حکمت اصول سیاسی اسلام صفحه 486

صفحه 486

*****


(1) التوبه آیه ی 6.
(2) وسائل الشیعه کتاب الجهاد ص 50.
(3) همین ماخذ ص 50.
(4) البقره آیه ی 109.
(5) النحل آیه ی 126.
(6) سخن 23 از کلمات و حکم.

منابع حدیثی صلح گرایی در اسلام

نخست می پردازیم به جملات امیرالمومنین علیه السلام درباره ی صلح در فرمان مبارک، آن حضرت می فرماید:

1- و لا تدفعن صلحا دعاک الیه عدوک و لله فیه رضی.

فان فی الصلح دعه لجنودک و راحه لهمومک و امنا لبلادک، «و هرگز صلحی را که دشمنت دعوت به آن می کند و رضایت خدا در آن است دفع مکن، زیرا در صلح آرامشی برای لشکریان تست، و راحتی از اضطرابات درونی برای تو، و امنیتی بر شهرهایت»، امیرالمومنین علیه السلام مالک را از دفع صلحی که دشمنش دعوت به آن می کند به یک شرط منع می کند که فوق العاده بااهمیت است، این است که صلح مفروض مورد رضای خداوندی باشد، و بدیهی است که اگر صلح برای این باشد که دشمن خود را تقویت نماید، و بر سر مسلمانان تاخت و تاز بیاورد، مورد رضای خدا نیست، اگر صلح برای آن باشد که در میان مسلمانان اختلاف بیفتد و پراکندگی پیش بیاید و دشمن از این فرصت استفاده کند و آنان را مورد هجوم قرار بدهد، مورد رضای خدا نیست. می توان گفت صلحی که رضای خدا در آن است، اینست که طرفین از کشتار یکدیگر دست بردارند و (حیات معقول) خود را با اندیشه و تفکر عمیق و با فرصت مناسب تحقق ببخشند و راه را برای تفاهم معقول هموار بسازند، همانطور که در منابع اسلامی آمده است جهاد برای اصلاح و ایجاد حیات طیبه است نه برای از پای درآوردن مردم که کشتن بی دلیل یکی از آنان مساوی کشتن همه ی انسانها است (آیه ی 32 المائده) و چنین صلحی است که آسایش لشکریان را تامین می کند و اندوه ها و اضطرابات درونی زمامدار را منتفی و امنیت را در جامعه برقرار می نماید.

2- در خطبه ی 207

در یکی از روزهای جنگ صفین شنید که بعضی از یاران آن حضرت به لشکریان دشنام می دهند، فرمود: (من نمی خواهم شما مردمی ناسزاگو باشید، ولی

شما اگر کردارهای آنان را به یکدیگر توصیف کنید، و به یاد بیاورید، صحیح تر و برای معذور بودنتان کاملتر خواهد بود، به جای ناسزا گفتن، چنین بگوئید: خداوندا، خونهای ما و خونهای آنان را حفظ فرما و در میان ما و آنان صلح را برقرار فرما...

3- در خطبه ی 125 در پاسخ کسانی که می گفتند: چرا برای تحکیم مدتی فاصله قرار دادی؟ فرمود: فانما فعلت ذلک لیتبین الجاهل و یتثبت العالم، و لعل الله ان یصلح فی هذه الهدنه امر هذه الامه، «جز این نیست که مدتی را برای تحکیم فاصله قرار دادم برای اینکه شخص نادان اطلاع و آگاهی به دست بیاورد و شخص دانا در کار خود تحقیق کند یا موضع خود را تثبیت نماید و باشد که خداوند در مدت این متارکه ی جنگ امر این امت را اصلاح فرماید».

4- در خطبه ی 131 در حال نیایش می گوید: اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی کان منا منافسه فی سلطان، و لا التماس شی ء من فضول الحطام، و لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک فیامن المظلومون من عبادک، و تقام المعطله من حدودک... «خداوندا، تو می دانی که کوشش ما در موضع خلافت برای رقابت در سلطه گری و به دست آوردن چیزی از متاع محقر دنیا نبود، بلکه برای آن بود که به نشانه ها و حقائق دین تو وارد شویم و در شهرهای تو اصلاح

نمائیم (صلح را برقرار کنیم) تا ستمدیدگان از بندگانت در امن و آسایش باشند و قوانین متروک تو بار دیگر به جریان بیفتد».

تا اینجا منابع اسلامی را درباره ی صلح ملاحظه کردیم که با چه صراحت و تاکید موضوع صلح را از مبانی اصلی زندگی اجتماعی معرفی نمود، مخصوصا با توجه به حکم عقل صریح که خداوند هدف از خلقت انسان را قرار گرفتن انسان در جاذبه ی کمال مطلق (به وسیله ی عبادت که تکاپو در مسیر حیات معقول است) معرفی فرموده است: و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون،(1).

«و من جن و انس را نیافریدم مگر اینکه مرا عبادت کنند»، و آیا با این هدف می توان جنگ را در دین اسلام یک امر طبیعی تلقی نمود؟! به عبارت دیگر آیا می توان بدون برقراری صلح واقعی (نه تصنعی) میان انسانها به هدف مزبور توفیق یافت؟! بدیهی است که محال است بدون صلح به آن هدف اعلا نزدیک شد، با این حال:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه