حکمت اصول سیاسی اسلام صفحه 332

صفحه 332

می شود که این درجه از آزادی فوق حالت رهائی است که عبارت است از برداشته شدن قید و مانع از جریان اراده.

درجه ی دوم- آزادی تصعید شده- عبارتست از نظاره و سلطه ی شخصیت بر دو قطب مثبت و منفی کار. با نظر به این تعریف، هر اندازه نظاره و سلطه ی مزبور بیشتر باشد، آزادی انسان در آن کار بیشتر خواهد بود، و بالعکس هر اندازه از نظاره یا سلطه ی شخصیت درباره ی کار کاسته شود به همان اندازه از آزادی در آن کار کاسته می شود. بدیهی است که انسان در حال آزادی با نظاره و سلطه ی مزبور است که از میان واقعیات بی شمار هدفها و وسیله ها را انتخاب می کند و اراده ی خود را در تحقق بخشیدن به هدف با وسیله ی انتخاب شده به جریان می اندازد، و هر اندازه که دو امر مزبور (نظاره و سلطه ی شخصیت) در طول کار یا ترک کار ادامه پیدا کند، به همان اندازه آزادی ادامه خواهد داشت. ملاحظه می شود که این درجه از آزادی با حالت

رهائی خیلی متفاوتست، زیرا انسان در این درجه از آزادی از شخصیت خود در اجرای توانائی بر دو قطب مثبت و منفی کار یا ترک کاری بهره برداری می نماید.

3- اختیار- همان تعریف فوق را به اضافه ی قید (شایسته) برای کار یا ترک آن «با هدف گیری خیر» می توان برای اختیار منظور نمود. با این دو قید، تعریف اختیار چنین است: اختیار عبارتست از اعمال نظاره و سلطه ی شخصیت بر دو قطب مثبت و منفی کار یا ترک شایسته «یا هدف گیری خیر». چند تفاوت بسیار مهم مابین آزادی و اختیار وجود دارد که باید مورد توجه جدی قرار بگیرند.

تفاوت یکم- دو قید شایسته و هدف گیری خیر آزادی را از اختیار تفکیک می کند، زیرا آزادی محض هیچ کاری با این ندارد که آنچه آزادانه انجام می گیرد، شایسته است یا ناشایسته و آیا از آن کار، هدف خیر منظور شده است یا نه. در صورتیکه اختیار با دو قید مزبور عبارتست از توجیه آزادی و بهره برداری از آن در کار شایسته با هدف گیری خیر.

تفاوت دوم- آزادی که عبارتست از نظاره و سلطه ی شخصیت بر دو قطب مثبت و منفی کار یا خودداری از کاری، فی نفسه (خود به خود) لذت بخش است، زیرا احساس آزادی همیشه محصول دو موضوع مطلوب حیات انسانی است: یکی نبودن قید و زنجیر در مسیر جریان اراده، دوم احساس توانائی انتخاب اهداف و وسائل از میان واقعیات بی شمار و چنین احساسی مانند احساس خود حیات است که لذیذترین حالت روانی را در انسان به وجود می آورد. از اینجاست که بعضیها

گفته اند: بدون احساس آزادی، حیات ناقص است، در صورتیکه اختیار نه تنها در جستجوی لذت حیات طبیعی نیست بلکه بدانجهت که انجام دادن کار یا خودداری از یک کار در حال اختیار، شایستگی و هدف گیری خیر را منظور می نماید، انجام دادن تکلیف است که

حتی ممکن است مشقت بار و ناگوار طبیعی باشد. بلی، انجام تکلیف با هدف گیری خیر با قطع نظر از نفع شخصی، موجب لذت معقول و ابتهاج والا می باشد که به هیچ وجه با لذائذ طبیعی قابل مقایسه نمی باشد، حتی همین لذت معقول و ابتهاج هم، برای آن عظمای انسانی که به بلوغ رسیده اند، به عنوان ارزش انجام تکلیف مطرح نمی گردد.

تفاوت سوم- آن انسانی که می تواند کار شایسته یا خودداری شایسته از کاری را با هدف خیر انجام بدهد، اراده و تصمیم و اقدام چنین شخصی وارد در منطقه ارزشهای والا است در صورتیکه کسی که با آزادی محض کار انجام می دهد یا از کاری خودداری می نماید، یک امتیاز طبیعی برای حیات طبیعی خود به دست آورده است و لذا هیچ یک از اراده و تصمیم و اقدام و کار و یا خودداری او از کار داخل در منطقه ی ارزشهای والا نمی باشد.(1).

*****


(1) همه ی حالاتی که در این مبحث مطرح شده است (رهائی، آزادی درجه یک و آزادی درجه دو و اختیار امور نسبی می باشند و انسان در هیچ یک از حالات سه گانه به درجه ی مطلق نمی رسد).

حق آزادی و حق اختیار

آزادی در هر دو درجه که متذکر شدیم با در نظر گرفتن دو شرط مهم که ذیلا مطرح

می نمائیم می تواند از باعظمت ترین وسائل شکوفائی مغز و روان انسانی بوده باشد، نهایت امر آزادی درجه ی دوم که مرحله ی بالاتری از آزادی درجه ی یک می باشد، عالیتر و برای شکوفا ساختن مغز و روان انسانی مناسبتر و نزدیکتر است.

شرط یکم- که باید در بهره برداری از آزادی به طور جدی مراعات شود اینست که آزادی خواه به معنای آزادی طبیعی محض (درجه ی یکم) باشد و خواه به معنای آزادی تصعید شده (درجه ی دوم)، نباید مانع حرکت انسان (به وسیله ی اندیشه و تعقل و وجدان ناب) به سوی اختیار و گردیدنهای تکاملی بوده باشد، یعنی نباید احساس لذت بخش آزادی ما را از حکمت وجودیمان غافل ساخته و بایستگیها و شایستگیهای ما را در مسیر (حیات معقول) نادیده بگیرد.

شرط دوم- آزادی در هیچ مرحله نباید مخل آزادی طبیعی محض و آزادی تصعید شده و اختیار دیگران که بدون مزاحمت در شکوفائی مغز و روان به کار افتاده اند، بوده باشد. خلاصه، هر انسانی باید با تفکر درباره ی آزادی و امتیاز آن در به فعلیت رسانیدن استعدادهای مغزی و روانی بکوشد تا آزادی را از مرحله ی طبیعی محض به مرحله ی عالیتر بالا برده و آن را به درجه ی تصعید شده برساند که عبارتست از (نظاره و سلطه ی شخصیت بر دو قطب مثبت و منفی کار یا خودداری از کار) و در این مرحله هم توقف نکند و بکوشد تا این آزادی را به درجه ی والای اختیار برساند، اختیاری که ما می توانیم آن را آزادی معقول در مسیر حیات معقول هم بنامیم.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه