سلسله مباحث اعتقادی (الهیات در نهج البلاغه) صفحه 166

صفحه 166

قول دوم:

که منسوب به اشاعره است، این است که این صفات، معانی زائد بر ذات دارند و ملازم با آن اند؛ و همان گونه که ذاتِ باری تعالی قدیم می باشد، این صفات هم قدیم اند.

قول سوم:

که منسوب به کرامیه است، این است که این صفات، زائد بر ذات اند و پس از ذات پدید آمده اند.

قول چهارم:

توصیف ذات به این صفات بدین معناست که فعل صادر از ذات، فعل موصوفی است که این صفت را دارد؛ این سخن که ذات متعال عالِم است، یعنی فعل صادر از او مُتقَن و مُحکم بوده، هدف عقلایی دارد (چونان فعلی است که عالم انجام می دهد) و این سخن که خدا قادر است، یعنی فعل صادر از او، همانند فعلِ شخص قادر است.

براساس این قول، ذات [موصوف] جانشین صفات می گردد.

از سخنان بعضی، گرایش به قول دیگری به دست می آید و آن این است که معنای اثباتِ صفات برای خدا نفی صفاتِ مقابل آنهاست؛ به عنوان مثال: معنای اثبات حیات، علم، قدرت، نفی موت و جهل است.

از سخن بعضی دیگر استفاده می شود که صفاتِ ذاتی خدا عین ذاتِ اویند، همه آنها به یک معنایند [و یک مفهوم را می رسانند] و الفاظشان با هم متراف است.{112}

در ادامه، علامه، به جز قول اول، دیگر اقوال را ردّ می کند و در نادرستی قول دوم، می نویسد:

و أمّا قَول الثَّانی، المَنسوبٌ إلی الأشاعره...

فَفیه: أنَّ هذه الصِّفات، إن کانت فِی وجودِها مُستغنیه عَن العِلّه قائمه بنفسها، کان هناک واجبات ثمان، هی: الذَّات و الصِّفات السَّبع؛ و براهین وحدانیّه الواجب تُبطلُهُ و تُحیلُه.

و إن کانت فی وجودها مُفتقره إلی عِلَّه، فَإن کانت عِلَّتها هِی الذَّاتُ، کانت الذَّاتُ عِلَّهً مُتقدِّمهً عَلیها فَیّاضهً لها و هی فاقدهٌ لها، و هُو محالٌ.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه