سلسله مباحث اعتقادی (الهیات در نهج البلاغه) صفحه 97

صفحه 97

پس قسمت اول این است که: «و اعْلَمْ یَا بُنَیَّ، أنَّهُ لَوْ کَانَ لِرَبِّکَ شَرِیکٌ لأتَتْکَ رُسُلُهُ» و در قسمت دوم می خوانیم: «و لَرَأیْتَ آثَارَ مُلْکِهِ و سُلْطَانِهِ» و قسمت سوم چنین است «و لَعَرَفْتَ أفْعَالَهُ و صِفَاتِهِ» و لذا نتیجه این می شود که: «و لکِنَّهُ إِلهٌ واحدٌ کَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ».

در شرح این بیان از آنجا که مطلب روشن می باشد بیشتر شرح ها توضیحی نداده اند و به تعقُّل و تفکُّر و تدبُّر خود اشخاص بسنده کرده اند. ولی در شرح جناب میثم و ابن ابی الحدید، بیانی آمده است که یک مطلب را می رساند، گرچه در تقریراتشان تفاوت هایی است.

در شرح میثم آمده است که این بیان شریف، بیانی است اقناعی (نه برهانی) و جای ایراد برهانی دارد، ولی خطابی و قانع کننده است.

بسیاری از اوقات متکلم نظر دارد در سطحی صحبت کند که طرف قانع شود. به این معنا که خودِ مدعا درست است، و آنچه هم که بیان می شود در حدّی مطلب را می رساند که فطرتِ سالم آن را می گیرد و وجدان را قانع می کند، گرچه از نظر بحثی زمینه ای برای «إن قلت» و «قلت» ایراد و اشکال دارد. با توجّه به این حرف اشکال شان این است که: اگر چه آنچه که هست اثبات یک اله را بیشتر نمی کند، و این آثار و صفات و افعال فقط در جهت اثبات اله مفید است، ولی نفی تعدد نمی کند؛ زیرا چه اشکالی دارد که دو اله باشد و در ارتباط با آثار مُلک و صفات و افعال، وحدتی داشته باشند که برای ما معلوم و مشخص و مشهود نباشد.

بلی، اگر بخواهید با ادله دیگر تعدُّد آلهه را نفی کنید؛ مانند برهان لَوْ کانَ فیهِما آلِهَهٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا {46} بحث دیگری است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه