشم، و اعیان و چشمگیران قبیله بنی جمح از من بگریزند، این افتادگان در صحنه ی کارزار به امری گردن دراز کردند که شایسته ی آن نبودند، و در همان موقع شکست خوردند»، ملاحظه می شود که امیرالمومنین علیه السلام نه تنها به نابودی دشمن خوشحال نمی شود، بلکه همانگونه که از مضمون جملات فوق برمی آید، اندوهگین هم می

گردد، جلال الدین مولوی در داستان «صالح» علیه السلام که خداوند سبحان قوم او را عذاب فرمود، جریان سوز دل آن

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه