ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام) صفحه 850

صفحه 850

و (مرا از جنگ ترساندی، و) گفتی برای من و یاران و هوادارانم نیست نزد تو مگر شمشیر! پس خندانیدی بعد از گریه کردن (کسی که این سخن از تو بشنود پس از گریان بودن برای تصرف تو در دین اسلام می خندد، خلاصه این سخن ژاژ تو مرا بشگفت آورده خندانید، زیرا) کجا یافتی فرزندان عبدالمطلب از دشمنان باز ایستاده از شمشیرها بترسند لبث قلیلا یلحق الهیجا حمل (لاباس بالموت اذا الموت نزل) یعنی اندکی درنگ کن تا حمل (ابن بدر مردی از قبیله قشیر ابن کعب ابن ربیعه) برسد (باکی نیست به مرگ هنگامی که مرگ روآورد. گفته اند: در جاهلیت شترهای حمل را به یغما بردند، او رفته و آنها را بازگرداند، و این شعر را سرود، و آن مثل شد برای هنگام تهدید به جنگ) پس زود باشد تو را بطلبد کسی که او را می طلبی (و با او لاف زده سخن گزاف گفتی) و به تو نزدیک گردد آنچه دور می پنداری، و من شتابنده ام به سوی تو در بین لشگر بسیار از مهاجرین و انصار و پیروانیکه به نیکوئی پیرونده اند که بسیار است جمعیت ایشان، پراکنده است گرد و غبارشان، در بر کرده اند پیراهن مرگ را، بهترین دیدارهای ایشان دیدار پروردگارشان است، و آنان را فرزندان کسانی که در جنگ بدر حاضر بودند و

شمشیرهای بنی هاشم همراه است که تو خود می شناسی تیزهای آن شمشیرها را که به کار رفت در برادرت (حنظله ابن ابی سفیان) و دائیت (ولید ابن عتبه) وجدت (عتبه ابن ربیعه پدر هند مادر معاویه که هر سه در جنگ بدر کشته شدند) و خویشانت (در قرآن کریم س 11 ی 83 درباره قوم لوط می فرماید: و ما هی من الظالمین ببعید یعنی) و آن عذاب و سختی از ستمکاران دور نخواهد بود (شایسته است ستمکاران به چنین سختیها گرفتار باشند.)

نامه 029-به مردم بصره

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه