شرح نهج البلاغه (محمدرضا آشتیانی) صفحه 45

صفحه 45

ترجمه: در ادامه همان خطبه آمده: آگاه باشيد! هيچ يك از شما، نبايد از بستگان نيازمند خود، رويگردان شود و از آنان، چيزي را دريغ دارد، كه نگه داشتنش مايه فزوني نيست و از بين رفتنش، كمبودي براي او نمي‌آورد. آن كس كه دست دهنده خويش را از بستگانش باز دارد، تنها يك دست را از آنها باز داشته، و در مقابل، آنان، دستهاي بسياري را از كمك كردن به او، بازمي‌دارند. و آن كس كه نسبت به بستگانش، متواضع و نرمخو و پر محبت باشد، دوستي آنان را، براي خود، هميشگي خواهد ساخت. شرح و تفسير: خويشاوندان پشت و پناه يكديگرند در آخرين بخش اين خطبه، بار ديگر، امام عليه‌السلام مردم- به خصوص افراد متمكن را- به كمك كردن نسبت به بستگان و خويشاوندان، تشويق و ترغيب مي‌كند، و با سه تعبير مختلف، بر اين مساله تاكيد مي‌نهد. نخست مي‌فرمايد: آگاه باشيد! هيچ يك از شما، نبايد از بستگان نيازمند خود رويگردان شود و از آنان، چيزي را دريغ دارد، كه نگه داشتنش مايه فزوني نيست و از بين رفتنش كمبودي براي او نمي‌آورد، الا لا يعدلن احدكم عن القرابه يري بها الخصاصه ان يسدها بالذي لا يزيده ان امسكه و لا ينقصه ان اهلكه. اين تعبير، ممكن است كه اشاره به

يكي از اين دو معنا باشد: يا اشاره به جنبه معنوي اين كار باشد كه محروم ساختن بستگان از امكاناتي كه در اختيار دارد، بركت را از مال و زندگي انسان برمي‌چيند و مايه فزوني مال و ثروت او نمي‌شود و بر عكس، كمك كردن به آنان، بركات الهي را به دنبال دارد و نقيصه ظاهري، به زودي، به لطف پروردگار، جبران مي‌شود. و يا اشاره به جنبه ظاهري و مادي اين كار است، چرا كه مشكلات بستگان و خويشاوندان، به هر حال، به انسان منتقل مي‌شود و فكر او را آزار مي‌دهد و روح او را به خود مشغول مي‌دارد و آبرو و حيثيت او را به خطر مي‌اندازد و در مجموع، مشكلات زندگيش را بيشتر مي‌كند، پس چه بهتر كه به ياري آنها بشتابد كه هم ثواب آخرت و هم بركات دنيوي و ذكر خير و آبرو و شخصيت و آرامش خاطر براي خود كسب كند. در حديث آمده است كه علي عليه‌السلام فرمود: البركه في مال من آتي الزكاه و واسي المومنين و وصل الاقربين، بركت، در مال كسي است كه زكات بدهد و با مومنان، مواسات كند و نسبت به نزديكان، صله رحم به جا آورد. حضرت، در بيان دوم مي‌فرمايد كه: چرا انسان، از كمك كردن به عشيره و بستگانش، چشم بپوشد، در حالي كه زيان و خسران بزرگي دامن او را مي‌گيرد؟! آن كس كه دست د

هنده خويش را از بستگانش، بازدارد تنها، يك دست را از آنها بازداشته و در مقابل، آنان دستهاي بسياري از كمك كردن به او، بازمي‌دارند، و من يقبض يده عن عشيرته، فانما تقبض منه عنهم يد واحده و تقبض منهم عنه ايد كثيره. هيچ عاقلي، دست به چنين كاري نمي‌زند و حاضر نمي‌شود كه سود بزرگي را از خود، به خاطر از دست دادن منافع كوچكي، دور كند. حضرت در سومين و آخرين تعبير به نكته ديگري اشاره كرده، مي‌فرمايد: آن كس كه نسبت به بستگانش متواضع و نرمخو و پر محبت باشد، دوستي آنان را براي خود هميشگي خواهد ساخت، (و من تلن حاشيته يستدم من قومه الموده). بسيار ديده‌ايم كه از ميان يك فاميل يا قبيله، فرد يا افرادي، متمكن مي‌شوند و به خاطر تكبر و بخل، از همه بستگان خود فاصله مي‌گيرند و دوستان ديروزشان، مبدل به دشمنان امروز مي‌شوند، در حالي كه اگر به شكرانه دين نعمتها، فروتني و سخاوت را در برنامه خود قرار مي‌دادند، نه تنها از محبتشان كاسته نمي‌شد، بلكه فزوني مي‌يافت. اين موضوع، قابل توجه است كه تعبير به حاشيه در جمله بالا، تاب دو معنا را دارد: نخست اين كه اشاره به صفات و روحيات خود انسان باشد- كه در تفسير بالا آمد- و ديگر اين كه اشاره به اطرا

فيان و كارگزاران بوده باشد. بنابراين، تفسير مفهوم جمله، چنين مي‌شود كه كسي كه اطرافيان او، نسبت به مردم، خوش برخورد و متواضع و پر محبت‌اند، دوستي اقوام دور و نزديكش را، همواره، به او جلب مي‌كنند. بسيار ديده‌ايم كساني، خودشان، آدمهاي خوبي هستند، ولي بر اثر خشونت اطرافيان و سوء برخوردشان با مردم، همه، از اطرافشان پراكنده شده‌اند. نكته: بركات پيوند محكم با خويشاوندان گرچه در آيات و روايات، مساله صله رحم و برقرار ساختن رابطه صحيح با خويشاوندان به عنوان يك وظيفه الهي و انساني، مطرح شده كه بايد با انگيزه‌هاي الهي، به سراغ آن رفت، ولي بي‌شك، انجام اين وظيفه الهي و انساني، بركات فراواني از نظر ظاهر نيز در بردارد كه در فرازهاي اخير اين خطبه، با تعبيرات بسيار پرمعنا و زيبايي، به آن اشاره شده است. مهم اين است كه انسان، بتواند اين پيوند را محكم كند و با كارهاي اشتباه موجب قطع آن نشود. انسان، بايد هنگام نعمت و آرامش به آنها نيكي كند، تا در هنگام بروز مصيبت و ظهور بحرانها و طوفانها، به حمايت او برخيزند. حقيقت، اين است كه غلبه بر بسياري از مشكلات زندگي، كار يك فرد نيست و حمايت گروه يا گروههايي را مي‌طلبد. حال، چه كسي به

تر از اقوام و بستگان و خويشاوندان هستند كه هم يكديگر را به خوبي مي‌شناسند و هم پيوند خون و عاطفه، آنها را به هم مربوط ساخته است؟! اما افسوس كه بسياري از افراد، همين كه به نوايي رسيدند، همه اين مسائل را فراموش كرده و از آنان فاصله مي‌گيرند و اين ذخاير روز بيچارگي را، از دست داده و سنگر خود را در برابر حوادث سخت، در هم مي‌شكنند. تعبيرات لطيفي كه در روايات آمده است، دقيقا ناظر به همين معاني است. در حديثي از امام صادق عليه‌السلام مي‌خوانيم: (صله الرحم و حسن الجوار، يعمران الديار و يزيدان في الاعمار، صله رحم و پيوند با خويشاوندان و نيكي با همسايگان، خانه و شهرها را آباد و عمرها را زياد مي‌كند. در حديث ديگري از امام باقر عليه‌السلام مي‌خوانيم كه فرمود: (صله الارحام و حسن الجوار، زياده في الاموال)، صله رحم و نيكي با همسايگان، سرمايه‌ها را فزوني مي‌بخشد. در روايت ديگري از همان امام همام عليه‌السلام چنين آمده است: (صله الارحام تزكي الاعمال و تنجي الاموال و ترفع البلوي و تيسر الحساب و تنسي في الاجل، صله رحم، اعمال انسان را پر بار مي‌كند و اموال او را نمو مي‌دهد و بلاها را برطرف ساخته و حساب قيامت را آسان مي‌كند و مرگ

را به تاخير مي‌اندازد. در مقابل، قطع رحم و بريدن پيوندهاي خويشاوندي، آثار دردناكي در زندگي انسان، در دنيا، و مجازات سختي در آخرت براي او دارد. اين سخن را با حديث ديگري از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم پايان مي‌دهيم، در اين حديث آمده است: اخبرني جبرئيل ان ريح الجنه توجد من مسيره الف عام ما يجدها عاق و لا قاطع و لا شيخ زان، جبرئيل، به من خبر داد كه بوي بهشت، از هزار سال راه، به مشام مي‌رسد، ولي سه گروه، آن را احساس نمي‌كنند: كسي كه عاق (پدر و مادر) باشد و كسي كه رابطه خويش را با خويشاوندان قطع كند و پيرمردي كه زنا كند. تعبير فوق، بسيار پرمعنا است و مفهومش اين است كه اين سه گروه، نه تنها وارد بهشت نمي‌شوند، بلكه نزديك آن نيز هرگز نخواهند شد. ممكن است سوال شود كه منظور از صله رحم چيست؟ منظور اين است كه پيوند محبت، برقرار باشد و در مشكلات، به ياري هم بشتابند و از حال هم غافل نشوند و در شراط مختلف، به مقتضاي آن شرايط، عمل كنند. حتي گاه مي‌شود با يك سلام و يك تلفن، بخشي از تكليف صله رحم انجام مي‌گيرد. در حديثي از اميرالمومنان علي عليه‌السلام مي‌خوانيم كه فرمود: (صلوا ارحامكم و لو بالتسليم، صله رحم را به جا بياو

ريد، هر چند با يك سلام كردن باشد. در زمينه صله رحم و اهميت و آثار مادي و معنوي آن، مطالب ديگري در موارد مناسب آن، در آينده، به خواست خدا، خواهد آمد. در انتهاي اين خطبه مرحوم سيدرضي، توضيحي دارد. او در اين توضيح، چنين مي‌فرمايد: الغفيره هاهنا، الزياده و الكثره، من قولهم للجمع الكثير: الجم الغفير، و الجماء الغفير. و يروي (عفوه من اهل او مال) و العفوه: الخيار من الشي‌ء. يقال: (اكلت عفوه الطعام.) اي: خياره. و ما احسن المعني الذي اراده عليه‌السلام بقوله: و من يقبض يده عن عشيرته … الي تمام الكلام، فان الممسك خيره عن عشيرته انما يمسك نفع يد واحده، فاذا احتاج الي نصرتهم، و اضطر الي مرافدتهم، قعدوا عن نصره، و تثاقلوا عن صوته، فمنع ترافد الايدي الكثيره، و تناهض الاقدام الجمه. الغفيره، در اينجا، به معناي من اهل او مال بوده است. و عفوه، به معناي نمونه خوب از ميان يك جنس كه انتخاب شود، است. چنان كه گفته مي‌شود: اكلت عفوه الطعام، يعني، قسمتهاي خوب غذا را خوردم. و چه عالي است مطلبي كه امام عليه‌السلام در جمله: و من يقبض يده عن عشيرته تا آخر سخن، ايراد كرده است! زيرا كسي كه نيكيهاي خود را از بستگانش قطع كند، تنها، يك ياور

از آنها گرفته است، ولي هنگامي كه نياز و احتياج شديد به ياري آنان داشت، آنها، به نداي او پاسخ نمي‌گويند، پس او، خود را، از ياوران بسياري محروم ساخته است.

خطبه 024-برانگيختن مردم به پيكار

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه