- پیش نوشت 1
- مشروعیت ازدواج موقّت 7
- بخش اول: ازدواج موقت در آینه قرآن و روایات 7
- اشاره 8
- ازدواج غیر دائم در قرآن 8
- بررسی الفاظ و نکات تفسیری 11
- ازدواج موقّت، در سنّت نبوی 12
- ازدواج موقت از دیدگاه اهل بیت ژیامبر (ع) 19
- استمرار مشروعیت و جواز 22
- اشاره 22
- نظرات تابعین، علما و ... 23
- بخش دوم: ازدواج موقت در آینه دیدگاهها (بررسی دلایل منکران) 28
- دیدگاهها و اختلافها 28
- اشاره 31
- اخبار تحریم متعه 31
- بررسی روایات 34
- اشاره 40
- نسخ حکم ازدواج موقّت 40
- استدلال به قرآن 41
- تحریم از سوی عموم مسلمانان 52
- تحریم متعه از سوی خلیفه دوم 55
- اشاره 55
- پیشینه و علت نهی عمر 57
- نقد و بررسی 57
- اشاره 57
- مخالفت عده کثیری از اصحاب وتابعین 57
- سیاسی بودن حکم 61
- مخالفت با نصوص معتبر 62
- عدم استناد عمر به ادله شرعی 63
- تحریم فقط باید با دستور خدا باشد 64
- لزوم مراجعه به اهل بیت پیامبر (ص) 66
- اجتهاد شخصی 67
- هجمه گسترده 69
- بخش سوم: شبهات و اشکالات (اجتماعی، فرهنگی و شخصیتی) 69
- 1. بلاتکلیفی فرزندان 72
- 2. چرایی عدم نیاز به شاهد 74
- 3. عدم دوام 75
- 4. عدم تشکیل خانواده 76
- 5. وجود فرزندان بیپناه 77
- 6. عدم تمایز با زنا 78
- 6. عدم استقبال از ازدواج موقّت 81
- 7. منافات آن با کرامت زن 82
پیشینه و علت نهی عمر
دربارهعلّت تحریم متعه از سوی عمر، از عروة بن زبیر نقل شده است: «
ان حولة بنتا حکیم دخلت علی عمر بن خطاب فقالت انّ ربیعة لن امیة استمتع بإمراة مولّدة حملت منه فخر مر- بجوز دانه فخری فقال هذه المتعة و لو کنت تقدّمت فیله برجمته
»؛ «خوله دختر حکیم وارد بر عمر شد و گفت: ربیعة بن امیة با زنی ازدواج موقّت کرد و وی از او باردار شد.
عمر در حالی که با ناراحتی، پیراهن خود را بر زمین میکشید، بیرون رفت و خطاب به مردم گفت: اگر بر این متعه پیشی گرفته بود (یعنی اگر پیشتر از این، تحریم متعه را اعلام کرده و انجام دهندگان را به مجازات هشدار داده بودم)، ربیعه را سنگسار میکردم (گویا تا آن موقع عمر ازدواج موقت را تحریم نکرده بود!
بر اساس این واقعه تاریخی، عمر در یک موقعیتی نادر، خشمگین و بر اساس نظر شخصی، حکم به تحریم نکاح غیر دائم داده است.
نقد و بررسی
اشاره
نهی و تحریم عمر، از ابعاد و زوایای مختلف قابل نقد و خدشه است که به چند مورد اشاره میشود:
مخالفت عده کثیری از اصحاب وتابعین
به رغم فضای سنگین سیاسی و عدم تحمّل هیچ