ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام) صفحه 153

صفحه 153

از سخنان آن حضرت علیه السلام است درباره ادعای انصار (راجع به امر خلافت) گفته اند: پس از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله چون اخبار سقیفه بنی ساعده یعنی خانه ای که جماعت انصار در مدینه برای حل و فصل قضایا در آنجا گرد می آمدند( به امیرالمومنین علیه السلام رسید )که انصار سعد ابن عباده را که بیمار بود به سقیفه آورده خواستند او را امیر و خلیفه نمایند، ابوبکر و عمر آگاه شده به آنجا شتافته با ایشان گفتگو آغاز کردند، انصار گفتند: ما به امر خلافت سزاوارتریم، اگر قبول ندارید شما برای خود و ما برای خویشتن امیری تعیین می نمائیم، عمر گفت: دو شمشیر در یک غلاف نشاید و عرب از شما اطاعت و پیروی نمی نماید، و هر دسته از مهاجرین و انصار فضائل و مناقب و حقوق خود را و اسلام یاد کردند، پس از آن بشیر ابن سعد خزرجی از روی حسد برخاسته قریش را ستود و با عمر و ابوعبیده به ابی بکر بیعت نمودند و سعد ابن عباده را بمنزلش بردند( حضرت فرمود: انصار چه گفتند؟ پاسخ دادند که آنها گفتند از ما امیری باشد و از شما امیری، فرمود: چرا حجت و دلیل برای ایشان نیاوردید به اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله وصیت کرده که به نیکوکار آنها نی

کوئی شود و از بدکردارشان درگذرند، گفتند: این جمله بر انصار چگونه حجت و دلیلی است؟ فرمود اگر امارت در ایشان می بود (و لیاقت خلافت را داشتند) حاجت بتوصیه ایشان نبود (بلکه بایشان سفارش دیگران را می فرمود) پس از آن فرمود: قریش (در مقابل احتجاج انصار) چه گفتند؟ پاسخ دادند که حجت و دلیل آوردند باینکه آنها شجره و درخت رسول (از یک اصل و نسب و سزاوارتر بخلافت) هستند، فرمود: به درخت احتجاج کردند و میوه را ضایع و تباه ساختند (اگر آنان با شجره و درخت رسول خویشی دور دارند و به اینجهت خود را به امر خلافت سزاوار می دانند، من خود میوه آن درخت و پسر عموی آن حضرت، هستم، خلافت و امارت حق من است، و دیگری را شایستگی آن نیست).

خطبه 067-شهادت محمد بن ابی بکر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه