- مقدمه ناشر 1
- مقدمه مترجم 3
- [متن] 5
- اشاره 5
- باب اوّل جهت نامیدن آسمان، به آسمان و دنیا به دنیا و آخرت به آخرت و وجه نامگذاری حضرت آدم به آدم و حواء به حواء و درهم به درهم و دینار به دینار و سرّ این که به اسب «اجد» و به قاطر «عد» و به درازگوش «حرّ» می گویند 5
- باب دوّم سرّ پرستیده شدن آتش 8
- باب سوّم سرّ پرستیده شدن بت ها 9
- باب پنجم سرّ فراری و وحشی شدن حیوانات وحشی و پرندگان و درندگان و جانداران دیگر 10
- باب چهارم سرّ نامیده شدن عود به خلاف 10
- باب هفتم سرّ برتر شدن انبیاء و رسولان و حجج صلوات اللَّه علیهم از فرشتگان 11
- باب ششم سرّ پیدا شدن بهتر از فرشتگان و بدتر از چهار پایان بین مردم 11
- باب هشتم منحصر بودن جعل احکام در وجود مصالح و حکم 16
- باب نهم سرّ آفرینش مخلوقات و اختلاف حالاتشان 17
- باب دهم سرّ نامیده شدن جناب آدم به آدم 24
- باب دوازدهم سرّ خلقت آدم بدون پدر و مادر و آفرینش عیسی بدون پدر و ایجاد سائرین از پدر و مادر 25
- باب یازدهم سرّ نامیده شدن انسان به انسان 25
- باب سیزدهم سرّ این که چرا خداوند عزّ و جلّ ارواح را که مجرّد و در محلّی رفیع بودند در ابدان قرار داد 26
- باب چهاردهم سرّ نامیده شدن حوّا به حوّا 27
- باب هفدهم سرّ کیفیت پیدایش نسل 28
- باب پانزدهم سرّ نامیده مراه (زن) به مراه 28
- باب شانزدهم سرّ نامیدن نساء (زنان) به نساء 28
- باب هیجدهم مقاله محمّد بن بحر شیبانی علیه الرحمه معروف به رهنی «2» 32
- اشاره 32
- تقریر و توضیح رفیع بودن حیوان 33
- تقسیم حیوان به ناطق و غیر ناطق و امتیاز و شرافت ناطق از غیرش 34
- شرح حسن تدبیر حقّ تعالی در مقام ترتیب دادن حکمتش 34
- تقسیم ناطق به حجّت و محجوج و امتیاز و شرافت حجّت بر محجوج 35
- تذکّر 36
- مقاله کسانی که فرشتگان را بر انبیاء و رسل و ائمه و حجج صلوات اللَّه علیهم اجمعین تفضیل و برتری می دهند 38
- جواب کسانی که انبیاء و رسل و حجج صلوات اللَّه علیهم را بر فرشتگان تفضیل و برتری می دهند 39
- مقاله کسانی که فرشتگان را بر انبیاء و حجج صلوات اللَّه علیهم برتری می دهند [و جواب قائلین به افضلیّت انبیاء و حجج علیهم السّلام] 41
- برتر بودن حجّت از محجوج 44
- مقاله مرحوم مصنّف کتاب 45
- باب نوزدهم سرّ نامیدن ادریس علیه السّلام را به ادریس 46
- باب بیستم سرّ نامیدن نوح علیه السّلام را به نوح 48
- باب بیست و دوّم سرّ نامیدن طوفان به طوفان و جهت پیدایش قوس 49
- باب بیست و یکم سرّ نامیدن حضرت نوح علیه السّلام را به عبد شکور 49
- باب بیست و سوّم سرّ غرق نمودن خداوند عزّ و جلّ دنیا را در زمان نوح علیه السّلام 49
- باب بیست و پنجم سرّ این که خداوند عزّ و جلّ در باره فرزند نوح علیه السّلام فرمود او از اهل تو نیست 50
- باب بیست و چهارم سرّ نامیدن قریه حضرت نوح به قریه ثمانین 50
- باب بیست و ششم سرّ نامیدن نجف به نجف 51
- باب بیست و هفتم سرّ گفتار نوح علیه السّلام: إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا إِلَّا فاجِراً کَفَّاراً 52
- باب بیست و هشتم سرّ این که در بین مردم گروههای سودان و ترک و سقالبه و یأجوج و مأجوج پدید آمدند 53
- باب بیست و نهم سرّ این که خداوند عزّ و جلّ دوست دارد انبیائش کشاورز و چوپان باشند 53
- باب سی ام سرّ نامیدن بادی که خدا با آن قوم عاد را هلاک کرد به «ریح عقیم» و علّت زیاد شدن ریگ در شهرهای قوم عاد و جهت دیده نشدن کوه و توده در آن ریگ ها و جهت نامیده شدن قوم عاد به «إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ» 54
- باب سی و یکم سرّ نامیدن ابراهیم علیه السّلام به ابراهیم 56
- باب سی و دوّم سرّ به دوستی برگزیدن حقّ تعالی ابراهیم علیه السّلام را 56
- باب سی و سوّم سرّ این که خدای عزّ و جلّ فرمود: وَ إِبْراهِیمَ الَّذِی وَفَّی 60
- باب سی و پنجم سرّ این که اسب ها «جیاد» یعنی نیکوها گفته می شود 61
- باب سی و چهارم سرّ این که اسماعیل علیه السّلام مادرش را در حجر «1» دفن نمود 61
- باب سی و ششم سرّ این که ابراهیم علیه السّلام آرزوی مرگ نمود بعد از آن که از آن کراهت داشت 62
- باب سی و هفتم سرّ نامیدن ذو القرنین به ذو القرنین 65
- باب سی و هشتم سرّ نامیده شدن اصحاب رسّ به اصحاب رسّ و جهت نامیدن عجم ماههای خود را به ابان و آذر و غیر این دو 66
- باب سی و نهم سرّ نامیدن حضرت یعقوب علیه السّلام به یعقوب و جهت نام گذاری اسرائیل به اسرائیل 70
- باب چهلم سرّ این که انبیاء و مؤمنین به گرفتاری ها مبتلا می شوند 72
- باب چهل و یکم سرّ امتحانی که خدای عزّ و جلّ یعقوب علیه السّلام را نمود و وی را مبتلا ساخت به آنچه یوسف در خواب دید 73
- باب چهل و دوّم سرّ گفتار برادران حضرت یوسف علیه السّلام به حضرتش: إِنْ یَسْرِقْ! فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ 80
- باب چهل و سوّم سرّ گفتار منادی در کاروانی که برادران یوسف بودند و علّت این ندایش که سر داد: أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ «2» 82
- باب چهل و چهارم سرّ گفتار یعقوب علیه السّلام به فرزندانش: یا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخِیهِ 84
- باب چهل و پنجم سرّ این که یعقوب علیه السّلام بوی یوسف را از فاصله ده روز سیر یافت. 85
- باب چهل و ششم سرّ گفتار یوسف به برادرانش: لا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ و این که چرا یعقوب علیه السّلام به آنها فرمود: سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی 86
- باب چهل و هفتم سرّ خارج نشدن پیامبر از صلب یوسف علیه السّلام 88
- باب چهل و هشتم سرّ ازدواج جناب یوسف علیه السّلام با زلیخا 89
- باب چهل و نهم سرّ نامیدن جناب موسی علیه السّلام به موسی 90
- باب پنجاهم سرّ برگزیدن حقّ تعالی جناب موسی علیه السّلام را برای تکلّم کردن با او نه مخلوقات دیگر را 91
- باب پنجاه و یکم سرّ این که خداوند عزّ و جلّ موسی را خادم شعیب علیه السّلام قرار داد 92
- باب پنجاه و سوّم سرّ این که خدای عزّ و جلّ فرعون را غرق فرمود 93
- باب پنجاه و دوّم سرّ این که فرعون وقتی گفت: ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسی چرا موسی علیه السّلام را نکشت 93
- باب پنجاه و چهارم سرّ نامیدن خضر علیه السّلام به خضر و ذکر آن حضرت علل افعال سه گانه ای (شکافتن کشتی، کشتن غلام، بپا داشتن دیوار) که جناب موسی علیه السّلام را به غضب آوردند 96
- باب پنجاه و پنجم سرّ گفتار حقّ تبارک و تعالی در هنگام سخن گفتن با موسی به او: فاخلع نعلیک و نیز سرّ این کلام موسی: و احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانِی 108
- باب پنجاه و ششم سرّ این که حقّ عزّ و جلّ به موسی و هارون فرمود: اذْهَبا إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی، فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی «2» 109
- اشاره 110
- باب پنجاه و هفتم سرّ نامیده شدن کوهی که جناب موسی علیه السّلام هنگام سخن گفتن با خدا به آن رفت به طور سینا 110
- باب پنجاه و هشتم سرّ این که چرا هارون به موسی علیهما السّلام گفت: یَا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَ لا بِرَأْسِی و نگفت: یا ابن ابی 110
- مقاله مرحوم مصنّف در ذیل حدیث 111
- باب شصتم سرّ نامیده شدن فرعون به «ذا الأوتاد» 113
- باب پنجاه و نهم سرّ حرام شدن صید در روز شنبه بر یهودیان 113
- باب شصت و یکم سرّ آرزوی مرگ نمودن موسی علیه السّلام و معلوم نبودن قبرش 113
- باب شصت و دوّم سرّ گفتار سلیمان علیه السّلام: رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ هَبْ لِی مُلْکاً لا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی 115
- باب شصت و سوّم سرّ زیاد بودن حروف اسم سلیمان از اسم پدرش داود علیه السّلام و سرّ نامیدن داود به داود و علّت مسخّر شدن باد برای سلیمان و جهت تبسّم نمودن سلیمان از کلام مور و خندان شدنش 117
- باب شصت و چهارم سرّ یافت شدن آب و گل در هر کجا که موریانه باشد 118
- باب شصت و پنجم سرّ مبتلا شدن ایّوب پیغمبر علیه السّلام 121
- باب شصت و ششم سرّ برگرداندن خداوند عزّ و جلّ عذابی را که تا بالا سر قوم یونس آمده بود و نسبت به هیچ قومی غیر از ایشان چنین نکرد 124
- باب شصت و هفتم سرّ نامیده شدن اسماعیل بن حزقیل به صادق الوعد 125
- باب شصت و هشتم سرّ بیشتر بودن ناس (مردم) از بنی آدم 126
- باب هفتادم سرّ این که پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله هنگام متولّد شدن همچون عیسی علیه السّلام سخن حکمت آمیز نفرموده 127
- باب شصت و نهم سرّ این که نصرانی ها شب میلاد مسیح علیه السّلام آتش افروخته و با گردو بازی می کنند 127
- باب هفتاد و یکم سرّ کشتن کفّار جناب زکریا علیه السّلام را 128
- باب هفتاد و دوّم سرّ این که حواریّون را حواریّون و نصاری را نصاری خوانده اند 129
- باب هفتاد و چهارم سرّ خشک شدن اشک چشمان و سختی دلها و از یاد بردن گناهان 130
- باب هفتاد و سوّم سرّ این که کودکان را به خاطر گریه نمودن نمی توان زد 130
- باب هفتاد و ششم سرّ این که آفات در اهل حاجت و فقراء بیشتر می باشد 131
- باب هفتاد و پنجم سرّ زشتی زشت رویان 131
- باب هفتاد و هفتم سرّ تولّد مؤمن از کافر و تولّد کافر از مؤمن و علّت کار زشت نمودن مؤمن و عمل نیک انجام دادن کافر 132
- باب هفتاد و نهم سرّ وقوع توافق و اختلاف بین مردم 134
- باب هشتادم سرّ این که در مؤمنین تندی و تیزی است و در مخالفین ایشان این معنا منتفی است 136
- باب هشتاد و یکم سرّ بودن تلخی در گوش ها و شیرینی در لبها و شوری در چشم ها و رطوبت و سردی در بینی 137
- باب هشتاد و دوّم سرّ این که مردم عقل داشته ولی علم ندارند 148
- باب هشتاد و چهارم سرّ غمگین و محزون شدن و شاد و مسرور گشتن انسان بدون سبب 149
- باب هشتاد و سوّم سرّ فراخ بودن روزی احمقان و ابلهان 149
- باب هشتاد و پنجم سرّ عروض نسیان و حصول ذکر و سبب شبیه بودن شخص به عمو و عمّه ها و دایی و خاله ها 151
- باب هشتاد و ششم سرّ این که در بسیاری از مردم عقل یکی می باشد 157
- باب هشتاد و هفتم اسرار آفرینش اعضاء و جوارح در انسان 158
- باب هشتاد و هشتم سرّ این که مبغوض ترین موجودات نزد خدا شخص احمق می باشد 163
- باب هشتاد و نهم سرّ این که موی در کف دست نبوده ولی در پشت دست می روید 164
- باب نود و یکم سرّ تیز و کند بودن فهم 165
- باب نودم سرّ معمول شدن تحیّت بین مردم به عبارت السّلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته 165
- باب نود و دوّم سرّ حسن و سوء خلق 166
- باب نود و پنجم سرّ و سبب پیری و آغاز آن 167
- باب نود و سوّم سرّ این که جایز نیست شخص در حقّ فرزندش بگوید وی به من و پدرانم شباهت ندارد 167
- باب نود و چهارم سرّ این که پدران از ناحیه فرزندان چیزی را می یابند که فرزندان از طرف پدران آن را نمی یابند 167
- اشاره 168
- باب نود و ششم سرّ پیدایش طبایع و شهوات و محبت ها در مخلوقات و انسان ها 168
- منشأ پدید آمدن حالات و صفات 178
- صفات ناشی از نفس «1» و روح «2» 179
- افعال ناشی از نفس و روح 179
- دشمنان صفات روح ناطقه 180
- ده صفت دیگر برای روح ناطقه 180
- شعبات دهگانه علم 181
- شعبات دهگانه حلم 181
- اخلاق و صفات دهگانه عقل 181
- شعبات دهگانه عفاف 182
- شعبات دهگانه رشد 182
- شعبات دهگانه حیاء 182
- شعبات دهگانه صیانت 182
- شعبات دهگانه اطاعت از ناصح 183
- شعبات دهگانه کراهت از شرّ 183
- شعبات نه گانه مداومت بر خیر 183
- شعبات دهگانه رزانت 183
- یاوران عقل و جهل 184
- باب نود و هفتم سرّ پیدایش معرفت و انکار 189
- باب نود و هشتم سرّ محجوب بودن حقّ جل جلاله از مخلوقاتش 191
- باب نود و نهم سرّ اثبات انبیاء علیهم السّلام و اختلاف دلائل ایشان 192
- باب صد و یکم سرّ نامیده پیامبران اولو العزم به این نام 196
- باب صدم سرّ معجزه داشتن انبیاء علیهم السّلام 196
- باب صد و دوّم سرّ این که حقّ تعالی امر به اطاعت رسولان و ائمه علیهم السّلام نموده 197
- باب صد و سوّم سرّ احتیاج به پیامبر و امام علیهما السّلام 198
- باب صد و پنجم سرّ نامیده شدن پیامبر گرامی صلّی اللَّه علیه و آله به لقب «امّی» 199
- باب صد و چهارم سرّ این که نبی اکرم صلّی اللَّه علیه و آله افضل انبیاء علیهم السّلام می باشد 199
- باب صد و ششم سرّ نامیده شدن نبی اکرم صلّی اللَّه علیه و آله به محمّد و احمد و ابو القاسم و بشیر و نذیر و داعی و ما حی و عاقب و حاشر و احید و موقف و مقفّی 201
- باب صد و هفتم سرّ این که خداوند عزّ و جلّ به پیامبرش صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ فَسْئَلِ الَّذِینَ یَقْرَؤُنَ الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکَ 204
- باب صد و هشتم سرّ سلام کردن نبی اکرم صلّی اللَّه علیه و آله بر کودکان 206
- باب صد و نهم سرّ نامیدن نبی اکرم صلّی اللَّه علیه و آله به یتیم 207
- باب صد و یازدهم سرّ این که برای رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرزند پسر باقی نماند. 208
- باب صد و دوازدهم سرّ معراج پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله 208
- باب صد و دهم سرّ این که حقّ تعالی نبی اکرم صلّی اللَّه علیه و آله را یتیم نمود 208
- باب صد و سیزدهم سرّ این که پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله از پروردگار عزّ و جلّ تقاضا نکرد که نمازهای پنجاه گانه را برای امّت کاهش دهد تا حضرت موسی علیه السّلام از خدا آن را درخواست نمود و علّت این که چرا از پروردگار تقاضا نکرد نمازهای پنجگانه را تخفیف دهد 210
- باب صد و پانزدهم سرّ این که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله تناول از کتف گوسفند را از سایر اعضاء بیشتر دوست می داشت 212
- باب صد و چهاردهم سرّ این که نبی اکرم صلّی اللَّه علیه و آله نسبت به عقیل بن ابی طالب دو محبّت داشتند 212
- باب صد و شانزدهم سرّ نامیده شدن عزیزان حقّ تبارک و تعالی به محمّد و علی و فاطمه و حسن و حسین صلوات اللَّه علیهم اجمعین 213
- باب صد و هفدهم سرّ وجوب محبّت داشتن بندگان به خدا و رسولش و اهل بیت رسولش صلوات اللَّه علیهم اجمعین 219
- باب صد و هیجدهم سرّ محبّت باطل 221
- باب صد و نوزدهم سرّ واجب بودن دوستی و دشمنی در راه خدا و لزوم موالات 221
- باب صد و بیستم سرّ دوست داشتن اهل بیت علیهم السلام پاکی ولادت و سبب دشمنی با ایشان آلودگی و ناپاکی ولادت می باشد 222
- باب صد و بیست و یکم سرّ این که چرا مردم علی علیه السّلام را ترک کرده و تابع غیر آن حضرت شده با این که به فضل و برتریش از غیر اعتراف داشتند 226
- اشاره 228
- باب صد و بیست و دوّم سرّ این که امیر المؤمنین علیه السّلام با اهل خلاف ستیز و جنگ نفرمود 228
- اشاره 234
- [خطبه شقشقیه] 234
- شرح لغات و مفردات خطبه مذکور 236
- باب صد و بیست و سوّم سرّ این که امیر المؤمنین علیه السّلام با اهل بصره مقاتله فرمود ولی اموالشان را به حال خود گذارد و دستور غارت آن را نداد 239
- باب صد و بیست و چهارم سرّ این که امیر المؤمنین علیه السّلام در هنگام ولایت و خلافتشان چرا زمین فدک را ترک کردند 240
- باب صد و بیست و پنجم سرّ این که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله کنیه امیر المؤمنین علیه السّلام را ابو تراب قرار داد 241
- باب صد و بیست و ششم سرّ این که امیر المؤمنین علیه السّلام چهار انگشتر به دست می نمودند 244
- باب صد و بیست و هفتم سرّ این که امیر المؤمنین علیه السّلام انگشتر را به دست راست می کردند 245
- باب صد و بیست و هشتم سرّ این که جلو سر مبارک امیر المؤمنین علیه السّلام مو نداشت و جهت نامیده شدن حضرت به انزع البطین 246
- باب صد و بیست و نهم سرّ این که علی بن ابی طالب علیه السّلام به امیر المؤمنین و شمشیر آن جناب به ذو الفقار موسوم شده و علّت نامیده شدن قائم به قائم و مهدی به مهدی 247
- باب صد و سی ام سرّ این که علی بن ابی طالب علیه السّلام تقسیم کننده بهشت و دوزخ گردیده 249
- باب صد و سی و یکم سرّ این که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله علی علیه السّلام را وصیّ خود قرار داده نه دیگری را 257
- باب صد و سی و سوّم سرّ این که فقط علی بن ابی طالب علیه السّلام از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله ارث برد 261
- باب صد و سی و دوّم سرّ تربیت و پرورش دادن نبی اکرم صلّی اللَّه علیه و آله امیر المؤمنین علیه السّلام را 261
- باب صد و سی و چهارم سرّ داخل شدن امیر المؤمنین علیه السّلام در شوری 263
- باب صد و سی و پنجم سرّ این که بعضی از ائمّه علیهم السّلام با شمشیر خروج نموده و برخی از آنها ملازم منزل بوده و ساکت نشستند، پاره ای از آنها امر خود را اظهار کرده و تنی از ایشان امر را مخفی نموده، جماعتی از ایشان به نشر علوم پرداخته و تعدادی از آنها علم را منتشر ننمودند 264
- باب صد و سی و ششم سرّ این که نبی اکرم صلّی اللَّه علیه و آله از غنائم جنگی دو سهم به علی علیه السّلام دادند با این که آن حضرت در مدینه بوده و در جنگ شرکت نداشتند 265
- باب صد و سی و هفتم سرّ این که علی بن ابی طالب اوّلین نفری است که وارد بهشت می شود 266
- باب صد و سی و هشتم سرّ خضاب نکردن امیر المؤمنین علیه السّلام 266
- باب صد و سی و نهم سرّ این که امیر المؤمنین علیه السّلام طاقت نیاورد رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله را موقع بزیر انداختن بت ها از پشت بام کعبه حمل نماید 267
- باب صد و چهلم سرّ فرموده رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله: کسی که مرا به خروج برج آذار بشارت دهد اهل بهشت می باشد 271
- باب صد و چهل و یکم سرّ فرموده رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله: آسمان سبز سایه نیانداخته بر سر کسی و کره خاک حمل نکرده است بر روی خود صاحب لهجه ای صادق تر از جناب ابو ذر رحمه اللَّه علیه 272
- باب صد و چهل و دوّم سرّ نامیده شدن علیا مخدّره فاطمه سلام اللَّه علیها به فاطمه 274
- باب صد و چهل و سوّم سرّ نامیده شدن فاطمه زهراء سلام اللَّه علیها به زهراء 276
- باب صد و چهل و چهارم سرّ این که حضرت فاطمه و مریم علیها السّلام به بتول نامیده شده اند 278
- باب صد و چهل و پنجم سرّ این که حضرت فاطمه علیها السّلام برای دیگران نه برای خویش دعاء می فرمودند 278
- باب صد و چهل و ششم سرّ نامیده شدن حضرت فاطمه علیها السّلام به محدّثه 279
- باب صد و چهل و هفتم سرّ این که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فاطمه علیها السّلام را بسیار می بوسیدند 280
- باب صد و چهل و نهم به چه سبب فاطمه علیها السّلام شب دفن شد و روز دفن نشد؟ «1» 282
- باب صد و چهل و هشتم سرّ این که امیر المؤمنین علیه السّلام فاطمه سلام اللَّه علیها را بعد از وفات غسل داد 282
- باب صد و پنجاهم سرّ برگرداندن نبی اکرم صلّی اللَّه علیه و آله کسی را که به وی سوره برائت را داده بودند و به جای او حضرت علی علیه السّلام را فرستادن 289
- باب صد و پنجاه و یکم سرّ مأمور شدن خالد بن ولید برای کشتن امیر المؤمنین علیه السّلام 291
- اشاره 294
- باب صد و پنجاه و دوّم سرّ اثبات ائمه علیهم صلوات اللَّه 294
- [مناظره هشام بن حکم با عمرو بن عبید] 296
- باب صد و پنجاه و سوّم سرّ این که زمین از حجّت خدا بر خلائق خالی نباید باشد 299
- باب صد و پنجاه و چهارم سرّ این که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله درب تمام منازل را به مسجد بستند مگر درب منزل علی علیه السّلام را 308
- باب صد و پنجاه و پنجم سرّ این که واجب است امام از نظر قبیله و جنس و نسب و خاندان معروف و شناخته شده باشد و بیان این جهت که چرا باید امام اعلم خلائق و سخی ترین و شجاع ترین و عفیف ترین آنها بوده و از تمام گناهان معصوم و بر حذر باشد 309
- باب صد و پنجاه و ششم سرّ قرار داده شدن امامت در اولاد حضرت امام حسین نه امام حسن صلوات اللَّه علیهما 313
- باب صد و پنجاه و هفتم سرّ این که چرا بر امّت معرفت ائمه بعد از پیامبر واجب بوده و معرفت به ائمّه قبل از نبیّ صلّی اللَّه علیه و آله واجب نیست 321
- باب صد و پنجاه و هشتم سرّ این که چرا سیره امیر المؤمنین علیه السّلام بین اسراء چنین بود که بر آنها منّت می نهاد و آزادشان می کرد و از قتلشان صرف نظر می فرمود ولی سیره حضرت قائم عجل اللَّه تعالی فرجه چنین است که دشمنان را مورد سیاست (تازیانه زدن و کشتن) و اسارت قرار می دهند 322
- باب صد و پنجاه و نهم سرّ این که حضرت امام حسن صلوات اللَّه علیه با معاویه بن ابی سفیان صلح و مداهنه نمود و مجاهدت نفرمود 322
- اشاره 322
- مقاله مرحوم مصنف (صدوق) [در باره صلح امام حسن (ع)] 324
- اشاره 338
- باب صد و شصتم سرّ صلح نمودن امام حسن علیه السّلام با معاویه علیه الهاویه و ماهیّت و چگونگی آن 338
- [کلام مرحوم صدوق در باره ماهیت صلح امام حسن (ع)] 341
- باب صد و شصت و دوّم سر این که روز عاشوراء از نظر مصیبت بزرگترین روزها می باشد 345
- باب صد و شصت و یکم سرّ دفن نشدن حضرت حسن بن علی بن ابی طالب علیهم السّلام در کنار رسول صلّی اللَّه علیه و آله 345
- باب صد و شصت و سوّم سرّ اقدام اصحاب امام حسین علیه السّلام بر کشته شدن 349
- باب صد و شصت و چهارم سرّ این که حضرت قائم علیه السّلام فرزندان قاتلین امام حسین علیه السّلام را به خاطر کردار پدرانشان می کشد 350
- باب صد و شصت و پنجم سرّ این که حضرت علی بن الحسین علیهما السّلام زین العابدین نامیده شدند 351
- باب صد و شصت و ششم سرّ نامیده شدن علی بن الحسین علیهما السّلام به سجّاد 354
- باب صد و شصت و هشتم سرّ نامیده شدن ابو جعفر محمّد بن علی علیهما السّلام به باقر 355
- باب صد و شصت و هفتم سرّ نامیده شدن علی بن الحسین علیهما السّلام به ذو الثّفنات 355
- باب صد و شصت و نهم سرّ نامیده شدن ابو عبد اللَّه جعفر بن محمّد علیهما السّلام به صادق 356
- باب صد و هفتادم سرّ نامیده شدن حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام به کاظم 358
- باب صد و هفتاد و یکم سرّ پدید آمدن مسلک وقف بر حضرت موسی بن جعفر علیهما السّلام 358
- باب صد و هفتاد و دوّم سرّ نامیده شدن علی بن موسی علیهما السّلام به رضا 359
- باب صد و هفتاد و سوم سرّ این که امام رضا علیه السّلام ولایت عهدی را از مأمون پذیرفت 360
- باب صد و هفتاد و چهارم سرّ این که مأمون حضرت رضا علیه السّلام را با سمّ به قتل رساند 363
- باب صد و هفتاد و ششم سرّ نامیده شدن حضرت علی بن محمّد و حسن بن علی علیهم السلام به عسکریین 366
- باب صد و هفتاد و پنجم سرّ نامیده شدن حضرت محمّد بن علی بن موسی علیهم السّلام به تقی و علی بن محمّد بن علی بن موسی علیهم السلام به نقی «1» 366
- باب صد و هفتاد و هفتم سرّ این که حقّ تعالی انبیاء و ائمه علیهم السّلام را در تمام احوال غالب قرار نداده 367
- باب صد و هفتاد و نهم سرّ و علّت غیبت 369
- باب صد و هفتاد و هشتم سرّ عداوت بنی امیّه با بنی هاشم «1» 369
- باب صد و هشتادم سرّ دفاع حقّ عزّ و جلّ از اهل گناه 373
- باب صد و هشتاد و یکم سرّ پدید آمدن زمستان و تابستان 374
- اشاره 375
- باب صد و هشتاد و دوّم اسرار و علل شرایع و احکام و اصول اسلام 375
- [علل و اسرار احکام از زبان فضل بن شاذان] 381
- باب صد و هشتاد و سوّم سرّ پدید آمدن غائط در انسان و علّت تعفّن آن 413
- باب صد و هشتاد و چهارم سرّ این که انسان در وقت تغوّط و تخلّی به پائین خود می نگرد 414
- باب صد و هشتاد و پنجم سرّ نهی شدن از تغوّط در زیر درختان میوه دار و جهت أنس داشتن درختان میوه دار و سبب نامیده شدن سدره المنتهی به این نام 416
- باب صد و هشتاد و هفتم سرّ مکروه بودن زیاد نشستن برای تخلی 418
- باب صد و هشتاد و هشتم سرّ مکروه بودن ریختن دیگری آب وضوء را بر وضوءگیرنده 418
- باب صد و هشتاد و ششم سرّ اجتناب از ادرار 418
- باب صد و هشتاد و نهم سرّ جعل و تشریع شدن وضوء 419
- باب صد و نودم سرّ این که مسح به جزئی از سر و پاها می باشد 419
- باب صد و نود و یکم سرّ وضوء دادن فقط جوارح چهارگانه 420
- باب صد و نود و دوّم سرّ مستحب بودن گشودن چشم ها هنگام وضوء 421
- باب صد و نود و سوّم سرّ مستحب بودن زدن آب به صورت در وضوء 421
- باب صد و نود و چهارم سرّ مکروه بودن استعمال آبی که آفتاب آن را گرم کرده 421
- باب صد و نود و پنجم سر این که جنابت موجب غسل است نه ادرار و غائط 422
- باب صد و نود و هفتم سرّ وجوب وضوء برای آنچه از بدن خارج می شود و عدم وجوبش برای آنچه داخل بدن می گردد 423
- باب صد و نود و ششم سرّ این که وقتی شخص از خواب بیدار شد جایز نیست دستش را پیش از شستن در ظرف آب وضوء نماید 423
- باب دویستم سرّ نهی نمودن از ادرار کردن در آب راکد 424
- باب صد و نود و هشتم سرّ مستحب بودن وضوء پیش از طعام و بعد از آن 424
- باب صد و نود و نهم سرّ شستن چربی خارج دهان را با چوبک و نشستن داخل دهان را با آن 424
- باب دویست و یکم سرّ جایز نبودن تکلّم و سخن گفتن در حال تخلّی 425
- باب دویست و دوّم سرّ جواز حکایت کردن اذان و ذکر خدا گفتن برای شخص در حال تغوّط 425
- باب دویست و سوّم سرّ وجوب غسل روز جمعه 427
- باب دویست و پنجم سرّ این که مردم با سه سنگ مخرج غائط را تطهیر و تنظیف نموده و جهت استنجاء و تطهیر آنها با آب 428
- باب دویست و چهارم سرّ این که به زنان اجازه داده اند در سفر غسل جمعه را ترک کنند 428
- باب دویست و ششم سرّ مضمضه و استنشاق نمودن و جزء وضوء نبودن آنها 429
- باب دویست و هشتم سرّ واجب نبودن مضمضه و استنشاق در غسل جنابت 430
- باب دویست و هفتم سرّ واجب نبودن شستن و آب کشیدن جامه ای که در آب استنجاء افتاده 430
- باب دویست و نهم سرّ این که مرد اگر پیش از ادرار نمودن غسل کند و پس از غسل رطوبتی از او خارج شود باید غسل را اعاده نماید ولی در زن اعاده غسل واجب نیست 431
- باب دویست و دهم سرّ این که بر حائض و جنب جائز است در مسجد عبور کنند ولی حقّ ندارند در آن چیزی بگذارند 431
- باب دویست و یازدهم سرّ فرق بین آبی که از شخص صحیح و سالم خارج شده و آب رقیقی که از مریض بیرون می آید 432
- باب دویست و سیزدهم سرّ این که هنگام وضوء واجب است نام حقّ تعالی برده شود 433
- باب دویست و پانزدهم علّت پیدایش حیض در زنان 434
- باب دویست و چهاردهم سرّ این که وضوءگیرنده وقتی فراموش کرد ذراع و سر را بشوید باید وضوء را اعاده کند 434
- باب دویست و شانزدهم سرّ آغاز کردن صاحب خانه و ابتدائش به وضوء پیش از خوردن طعام 435
- باب دویست و هیجدهم سرّ این که جایز نیست زن حائض خضاب کند 436
- باب دویست و هفدهم سرّ این که زن نفساء هیجده روز ایّام ناپاکی او است نه کمتر و نه بیشتر 436
- باب دویست و بیست و یکم سرّ این که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله امر به مسواک با هر نمازی نفرمودند 437
- باب دویست و نوزدهم سرّ این که زن حامل حیض نمی شود 437
- باب دویست و بیستم آداب حمّام 437
- باب دویست و بیست و چهارم سرّ این که زن حائض روزه را قضا نموده ولی نماز را قضا نمی کند 438
- باب دویست و بیست و سوّم سرّ این که زنان نبی اکرم صلّی اللَّه علیه و آله وقتی غسل جنابت می کردند زردی عطر را بر اجساد خود باقی گذارده و بر طرف نمی کردند 438
- باب دویست و بیست و دوّم سرّ این که در وقت بلند شدن برای نماز شب مسواک کردن سنّت گردیده است 438
- باب دویست و بیست و پنجم سرّ این که جامه ای را که با شیر و ادرار دختر بچه ملاقات کرده باید شست ولی در صورت ملاقات با شیر و ادرار پسر بچه شستن آن واجب نیست 439
- باب دویست و بیست و ششم سرّ این که بعد از بیرون آمدن خون از بینی داخل آن شستن واجب و لازم نیست «1» 440
- باب دویست و بیست و هفتم سرّ این که طائفه ازد از همه مردم شیرین زبان تر هستند 440
- باب دویست و بیست و هشتم سرّ این که امام صادق علیه السّلام مدّت دو سال مسواک کردن را ترک کردند 440
- باب دویست و بیست و نهم سرّ این که تمام بدن حائض پاک است مگر موضع و مکان خروج خون حیض «1» 441
- باب دویست و سی ام سرّ این که مستحب است انسان در تمام احوال با وضوء باشد 441
- باب دویست و سی و دوّم سر این که اهل کتاب مردگانشان را به شام حمل می کنند 442
- باب دویست و سی و یکم سرّ این که مذی و وذی ناقض وضوء نیستند 442
- باب دویست و سی و سوّم سرّ این که تب یک شب کفّاره گناه یک سال می باشد 443
- باب دویست و سی و چهارم سرّ رو به قبله نمودن میّت 444
- باب دویست و سی و پنجم سرّ آسان و سخت جان دادن مؤمن و کافر 444
- باب دویست و سی و ششم سرّ این که جایز نیست جنب و حائض موقع تلقین میّت حاضر باشند 446
- باب دویست و سی و هفتم سرّ بو گرفتن جسد بعد از خروج روح و سبب پیدا شدن آرامش بعد از مصیبت و جهت افتادن حیوان آفت زا در طعام (گندم و جو) 446
- باب دویست و سی و هشتم سرّ غسل دادن میّت و علّت غسل نمودن کسی که میّت را غسل می دهد و وجه نماز گزاردن بر آن 447
- باب دویست و سی و نهم سرّ این که میّت را موقع دفن به طرف قبله متوجّه می سازند 449
- باب دویست و چهلم سرّ این که شایسته است اولیاء میّت به برادران دینی مرگ او را اعلام کنند 450
- باب دویست و چهل و یکم سرّ این که مستحب است برای اموات کفن نیکو انتخاب کنند 450
- باب دویست و چهل و دوّم سرّ این که وزن سیزده درهم و ثلث درهم کافور برای میّت مستحب شده 451
- باب دویست و چهل و چهارم سرّ این که در نماز میّت پنج تکبیر بر آن گفته می شود 451
- باب دویست و چهل و سوّم سرّ این که برای میّت جریده و چوب می گذارند 451
- باب دویست و چهل و پنجم سرّ این که مخالفین بر میّت چهار تکبیر می گویند 453
- باب دویست و چهل و ششم سرّ این که مکروه است جلو جنازه مخالفین حرکت نمود 454
- باب دویست و چهل و هفتم سرّ این که از ریختن خاک در قبور ارحام نهی وارد شده است 455
- باب دویست و چهل و نهم سرّ این که با کفش داخل قبر شدن مکروه است 455
- باب دویست و چهل و هشتم سرّ این که قبر را چهار گوش درست می کنند 455
- باب دویست و پنجاهم سرّ این که وقتی میّت با جنب اجتماع کردند و آب برای هر دو کافی نباشد جنب مقدم بوده و غسل باید بکند و میّت رها شود 456
- باب دویست و پنجاه و دوّم سرّ این که بهترین صف ها در نمازهای یومیه صف مقدّم بوده و در نماز جنائز صف مؤخر می باشد 457
- باب دویست و پنجاه و یکم سرّ این که نباید ناگهان میّت را وارد قبر نمود 457
- باب دویست و پنجاه و سوّم سرّ اشگ آمدن از چشم انسان هنگام مرگ 458
- باب دویست و پنجاه و چهارم سرّ این که شایسته است صاحب مصیبت عباء نپوشد 458
- باب دویست و پنجاه و ششم سرّ این که جایز نیست میّت را تنها بگذارند 459
- باب دویست و پنجاه و هفتم سرّ این که مستحب است ولیّ میّت بعد از رفتن مردم از سر قبر آنجا مانده و با صدای بلند برای میّت تلقین بخواند 459
- باب دویست و پنجاه و پنجم سرّ آب پاشیدن بر روی قبر 459
- باب دویست و پنجاه و هشتم سرّ این که نباید کفن اموات را بخور داده و مردگان را با عطر معطّر نمایند 460
- باب دویست و پنجاه و نهم سرّ این که انسان چرا در سرزمینی متولّد شده و در جای دیگر از دنیا می رود 460
- باب دویست و شصت و دوّم سرّ عذاب در قبر برای اموات 461
- باب دویست و شصتم سرّ این که نباید مرگ مؤمن را کتمان نمود 461
- باب دویست و شصت و یکم سرّ این که وقتی روح از بدن خارج می شود انسان درد حسّ کرده ولی وقتی با بدن و جسم ترکیب می شود چنین حسّی نمی نماید 461
مقدمه ناشر
همانگونه که در حدیث ثقلین آمده رسول گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله مسلمانان را به تمسک بر دامن قرآن و اهل بیت خود فرمان داده و با تأکید فراوان از امت اسلامی خواسته است که هرگز از این دو امانت گرانقدر جدا نشوند. این
بدان جهت است که قرآن فراگیر مبانی و احکام اسلام است و اهل بیت علیهم السلام مفسّر و شارح آن می باشند و بیان تفصیل آنچه در قرآن به صورت کلّی ذکر شده بر عهده اهل بیت و امامان معصوم علیم السلام است و خوشبختانه احادیث بسیار و روایات فراوانی از اهل بیت به دست ما رسیده که ثروتی گرانبهاست و میراثدار این گنج بی پایان هستیم.
محدّثان و مؤلّفان شیعه در طول تاریخ زحمت های فراوانی در جهت نقل و جمع آوری و تنظیم و تبویب این احادیث متحمّل شده اند و حقّی بزرگ بر گردن نسل های بعدی دارند. در میان آنان ثقه المحدّثین محمّد بن علیّ بن بابویه معروف به شیخ صدوق رحمه الله (متوفی 381 ه ق) در نشر احادیث و احیای علوم آل محمّد علیهم السلام نقشی برجسته و سهمی وافر دارد و کتابهای حدیثی متعددی از خود بر جای گذاشته است که هر کدام در جای خود ستاره ای می درخشند.
یکی از کتابهای حدیثی شیخ صدوق رحمه اللّه که باسبک و سلیقه خاصی نوشته شده کتاب گرانقدر «علل الشرایع» است که در آن به علت های معارف و فلسفه احکام پرداخته شده و توضیحاتی را که ائمه معصومین علیهم السلام در باره برخی از موضوعات سوال برانگیز داده اند جمع آوری شده است و از این جهت کتابی بسیار سودمند و جذّاب است.