- مقدمه 1
- ترجمه فرمان مبارک امیرالمومنین(ع) به مالک اشتر نخعی 4
- سیاست 20
- مقدمه ای بر تعریف سیاست و اهمیت آن از دیدگاه اسلام 20
- تعریف اجمالی سیاست 22
- نظری بر تاریخ سیاسی و تحقیق در مسائل اساسی آن 23
- نظری بر مقداری از تالیفات و تحقیقات مسلمین در مسائل سیاسی 26
- دلائل اثبات عدم تقلید فلسفه های سیاسی از طرز تفکرات یونانی 33
- آیا فرمان مبارک امام علی بن ابیطالب(ع) به مالک اشتر برای اداره یک جامعه انسانی دارای محتویات آرمانی غیرعملی است؟ 36
- پنجاه درد بی درمان به عنوان نمونه ای از ناتوانی سیاستها و سیاستمداران معمولی از مدیریت حیات معقول انسانها 38
- ضرورت اشتراک همه افراد جامعه در تنظیم حیات اجتماعی... 65
- اشاره 65
- قرآن کتاب الهی 66
- سنت پیامبر اعظم و ائمه معصومین 69
- اشاره 75
- اجماع 75
- حکم عقل 75
- مبادی تحقیق در فرمان مبارک 78
- یک مقایسه اجمالی میان فرمان مبارک و سایر فرمانهای سیاسی 78
- یک مقایسه اجمالی میان فرمان مبارک و اعلامیه جهانی حقوق بشر 80
- هدف از اجرای فرمان مبارک 82
- اشاره 82
- دریافت مالیات 82
- جهاد برای دفع دشمن 83
- اصلاح نمودن مردم پرمعنی ترین و با عظمت ترین 84
- آباد ساختن شهرهای مصر 86
- دو مبنای عمده مواد منشورها 87
- یک معرفی مختصر درباره صادرکننده فرمان مبارک 88
- تعریفی مختصر درباره مالک بن الحارث الاشتر 89
- دستور موکد امام به خودسازی مالک اشتر 94
- اشاره 94
- اشاره 103
- امره بتقوی الله «تقوای الهی را پیشه کند» 103
- توضیحی درباره تقوا و تقوای سیاسی و دیگر امور اداره کننده بشری 104
- تقوای سیاسی یک تکاپوی اضافه بر تقوای شخصی است 105
- حالت جامعه ای که از فرهنگ پویای سازنده و تقوای سیاسی اسلام برخوردار نباشد 108
- آیا با فرض تضاد حاکم در درون آدمیان امکان آن هست که مردم بتوانند حیات فردی و اجتماعی خود را با حاکمیت خرد اداره کنند و از این راه زمینه را برای به فعلیت رساندن یک سیاست صالح و سازنده آماده نمایند؟ 110
- تقوای سیاسی چه معنا دارد که بدون آن حیات اجتماعی مردم مختل است؟ 113
- تقوای منشهای اجتماعی دیگر و ملازمه آن با تقوای سیاسی زمامدار 115
- اساسی ترین عامل تقوی که برای همه مدیران و مسئولان لازم است 117
- و ایثار طاعته «اطاعت خداوندی را بر همه چیز مقدم بدارد» 119
- اشاره 119
- بحثی مشروح در ارتباط ماده و معنی در تفسیر اطاعت خداوندی 123
- تصویر دنیا و ماده و مادیات از دیدگاه امیرالمومنین(ع) 140
- تبعیت از اوامر خداوندی در قرآنش 154
- یاری کند خدا را 155
- اشاره 156
- جلو شهوات و طغیانگریهای نفس خود را بگیرد 156
- هشدار جدی به مالک درباره وجدان حساس تاریخ 158
- بهترین ذخیره را برای خود ذخیره عمل صالح تلقی کن 164
- مالک خویشتن باش 165
- هشدار جدی به مالک درباره اینکه خدا مافوق همه است و ترا با جامعه ای که زمام امورش را به دست خواهی گرفت آزمایش می کند 166
- رحمت و محبت و لطف بر مردم جامعه را با قلبت دریافت کن 168
- هرگز مگو امیر شده ام و هر گونه امر کنم باید اطاعت شوم 171
- با توجه به عظمت خداوندی گردنکشی هایت را مهار و عقل غائب شده ات را به مغزت برگردان 172
- هرگز درصدد تشبه به عظمت خداوندی مباش زیرا که سقوط حتمی را به دنبال دارد 173
- با هیچ کس و به هیچ وجه برخلاف انصاف و عدالت رفتار مکن زیرا خدا دشمن ستمکاران است 174
- از علماء علم را، و از حکماء حکمت را دریاب 177
- بهترین اوقاتت را برای حفظ ارتباط با خدا نگهدار 179
- به پرهیز از خودپسندی که اساسی ترین وسیله نفوذ شیطان در درون آدمی است 182
- زمامدار اسلامی باید قلبا نسبت به رعیت لطف و محبت داشته باشد 184
- در صورت امکان مردم را از عفو و اغماض برخوردار کند 184
- صفات کمالیه انسانی زمامدار اسلامی در ارتباط با مردم جامعه و وظائف او 184
- اشاره 184
- محبوبترین امور در نزد زمامدار اسلامی باید اجرای حق و عدالت و رضایت افراد جامعه باشد 188
- مقدمترین مردم در نزد زمامدار اسلامی کسانی باید باشند که حق را حتی در تلخ ترین حالات آن، گویاتر از دیگران گوشزد می کنند 191
- زمامدار اسلامی باید عقده هرگونه کینه را از درون مردم باز کند 193
- زمامدار اسلامی باید عوامل حسن ظن بر رعیت را به وجود بیاورد 194
- زمامدار اسلامی همانگونه که خود نباید از مردم عیبجوئی کند باید اشخاص عیبجو را نیز از خود دور کند 198
- هر چه که برای زمامدار آشکار نشده است باید خود را به آن بی توجه نشان بدهد 199
- زمامدار هرگز نباید سخن چین را تصدیق کند 200
- زمامدار اسلامی در عمل به عهد خود با خدا، بدون استعانت از خداوند متعال موفق نخواهد گشت 200
- زمامدار اسلامی نباید هرگز از عفو و اغماضی که کرده است پشیمان شود 201
- زمامدار هرگز نباید به کیفری که داده است شادمان گردد 204
- زمامدار هرگز نباید شتاب در غضب کند 206
- زمامدار نباید اشخاص بخیل و ترسو و طمعکار را در مشورت دخالت دهد 207
- هرگز نباید انسانهای نیکوکار و بدکار در نزد زمامدار یکسان باشند 208
- زمامدار اسلامی نباید سنت هائی را که موجب اصلاح و هماهنگی معقول مردم جامعه بوده و مردم به آنها عمل نموده اند، بشکند 211
- اشاره 216
- وظائفی که زمامدار اسلامی باید به طور مستقیم آنها را به جای بیاورد 216
- وظائف مخصوص به شخص زمامدار 216
- برآوردن احتیاجات مردم در اسرع اوقات 217
- معنای کاتب 217
- کار هر روز باید در همان روز انجام شود 218
- زمامدار باید مقداری از بهترین اوقات شبانه روزی خود را برای ارتباط با خدا اختصاص بدهد 219
- زمامدار اسلامی در عبادات دسته جمعی باید حد اعتدال را رعایت کند 221
- وظائفی که زمامدار و سایر مسئولین جامعه باید برای رسانیدن دیانت خود به مقام والای اخلاص، اقامه واجبات و دیگر تکالیف الهی بدون کمترین نقص انجام بدهند 221
- زمامدار نباید خود را از مردم دور و پوشیده نگه بدارد 222
- زمامدار اسلامی موظف است از مقدم داشتن و ترجیح خویشاوندان و وابستگانش بر دیگر مردم جامعه جدا خودداری نماید 227
- زمامدار موظف است استیضاح از خود را قانونی تلقی کند و به پاسخ دادن یا قبول به خطا حاضر شود 231
- زمامدار اسلامی به طور حتم و موکد باید از خونریزی نامشروع پرهیز کند 233
- زمامدار اسلامی برای احسانی که به مردم کرده نباید منت بگذارد 237
- تخلف از وعده برای زمامدار و هر مقامی که متصدی مدیریتی از جامعه است شدیدا ممنوع است 238
- زمامدار نباید در امور، پیش از رسیدن موقعش شتابزده باشد 239
- زمامدار نباید موقعی که ابهام و تاریکی در امری وجود داشته باشد به جای کشف حقیقت و پذیرش آن به لجاجت بپردازد 240
- زمامدار نباید موقعی که حقیقت آشکار شد در پذیرش و اقدام مطابق آن، سستی کند 241
- زمامدار نباید در آن موارد که همه مردم در آنها مساویند خود را مقدم بدارد 241
- زمامدار باید باد بینی و تندی هیبت و هجوم دست و لبه بران زبان خود را مهار کند 242
- زمامدار هرگز نباید در اموری که مسئولیتش به عهده او است و چشمان مردم آنها را می بیند خود را به غفلت و نفهمی بزند 242
- زمامدار اسلامی موظف است همواره از حکومتهای عادله ای که پیش از او بوده اند درسها بیاموزد 245
- اشاره 250
- عقل رشد یافته 250
- شرائط فقهی زمامدار از دیدگاه اسلام 250
- عدالت 251
- اسلام و ایمان 251
- بلوغ 253
- قدرت بر اعمال نظر و اجراء احکام خدا 254
- فقاهت 254
- عدم بخل و بی طمع بودن و صفاء و خلوص 255
- مرد بودن 256
- طهارت مولد (پاکیزگی و مشروعیت ولادت) 257
- توضیحی درباره حاکمیت خداوندی و سازگاری آن با حکومت مردم بر مردم 259
- حاکمیت خداوندی 259
- حاکمیت خداوندی یعنی چه؟ 264
- نظریه افلاطون و ژان ژاک روسو در شرایط حکومت و قانون و تفاوت میان آن دو 268
- حکومت مردم بر مردم مانند حکومت روح تصفیه شده بر صفات و فعالیتهای انسانی است 273
- جماعت و شوری 275
- سند و دلیل اصالت مشورت 279
- موضوع مشورت در اسلام چیست؟ 281
- زمامداری و حکومت جبری طبیعی و زمامداری و حکومت انسانی- الهی 284
- مدیریت و حاکمیت درونی انسان 285
- تطبیق مدیریتهای سه گانه بر حکومت و زمامداری در اجتماعات 286
- کلماتی که دلالت بر تساوی مردم جامعه در برابر دستورات فرمان دارد 289
- تساوی مردم جامعه در فرمان مبارک امیرالمومنین(ع) 289
- اشاره 289
- انسان به طور کلی در فرمان مبارک 296
- اشاره 296
- اقسام شخصیت انسانی در اسلام 300
- حیات در رابطه با خدا 317
- ترتیب درجات انسانها در برخورداری از حق کرامت و شرف انسانی 325
- حق کرامت بالاتر از حقوق و داخل در منطقه حکم است 330
- معنای آزادی و اقسام آن و معنای اختیار 331
- حق آزادی و حق اختیار 332
- آزادی عقیده 333
- حق آزادی در اسلام 333
- آزادی اندیشه 341
- آزادی بیان و تبلیغ 343
- آزادی رفتار 356
- آزادی سیاسی 360
- رابطه زمامدار اسلامی و مردم 361
- رابطه زمامدار اسلامی با مردم جامعه 361
- گسترش و استقرار عدالت در همه جامعه و بروز مودت مردم شهرها درباره زمامداران 363
- عالیترین رابطه میان زمامدار و مردم جامعه 363
- رشد و کمال تقوای سیاسی زمامدار بدون آمادگی مردم جامعه از نظر فرهنگی و شعور سیاسی 365
- اشاره 365
- دلتنگی زمامدار از سستی مردم 368
- آنجا که عظمت زمامدار فوق قدرت و ابعاد مغزی و روحی مردم جامعه است 369
- شعور سیاسی و رشد فرهنگی جامعه بدون رشد کمال و تقوای سیاسی زمامدار و بالعکس 370
- تاثیر و تاثر رشد و تکامل فرهنگی و سیاسی مابین زمامداران و مردم جامعه 371
- اشاره 374
- طبقات مردم در جامعه (نهادها و سازمانها) 374
- همه این طبقات (سازمانها و نهادها) یک جنبه الهی دارند 375
- توضیحی درباره معنای طبقات مردم در جامعه به اصطلاح سیاسی آن 379
- کمیت معینی برای طبقات مردم در جامعه وجود ندارد 379
- کیفیت معینی برای طبقات مردم در جامعه وجود ندارد 380
- طبقات مردم در جامعه اسلامی به طور مطلوب (ایده آل) به حسب نیازها 381
- اختلاف موقعیتهای اجتماعی ناشی از نیازها، بلی، ولی اختلاف طبقات به معنای تقسیم مردم جامعه به چپاولگر و مستمند یا گرگ و میش! نه هرگز، اینست مسئله طبقات و اختلاف آن در جامعه اسلامی 382
- علت اساسی وجود طبقات در جامعه 382
- آیا جامعه بی طبقه امکان پذیر است؟ 382
- به حکم ضرورت قاطعانه ملاک تقدم و ارزش یک انسان یا یک گروه در جامعه همان تقوی است و بس که صیانت تکاملی ذات نامیده می شود نه ثروت و مال و نه مقام و نه نژاد و نسب و غیرذلک 383
- اقسام طبقات در جامعه اسلامی 384
- تفسیر و تحقیق طبقات مردم جامعه اسلامی (نهادها و سازمانها) در فرمان مبارک 387
- تحقیق و بررسی درباره کاتبان که در این فرمان مبارک با لفظ کتاب آمده است[1] 388
- کاتبان و مقام کاتب 388
- تحقیق و بررسی هر یک از طبقات (نهادها یا سازمانها) 388
- شرایط کاتب 392
- زمامدار اسلامی باید در راس هر امری از امور حکومت رئیسی از کاتبان قرار بدهد 394
- چگونگی طریق انتخاب کاتب از طرف زمامدار 395
- عنوان مقام کاتب بر کدام مقام نظامهای سیاسی امروزی تطبیق می گردد؟ 396
- وزرا و شرط وزارت 397
- وزرا و مقام وزارت 397
- آیا زمامدار اسلامی می تواند وزرای متعددی را برای کارهای وزارت نصب نماید؟ 399
- وزرا در معرض مداحی و چاپلوسی به زمامدارانند 400
- ارتش نگهبان مردم و زینت زمامداران و موجب عزت دین و هموار کننده طرق امنیت است 402
- ارتش و مقام ارتشی 402
- تا انسانها به وسیله تعلیم و تربیت انبیای الهی و حکمای انسان شناس گام به مسیر تکامل نگذارند، جنگ و کشتار یکدیگر از زندگانی آنان برچیده نخواهد گشت 403
- صفات و شرایط اساسی ارتشیان 404
- هیچگونه لطف و عنایتی که درباره ارتش امکان پذیر است نباید ناچیز شمرده شود 410
- هرگونه خدمت و تقویتی که درباره ارتش شایسته انجام بگیرد نباید بزرگ شمرده شود 410
- زمامدار باید ارتشیان و مخصوصا فرماندهان را زیر نظر خود بگیرد 410
- وظایف زمامدار درباره ارتشیان 410
- از باریک بینی و لطف در امور بسیار ظریف و لطیف به جهت دقت در امور چشمگیر آنان غفلت نشود 411
- زمامدار باید آن فرماندهان را بر دیگران مقدم بدارد که در یاری و کمک به ارتشیان مواسات نمایند، و از آنچه در اختیار دارند به اندازه ای که برای ارتشی و خانواده اش کفایت کند بذل نمایند 411
- سپاسگزاری مستمر برای ارتشیان 412
- زمامدار باید آرزوهای معقول آنان را برآورد 412
- لازم است که آزمایشهائی که یک ارتشی به خوبی از عهده آن برآمده و سختیها را در راه از عهده برآمدن آنها متحمل شده است به حساب آورده و اعلان نمود 413
- علل گرایش اکثریت مردم به شخصیتها بیش از حق و حقیقت 414
- ثمره تزکیه روحی و اخلاقی شخصیتها و وابستگیشان به مقام شامخ ربوبی 417
- قضاه و صفات ضروری قاضی و شروط قضاوت 422
- اشاره 427
- عمال کارگردانان حکومت به طور عام 427
- وظایف عمده کارگزاران حکومت اسلامی وظائف زمامدار درباره آنان 428
- مالیات و اصول مربوط به آن 433
- بازرگانان و صنعتگران 437
- تکلیف بسیار با اهمیت زمامدار اسلامی درباره مردم نیازمند جامعه 444
- صلح و اهمیت آن 450
- اشاره 450
- اشاره 454
- جنگ و صلح از دیدگاه اسلام 454
- تحقیق در نظریه یکم که می گوید: جنگ در طبیعت انسان است 455
- بررسی و انتقاد از نظریه دوم که «هراکلیتوس» و «هگل» و «نیچه» طرفداران آن می باشند 458
- آیا می توان جنگ را عامل تحرک حیات و بیرون آوردن از یکنواختی منتهی به پوچی معرفی نمود؟ 461
- تحقیق در نظریه سوم که از مشاهده استمرار جنگ در طول قرون و اعصار، انسان را مانند حیوانی جنگ گرا معرفی می نماید 462
- نظریه چهارم که بر مبنای دو بعدی بودن انسان استوار است و رفع اشتباه از تفسیر و تعریف معنای علمی 463
- پدیده جنگ با نظر به دو بعد مادی و معنوی انسان 468
- زیربنای پیکارهای مقدس تاریخ مبارزه جاودانی میان سودجویی و حقیقت گویی است 474
- منابع صلح گرایی در اسلام 478
- آیات مربوط به صلح و صفا در قرآن مجید 478
- اشاره 478
- اشاره 478
- مطلوبیت صلح به طور عام 478
- مطلوبیت صلح با نظر به موارد شخصی 479
- توبیخ 480
- پاداش مردم مصلح ضایع نخواهد گشت 481
- مطلوبیت سلم و صفا 481
- نام و عنوان مکتب ما اسلام است 481
- توبیخ شدید کسانی که فساد راه می اندازند و ادعای صلح می کنند 481
- مطلوبیت نیکوکاری و عدالت درباره کسانی که با مسلمین به پیکار برنمی خیزند و آنان را از وطن خود آواره نمی کنند 482
- پناهنده باید پناه داده شود 482
- منابع حدیثی صلح گرایی در اسلام 486
- هرگز نباید زمامدار اسلامی آنقدر خوش گمان باشد که به مجرد برقرار شدن صلح از پلیدی و نابکاری دشمن غفلت بورزد 487
- اشاره 491
- زمامدار اسلامی باید به معاهده ای که حتی با دشمنان می بندد کاملا وفادار باشد و نیرنگ بازی و حیله گری برای نقض عهد به راه نیندازد 491
- تعریف تعهد از نظر حقوق 492
- تعهد از نظر اخلاقی و روانی 493
- مسئولیت درباره تعهد به طور عام 494
- اشاره 495
- عهدی که خداوند بسته است 495
- آیاتی است که لزوم وفای به عهد الهی را مورد دستور و توصیه قرار می دهد 495
- موضوع تعهد 495
- موضوع وفای به عهد الهی 497
- موضوع وفای به عهدی که خداوند متعال با بندگان بسته است 497
است که اهمیت حیاتی تفکر در سیاست جامعه و اداره شئون اجتماع را با کمال وضوح اثبات می کند.
*****
() تاریخ فلسفه ی سیاسی آقای بهاءالدین پازارگاد ج 1 ص 175.
() ذکری الشیعه فی احکام الشریعه، محمد بن مکی ص 6.
() برای اثبات این حقیقت که تحقیقات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی ابن خلدون در کتاب «مقدمه» بر مبنای معتقدات اسلامی بوده و آن همه حقائق را با نظر به منابع اولیه ی اسلامی مطرح نموده است، می توانیم استشهاد او را به آیات قرآنی و احادیث و نیایشهای جدی وی در پایان اغلب فصول کتاب در نظر بگیریم. «ابوخلدون ساطع الحصری» مولف کتاب دراسات عن ابن خلدون از ص 485 تا ص 488 این بحث را مطرح نموده و
پس از ذکر استنادهای فراوان ابن خلدون به آیات قرآنی و احادیث و نیایشهائی که می آورد، می گوید: «با نظر به همه ی این امور است که برای ما سزاوار است بیان کنیم: ابن خلدون مردی بود دارای ایمان صادق که هیچ شک و تردیدی درباره ی خدا در دین، به ایمان او آمیخته نشده بود».
اینجانب به جهت اهمیت این مسئله لازم دیدم که همه صفحات کتاب «مقدمه» را به دقت بررسی کنم و این کار را انجام بدهم و در همه ی آن موارد که ابن خلدون در کتاب مقدمه آیات قرآنی، احادیث و دعاها را آورده است مطالعه نمودم. ابن خلدون در این کتاب که 588 صفحه است در 282 مورد آیات و احادیث و دعاهائی آورده است و به اضافه ی آنها در ذکر مبانی اصول فلسفه ی اجتماعی و اقتصادی، منابع اسلامی و روش دینی را کاملا مراعات نموده. و می توان گفت: ابن خلدون در این مقدمه با طرز تفکرات اسلامی مطالب را مطرح نموده است و فقط به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می کنیم: باشد که دانش پژوهان علوم انسانی مخصوصا علوم اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و همچنین محققان در همه علوم انسانی بدانند که مکتب اسلام هم بالاترین اهمیت را به علوم مزبور داده است و هم خود از عالی ترین اصول علوم مزبوره در حیات فردی و اجتماعی انسانهای جامعه برخوردار بوده است:
1- کتاب «مقدمه» با این خطبه شروع می شود: «الحمد لله الذی له العزه و الجبروت و بیده الملک و الملکوت و له الاسماء الحسنی و النعوت، العالم فلا یغرب عنه
ما تظهره النجوی، او یخفیه السکوت، القادر فلا یعجزه شی ء فی السماوات و الارض و لا یفوت. انشانا من الارض و استعمرنا فیها اجیالا و امما و یسر لنا منها ارزاقا و قسما، تکنفنا الارحام و البیوت و یکفلنا الرزق و القوت و تبلینا الایام و الوقوت و تعتورنا الاجال التی خط علینا کتابها الموقوت و له البقاء و الثبوت و هو الحی الذی لا یموت و الصلوه و السلام علی سیدنا و مولانا محمد النبی العربی المکتوب فی التوره و الانجیل المنعوت، الذی تمحض لفصاله الکون قبل ان تتعاقب الاحاد و السبوت و یتباین زحل و الیهموت و علی آله و اصحابه الذین لهم فی صحبته و اتباعه الاثر البعید و الصیت و الشمل الجمیع فی مظاهرته و لعدوهم الشمل الشتیت، صلی الله علیه و علیهم ما اتصل بالاسلام جده المنجوت و انقطع بالکفر حبله المبتوت و سلم کثیرا».
ترجمه: «حمد مر خدای راست که عزت و جبروت از آن او و ملک و ملکوت به دست او است. و از آن او است اسماء حسنی و صفات علیا، توانای مطلق که غایب نیست از او آنچه که سخن بی صدا آشکار می کند، یا سکوت آن را مخفی می دارد، توانای مطلق که هیچ چیزی در آسمانها و زمین او را ناتوان نمی سازد و از او نمی گیرد. خداوندی که ما را به صورت نفوسی از زمین ایجاد فرمود، ما انسانها را در طول قرون و اعصار و به شکل امتهائی در مسیر حیات قرار داد و برای ما از زمین روزیها و قسمتها در اختیار گذاشت، (در جریان زندگی نخست ازدحام
مادران و سپس خانه ها، را در بر می گیرند و روزی و توشه ی کفالت ما را به عهده می دارند و گذشت روزگاران و اوقات ما را می پوسانند و اجل هائی که کتاب آنها سرنوشت مدت عمر ما را تعیین نموده است، سر راه زندگی ما را می گیرند، بقاء و ثبوت (ابدیت) از آن خدا است و او است زنده ای که نمی میرد، درود و سلام بر سرور و مولای ما «محمد» پیامبر عربی که وصف او در تورات و انجیل آمده است، پیامبری که عالم هستی او را با شیر خالص عنایت الهی اشباع و از خود جدا کرده بود، پیش از به وجود آمدن و تعاقب ایام هفته (یکشنبه و شنبه ها)، و پیش از باز شدن فاصله ی بسیار زیاد مابین ستاره ی زحل و ماهی اعماق زمین (دریاها) و درود و سلام باد بر اولاد و اصحاب پیامبر که برای آنان در درک حضور و پیروی آن حضرت اثری و گسترشی است بسیار عمیق، و اتحاد و هماهنگی است در یاری او، و برای دشمن آنان است جمعی پراکنده. درود خدا و سلام فراوان خدا بر او و بر اولاد و یارانش باد، مادام که عظمت بسیار مطلوب به اسلام بسته است و طناب سست کفر بریده».
2- ص 7 «و از خدا مسئلت می دارم که اعمال ما را به بارگاه کریمش خالص فرماید و او است کفایت کننده وجود من و اوست بهترین وکیل».
3- (آن خطاکاریها در تاریخ ناشی نیست مگر از حریص بودن انسان به شنیدن شگفتیها و عبور آنها با کمال سهولت بر
زبان و از غفلت از اینکه محققی پیگیر و نقاد مطالب او را مورد تحقیق و نقد قرار بدهد... و بدین ترتیب این مورخ خطاکار آیات خداوندی را به استهزاء می گیرد و داستان بی اساس و مشغول دارنده را می خرد تا از راه خداوندی گمراه گردد، و این دو جمله ی اخیر دو آیه را بیان می کند:
اول- و اذ اعلم من آیاتنا شیئا اتخذها هزوا، الجاثیه آیه ی 9 «و هنگامی که چیزی از آیات ما را بداند آن را به استهزاء می گیرد».
دوم- و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله بغیر علم، لقمان آیه 6 «و بعضی از مردم داستان بی اساس و مشغول دارنده را می خرند تا از روی نادانی از راه خدا گمراه شوند».
مراجعه فرمائید به این مشخصات، ضمنا توجه داشته باشید که (ص) مخفف (صفحه) و (س) مخفف (سطر) است:
ص 14 س 1، ص 19 س 9، ص 38 س 25، ص 41 س 3 و 17، ص 43 س 8، ص 44 س 7، ص 48 س 25، ص 53 س 18 و 19، ص 59 س 4 و 5، ص 81 س 25، ص 82 س 13، ص 85 س 24 و 25، ص 87 س 6، ص 91 س 14 و 23، ص 95 س 17، ص 98 س 22، ص 99 س 10، ص 103 س 17، ص 105 س 3 و 18، ص 110 س 22، ص 111 س 19، ص 119 س 25، ص 122 س 2 و 25، ص 124 س 25، ص 125 س 19،
ص 127 س 11، ص 128 س 7 و 16، ص 129 س 13، ص 130 س 15، ص 131 س 8، ص 133 س 25، ص 135 س 15، ص 136 س 17، ص 137 س 17، ص 138 س 11، ص 139 س 8 و 23، ص 140 س 11، ص 141 س 4 و 11، ص 144 س 8 و 25، ص 145 س 12 و 18، ص 148 س 3 و 25، ص 149 س 11، ص 151 س 1، ص 152 س 14 و 25، ص 153 س 25، ص 154 س 17، ص 156 س 17، ص 157 س 13 و 19، ص 158 س 25، ص 161 س 15، ص 162 س 23 و 25، ص 164 س 9، ص 166 س 10، ص 167 س 4 و 14، ص 168 س 1، ص 170 س 4، ص 172 س 4، ص 174 س 16، ص 175 س 10، ص 176 س 25، ص 182 س 24 و 25، ص 184 س 3، ص 185 س 15، ص 186 س 16، ص 187 س 11، ص 188 س 13، ص 189 س 25، ص 190 س 10 و 14 و 15 و 21 و 23 و 24، ص 191 س 8 و 16، ص 196 س 17، ص 202 س 3 و 9 و 12 و 19، ص 209 س 1 و 25، ص 212 س 2، ص 218 س 17، ص 223 س 25، ص 225 س 12، ص 226 س 23، ص 230 س 18، ص
235 س 2، ص 240 س 14، ص 243 س 5، ص 246 س 11، ص 252 س 10، ص 256 س 25، ص 257 س 22، ص 258 س 2 و 19، ص 260 س 11 و 24، ص 262 س 23، ص 264 س 5 و 7، ص 266 س 17، ص 267 س 20، ص 269 س 2، ص 270 س 22، ص 279 س 2، ص 280 س 9، ص 281 س 6، ص 283 س 9، ص 284 س 16، ص 286 س 5، ص 290 س 20، ص 293 س 22، ص 294 س 20، ص 297 س 25، ص 298 س 19، ص 299 س 23، ص 302 س 21، ص 311 س 7، در ص 334 توصیفی در اهمیت اهل بیت عصمت علیهم السلام و در فصل 52 بحثی مبسوط درباره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف.
ص 342 س 10، ص 343 س 24 و 25، ص 345 س 25، ص 347 س 7، ص 349 س 22، ص 357 س 11، ص 358 س 6، ص 359 س 16، ص 360 س 6، ص 362 س 22، ص 364 س 22، ص 365 س 14، ص 367 س 9، ص 368 س 9، ص 371 س 18، ص 374 س 13، ص 376 س 20، ص 377 س 11، ص 378 س 22، ص 380 س 9 و 17 و 18 و 19 و 20، ص 381 س 5، ص 382 س 18، ص 384 س 22، ص 389 س 3 و 23، ص 393
س 8، ص 394 س 3 و 15 و 25، ص 395 س 22، ص 396 س 8، ص 397 س 4 و 23، ص 398 س 24، ص 399 س 22، ص 400 س 18، ص 403 س 3 و 17، ص 404 س 3، ص 405 س 1، ص 406 س 15، ص 406 س 7 و 17، ص 409 س 25، ص 411 س 13، ص 412 س 10، ص 414 س 24، ص 417 س 14، ص 421 س 11، ص 423 س 4، ص 428 س 14، ص 429 س 10، ص 434 س 5، ص 435 س 5، ص 437 س 4، ص 440 س 22، ص 441 س 2، ص 445 س 15، ص 451 س 10، ص 452 س 19، ص 458 س 3، ص 467 س 12، ص 475 س 15، ص 478 س 9، ص 481 س 23، ص 485 س 17، ص 489 س 13، ص 492 س 10، ص 493 س 1، ص 494 س 8، ص 496 س 19، ص 497 س 10، ص 503 س 24، ص 514 س 1، ص 519 س 20، ص 531 س 11، ص 532 س 13، ص 533 س 8، ص 536 س 19، ص 540 س 8، ص 541 س 24، ص 543 س 7، ص 545 س 12، ص 550 س 11، ص 553 س 8، ص 554 س 12، ص 555 س 15، ص 558 س 9، ص 559 س 8، ص 560 س 1، ص 561 س 24، ص 564 س
14، ص 566 س 19، ص 568 س 18، ص 569 س 10، ص 578 س 1، ص 580 س 20، ص 581 س 25، ص 588 س 12 و 15 و تردیدی نیست در اینکه مغز متفکری که در حدود 250 مورد در کتاب 580 صفحه ای استناد به آیات و احادیث می نماید و در آخر اکثر فصلهای کتاب ذکری از آیه یا نیایش بیاورد، نمی توان جز به ایمان چنین متفکری به اسلام و اسناد تحقیقاتش در فلسفه ی اجتماعی اقتصادی و سیاسی و عرفان و مبانی علوم و غیرذلک، حمل نمود.
تاکنون درباره ی کتاب «مقدمه» تالیف ابن خلدون، تحقیقات فراوانی از جانب متفکران شرقی و غربی انجام گرفته است، از آنجمله تحقیقاتی است که:
1- ابوخلدون ساطع الحصری در فهرست کتاب خود «دراسات عن مقدمه ابن خلدون» آورده است.
2- «فلسفه ی ابن خلدون «الاجتماعیه»- دکتر طه حسین- القاهره 1952.
3- «ابن خلدون، حیاته و تراثه الفکری»- استاد محمد عبدالله عنان- القاهره 1933.
4- «فلسفه ابن خلدون»- دکتر عمر فروخ- بیروت 1942.
5- «رائد الاقتصاد ابن خلدون»- دکتر محمدعلی نشاه- القاهره 1944.
6- «محاضره عن ابن خلدون»- استاد محمدالخضر حسین- القاهره.
7- «ابن خلدون فی المدرسه العادلیه»- السید عبدالقادر المغربی- دمشق.
8- «مع ابن خلدون»- الاستاد احمدمحمد الحوفی- القاهره 1952.
9- «التعریف بابن خلدون و رحلته شرقا و غربا»- القاهره 1951.
10- «ابن خلدون»- الاستاد فواد افرام البستانی- بیروت 1928.
11- «منتخبات من ابن خلدون»- دکتر جمیل صلیب و دکتر کامل عیاد- دمشق 1934.
12- «ابن خلدون خمسه اجزاء من مناهل الادب»- مکتب صادر- بیروت 1949.
تحقیق درباره ی «مقدمه» به چند زبان اروپائی نیز انجام گرفته است از آنجمله: فرانسه، آلمانی، انگلیسی و
ایتالیائی.
فاضل مقداد در کتاب اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه ص 264 چنین می گوید: «دین و حکومت دو حقیقت متشکل با همند که هیچ یک بدون دیگری منفعتی ندارد حکمت اقتضاء می کند که این دو حقیقت در یک تن جمع شوند و اگر عالم مجتهد از اطلاع بر وضع زمان و حکومت و اظهار رای برای توجیه و رهبری اجتماع دور باشد نقض غرض دین است».
() مرحوم نراقی در کتاب عوائد الایام از ص 185 تا 206.
() نقل از الفهرست- ندیم ص 135.
() کشف الظنون تالیف اسماعیل پاشا البغدادی ج 1 ص 2.
() الفهرست ص 130.
() الفرد نورث وایتهد در کتاب (ماجراهای اندیشه ها) می گوید: «دو تمدن در تاریخ به وجود آمده است که اصیل و خودجوش بوده است: اول تمدن اسلام، دوم تمدن بیزانس».
(10) الحدید آیه ی 25.
دلائل اثبات عدم تقلید فلسفه های سیاسی از طرز تفکرات یونانی
چند دلیل دیگر برای اثبات اینکه همه ی فلسفه های سیاسی در تاریخ بشری تقلیدی از طرز تفکرات یونانی نیست:
1- خدمات بسیار عمیق و موثری که پیامبران عموما و پیامبران عبری به آزادی نموده اند، در پیشبرد تمدن بشری فوق توصیف است.(1).
یکی از نارواترین کاری که مولفان و متفکران حرفه ای در علوم انسانی انجام می دهند، همین است که گویی این کره ی خاکی با آن همه جوامع و تمدنهایش، هیچ انسانی به نام پیامبر بخود ندیده است!! واقعا جای شگفتی است که انسان کتب تاریخ نوشته شده دورانهای معاصر را باز می کند، می بیند کتابها و مقالات بی شماری در تفکرات سیاسی «ماکیاولی» و «توماس هابس» و «سزار بورژیا» و غیرذالک نوشته شده، ولی هیچ تحقیق رضایت بخشی از ابراهیم و
موسی و عیسی و محمد صلوات الله علیهم اجمعین از سردمداران تمدن (به اصطلاح) در دست نیست.(2).
2- پیش از درخشندگی یونان و بعد از آن، تمدنهائی در روی زمین بروز کرده و به اعتلا رسیده و رو به زوال رفته اند، آیا امکان دارد (همانگونه که اشاره کردیم) تمدنی به وجود بیاید و فاقد نظام (سیستم منطقی) سیاسی باشد؟! از طرف دیگر:
3- محدودیتهای آزادی در یونان را در همین ماخذ (تاریخ فلسفه ی سیاسی ج 1 ص 49) چنین می خوانیم: «ژنرالها چون حق تجدید انتخاب شدن داشتند، لذا از رسیدگی به حساب و عملیات ایشان صرفنظر می شد و از بازخواست فرار می کردند، لذا آنان عناصر قوی و متنفذ و مستقل ترین مصادر امور آتن بودند».
4- سم خوردن مظلومانه «سقراط» و اعدام وی می تواند غیرانسانی بودن نظام سیاسی و حقوقی یونان آن دوران را بازگو کند، زیرا سقراط را یک نفر با غرض و انگیزه ی شخصی نکشته