- [مقدمه مترجم در باره مؤلف] 1
- [مقدمه مترجم در باره ترجمه] 6
- باب اول علت شباهت فرزند بعمو و یا دائی خود، و جهت آنکه آسمان را اسماء، و دنیا را دنیا، و آخرت را آخرت، و آدم را آدم، و حوا را حوا، و درهم را درهم، و دینار را دینار نامیدند، و جهت آنکه باسب إجد، و بقاطر عد، و بالاغ خر گفتند. 10
- باب دوم علت و چگونگی پیدایش آتش پرستی 19
- باب سوم علت و چگونگی پیدایش بت پرستی 20
- باب چهارم علت آنکه درخت بید را خلاف نامیدند 21
- باب ششم علت آنکه بعضی از مردم بهتراند از ملائکه و بعضی بدتر و پست تر هستند از حیوانات 22
- باب پنجم علت آنکه حیوانات از یک دیگر تنفر دارند 22
- باب هفتم علت آنکه پیغمبران و ائمه (ع) افضلند از تمام ملائکه 24
- باب هشتم در اینکه قرار داده نشده هیچ حکم و دستوری (در اسلام) مگر برای علت و جهتی 30
- باب نهم علت آفرینش بشر و اختلاف احوال آنها 31
- باب دهم علت آنکه آدم را آدم نامیدند 49
- باب یازدهم علت آنکه انسان را انسان گفتند 51
- باب سیزدهم علت آنکه خداوند قرار داد ارواح را در بدنها 52
- باب دوازدهم علت آنکه حضرت آدم بدون پدر و مادر، و حضرت عیسی بدون پدر خلق شدند، و سایر مردم خلق نشدند مگر با پدر و مادر 52
- باب چهاردهم علت آنکه حوا را حوا نامیدند 55
- باب پانزدهم علت آنکه زن را (بزبان عربی) مراه گفتند 58
- باب شانزدهم علت آنکه زنها را نساء گفتند 58
- باب هفدهم چگونگی ابتدای نسل بشر 58
- باب هیجدهم پیغمبران مرسل و غیر مرسل و ائمه (ع) برترند یا ملائکه 66
- باب نوزدهم علت آنکه حضرت ادریس (ع) را ادریس نامیدند 67
- باب بیستم علت آنکه حضرت نوح (ع) را نوح نامیدند 69
- باب بیست و دوم شیطان و اجنه کجا بودند موقع طوفان، و علت آنکه طوفان را طوفان نامیدند، و پیدایش قوس 70
- باب بیست و یکم علت آنکه حضرت نوح را بنده شاکر گفتند 70
- باب بیست و سوم علت آنکه تمامی مردم غرق شدند در زمان حضرت نوح 74
- باب بیست و چهارم علت آنکه دهکده حضرت نوح را قریه الثمانین نامیدند 75
- باب بیست و پنجم علت آنکه پسر نوح از پدر جدا شد 76
- باب بیست و ششم علت آنکه نجف را نجف نامیدند 78
- باب بیست و هفتم علت آنکه حضرت نوح بر قوم خود نفرین کرد 79
- باب بیست و هشتم علت و چگونگی پیدایش نژاد سیاه پوستان و ترک و سقالبه و یأجوج و مأجوج 80
- باب بیست و نهم علت آنکه خداوند برای پیغمبران کشاورزی و چوپانی را اختیار فرموده 81
- باب سی ام علت آنکه بادیکه قوم عاد را هلاک کرد باد عقیم نامیده شد و جهت آنکه بلاد قوم عاد ریگستانست و کوه ندارد و علت آنکه قوم عاد را إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ نامیدند 82
- باب سی و دوم علت آنکه خداوند حضرت ابراهیم را خلیل خود گردانید 84
- باب سی و یکم علت آنکه حضرت ابراهیم (ع) را ابراهیم نامیدند 84
- باب سی و سوم علت آنکه خداوند فرمود: حضرت ابراهیم وفا بعهد خود کرد 89
- باب سی و چهارم علت آنکه حضرت اسماعیل مادر خود هاجر را پهلوی خانه کعبه دفن نمود 90
- باب سی و پنجم علت آنکه اسبها را جیاد نامیدند و چگونگی اهلی شدن آنها 90
- باب سی و ششم علت آنکه حضرت ابراهیم تمنای مرگ نمود با اینکه قبلا از آن کراهت داشت 91
- باب سی و هفتم علت آنکه ذو القرنین را ذو القرنین نامیدند 95
- باب سی و هشتم علت آنکه أصحاب رس را أصحاب رس و جهت آنکه عجم ماههای خود را بآبان و آذر و غیره نامیدند 96
- باب سی و نهم علت آنکه حضرت یعقوب را یعقوب و اسرائیل نامیدند 104
- باب چهلم علت آنکه پیغمبران و مؤمنان مبتلا ببلا میشوند 105
- باب چهل و یکم علت آنکه حضرت یعقوب مبتلا بفراق حضرت یوسف شد 107
- باب چهل و دوم علت آنکه برادران یوسف گفتند اگر بنیامین سرقت نموده .. 120
- باب چهل و سوم علت آنکه ببرادران یوسف گفتند شما دزد هستید 121
- باب چهل و چهارم علت آنکه حضرت یعقوب بفرزندانش فرمود بروید و تجسس کنید از یوسف و برادرانش 122
- باب چهل و پنجم علت آنکه بوی پیراهن یوسف از مسافت ده روز راه بمشام یعقوب رسید 124
- باب چهل و ششم علت آنکه یوسف ببرادرانش فرمود ملامتی بر شما نیست و حضرت یعقوب تأخیر در دعا نمودن کرد 126
- باب چهل و هفتم علت آنکه از صلب حضرت یوسف پیغمبری بوجود نیامد 128
- باب چهل و هشتم علت آنکه حضرت یوسف زلیخا را بهمسری اختیار فرمود 130
- باب چهل و نهم علت آنکه حضرت موسی را موسی نامیدند 131
- باب پنجاهم علت آنکه خداوند فقط با موسی تکلم فرمود 132
- باب پنجاه و یکم علت آنکه خداوند حضرت موسی را خادم حضرت شعیب نمود 133
- باب پنجاه و دوم علت آنکه فرعون حضرت موسی را نکشت 134
- باب پنجاه و سوم علت آنکه خداوند فرعون را در آب غرق فرمود 134
- باب پنجاه و چهارم علت آنکه خضر را خضر نامیدند و سبب و حکمت کارهای او با حضرت موسی 138
- باب پنجاه و پنجم علت آنکه خداوند بحضرت موسی فرمود: فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ و موسی گفت: وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانِی 154
- باب پنجاه و ششم علت آنکه خداوند بموسی و هارون فرمود: بروید بسوی فرعون و او را دعوت کنید 155
- باب پنجاه و هفتم علت آنکه کوهی که حضرت موسی روی آن با خدا سخن میگفت طور سینا نامیدند 156
- باب پنجاه و هشتم علت آنکه هارون بموسی گفت: (یا ابن ام) ای پسر مادر 157
- باب شصتم علت آنکه فرعون را ذو الاوتاد گفتند 159
- باب پنجاه و نهم علت آنکه حرام شد بر یهود گرفتن ماهی در روز شنبه 159
- باب شصت و یکم علت آنکه حضرت موسی آرزوی مرگ کرد و قبر او نامعلومست 160
- باب شصت و دوم علت آنکه حضرت سلیمان گفت: خدایا سلطنتی بمن عنایت کن که بعد از من کسی سزاوار آن نباشد 161
- باب شصت و سوم علت آنکه در اسم سلیمان یکحرف زیادتر است و علت آنکه داود را داود نامیدند و جهت آنکه باد مسخر سلیمان گردید و سبب آنکه سلیمان از سخن مورچه خندید 163
- باب شصت و چهارم علت آنکه هر کجا موریانه است زمین نمناکست 165
- باب شصت و پنجم علت آنکه حضرت أیوب مبتلا ببلا شد 169
- باب شصت و هفتم علت آنکه اسماعیل بن حزقیل را صادق الوعد نامیدند 174
- باب شصت و نهم علت آنکه ارمنیها شب میلاد حضرت عیسی آتش روشن میکنند و با گردو بازی مینمایند 175
- باب شصت و هشتم علت آنکه شماره ناس بیشتر از بنو آدم است 175
- باب هفتادم علت آنکه پیغمبر اسلام مانند عیسی پس از ولادت تکلم نفرمود 176
- باب هفتاد و یکم علت آنکه کفار حضرت زکریا را کشتند 176
- باب هفتاد و دوم علت آنکه حواریون را حواریون، و نصاری را نصاری نامیدند 177
- باب هفتاد و سوم علت آنکه نباید اطفال را زد بجهت گریه نمودنشان 178
- باب هفتاد و چهارم علت خشکی چشم و قساوت قلب و فراموش کردن گناهان 179
- باب هفتاد و پنجم علت آنکه بعضی از مردم زشت صورتند و یا پیس و مجذومند 180
- باب هفتاد و ششم علت آنکه آفات بدنی بیشتر در بدن فقرا است 181
- باب هفتاد و هفتم علت آنکه اولاد مؤمن کافر می شود و اولاد کافر مؤمن میگردد و علت آنکه مؤمن گناه میکند و کافر کار نیکو و عمل خیر انجام میدهد 182
- باب هفتاد و هشتم علت آنکه مؤمن گناه میکند و سبب قبولی توبه او 184
- باب هفتاد و نهم علت دوستی و دشمنی مردم با یک دیگر 185
- باب هشتادم علت آنکه در مؤمنین تندی و غضب (و غیرت) هست و در مخالفین آنها نیست 188
- باب هشتاد و یکم علت آنکه آب گوش تلخست و آب چشم شور و آب دهان شیرین و گوارا و آب بینی غلیظ 188
- باب هشتاد و دوم علت آنکه مردم با داشتن عقل چیزی را نمیدانند 198
- باب هشتاد و سوم علت آنکه خداوند وسعت داده روزی احمقان را 199
- باب هشتاد و چهارم علت آنکه انسان بدون علت گاهی محزون میگردد، و گاهی خوشحال می شود بدون جهت 199
- باب هشتاد و پنجم علت آنکه انسان چیزی را فراموش میکند و یا بخاطرش می آید و علت آنکه انسان شبیه بپدر و یا بعمو و یا بدائی خود می شود 201
- باب هشتاد و ششم علت آنکه انسان خوب و بد را میفهمد و چگونگی خلقت عقل 209
- باب هشتاد و هفتم علت و حکمت خلقت بعضی از اعضاء و جوارح انسان 210
- باب هشتاد و هشتم علت آنکه احمق مبغوض است نزد خداوند 217
- باب هشتاد و نهم علت آنکه کف دست مو ندارد 218
- باب نودم علت آنکه تحیت بین مردم سلام علیکم و رحمه الله و برکاته گردید 219
- باب نود و یکم علت سرعت انتقال و تفاوت فهم مردم 220
- باب نود و دوم علت خوش اخلاقی و بد اخلاقی 221
- باب نود و پنجم علت سفیدی مو و اولین زمان پیدایش آن 222
- باب نود و چهارم علت آنکه پدر دوست میدارد فرزند خود را 222
- باب نود و سوم علت شباهت نداشتن فرزند بپدر خود و جهت آنکه جایز نیست پدری بگوید که این فرزند من نیست چون شباهت بمن و یا پدران من ندارد 222
- باب نود و ششم علت و چگونگی طبیعت و محبت و غرائز جنسی در بشر و کیفیت خلقت آدم 223
- باب نود و هفتم علت آنکه بعضی خدا را میشناسند و بعضی منکر خدا هستند 247
- باب نود و هشتم علت آنکه خداوند از نظر مردم پنهانست 249
- باب نود و نهم علت بعثت و چگونگی اثبات نبوت انبیا و مرسلین و علت اختلاف معجزه ایشان 250
- باب صد و یکم علت آنکه پیغمبران اولو العزم را اولو العزم گفتند 257
- باب صدم علت آنکه انبیاء و ائمه (ع) دارای معجزه بوده اند 257
- باب صد و سوم علت آنکه مردم احتیاج به پیغمبر و امام (ع) دارند 259
- باب صد و دوم علت آنکه مردم مأمورند از پیغمبران و ائمه (ع) اطاعت نمایند 259
- باب صد و چهارم علت آنکه پیغمبر خاتم (ص) از تمامی انبیاء افضل است 260
- باب صد و پنجم علت آنکه نبی اکرم (ص) را امی نامیدند 261
- باب صد و ششم علت آنکه رسول خدا (ص) را محمد و احمد و ابو القاسم و بشیر و نذیر و داعی و ماحی و عاقب و حاشر و احید و موقف و معقب نامیدند 266
- باب صد و هفتم علت آنکه خداوند بپیغمبر (ص) فرموده: اگر تو در شک هستی 270
- باب صد و هشتم علت آنکه رسول خدا (ص) بر اطفال سلام میکرد 271
- باب صد و نهم علت آنکه رسول خدا (ص) را یتیم نامیدند 272
- باب صد و دهم علت آنکه خداوند پیغمبر اکرم (ص) را یتیم نمود 273
- باب صد و یازدهم علت آنکه پسری برای حضرت رسول (ص) باقی نماند 273
- باب صد و دوازدهم علت آنکه خداوند حضرت رسول (ص) را بمعراج برد 274
- باب صد و سیزدهم علت آنکه بعد از واجب شدن پنجاه نماز رسول اکرم (ص) از خداوند درخواست تخفیف ننمود تا آنکه حضرت موسی (ع) بآن حضرت گفت درخواست تخفیف کنید؟ و علت آنکه از پنج نماز تخفیف نخواست 277
- باب صد و چهاردهم علت آنکه پیغمبر (ص) عقیل را دوست میداشت 279
- باب صد و شانزدهم علت آنکه نزد خداوند: حضرت رسول و علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) قرب و منزلت بیش از دیگران دارند 280
- باب صد و پانزدهم علت آنکه پیغمبر (ص) دستهای گوسفند را بیشتر از اعضای دیگرش دوست میداشت 280
- باب صد و هفدهم علت آنکه محبت خدا و رسول و اهل بیت آن حضرت بر مردم واجبست 287
- باب صد و هیجدهم علت و چگونگی پیدایش عشق 288
- باب صد و نوزدهم علت آنکه باید دوستی و دشمنی در راه خدا باشد، و دوستان و دشمنان علی (ع) دوست و دشمنان خدا هستند 290
- باب صد و بیستم علت آنکه محبت با اهل بیت پیغمبر (ع) دلیل بر حلال زادگی است و دشمنی با آنها در أثر خبث ولادتست 293
- فهرست مطالب صفحه موضوع 298
رطوبت دار) است و ما وراء ثری را کسی جز خداوند نمیداند (و علم علما و دانشمندان هر زمانی در کشف حقیقت آن ناقص و گمراهست) «1».
______________________________
(1) روایت فوق از متشابهات اخبار است و بحقیقت و مراد آن من نتوانستم پی ببرم جز آنکه بگویم که احتمال این میرود فرمایش آن حضرت در باره زراعت و فلاحت باشد زیرا تمام شئون زندگی مردم در هر زمانی وابسته بزراعت است و زراعت و محصول وابسته بمرد دانای محکم رأی و تدبیر و زمین و آب و باد است، و سالم
بدست آمدن محصول را کسی جز خدا نمیداند، و کیف کان باید سکوت کرد زیرا.
در بحار از خصال شیخ صدوق نقل مینماید از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام که فرموده: هر وقت حدیثی از ما شنیدید و معنی آن را نتوانستید بفهمید و درک کنید آن حدیث را بحال خود وابگذارید تا زمانی که بمرور زمان بر شما معنی آن کشف شود و معلوم و واضح گردد.
و از احتجاج طبرسی نقل میکند که حضرت صادق علیه السّلام در جواب سؤال مردی طبیعی مسلک و مذهب فرموده:
و لیس تحت الریح العقیم الا الهواء و الظلمات و لا وراء ذلک سعه و لا ضیق و لا شی ء یتوهم
، یعنی پشت سر باد عقیم چیزی نیست مگر هوا و تاریکی و پشت سر آنها هیچ وسعت و تنگی و چیزی که در وهم و خیال آید نیست و در موضوع پیدایش زمین اختلافست، بعضی گویند: از ذرات کوچک فضائی تشکیل یافته که بمرور زمان بیکدیگر چسبیده اند و باین شکل کنونی درآمده، و بعضی گویند: جسم ملتهبی بوده که از خورشید جدا شده و بتدریج از سرعت حرکت و گرمی افتاده و بدین شکل که مشاهده می شود درآمده، و بعضی از مادیون میگویند که عالم در اثر تصادف پیدا شده با اینکه چنین تصادفی محال و غیر ممکن است، و عقاید دیگر، و لیکن میتوان گفت که این گونه عقاید بحدس و تخمین و فرضیه نزدیکتر است تا حقیقت، و ما که مسلمان و معتقد و پیرو قرآن و بیانات شریفه کافیه خاندان نبوت میباشیم باید ببینیم آنها چه فرموده اند زیرا آنچه که مسلم است و در صحت آن
نمیتوان و نمیشود شک و تردید نمود بیانات ایشانست، و در عین حال علم امروزه و کشفیات کنونی را انکار نداریم تا آنجا که مخالف دین و قرآن و روایات و اخبار صحیحه نباشد، و میتوان گفت عقاید امروزه بیشتر از گفته ها و عقاید سابقین با قرآن و فرمایشات ائمه علیهم السّلام مطابقت دارد، و این خود یکنوع اعجاز است که از آن بزرگواران سر زده است که آنچه دانشمندان امروز بعد از هزار و سیصد و هشتاد و یک سال با اختراع اسبابها و دوربینها و تلسکوبها و ذره بینها و امتحانات و تجربیات و صرف کردن میلیاردها وجوه و صرف وقت و کمکهای فکری بیکدیگر کشف کرده اند و از بسیار اندکی پی برده اند قرآن مجید ما بما گوشزد نموده و پیغمبر اکرم صلی اللَّه علیه و آله و ائمه ما علیهم السّلام که در جزیره العرب که بهیچ وجه وسائل امروزه فراهم نبوده نشو و نما کرده اند بدون اسباب و در دست داشتن این آلات مخترعه حقایق را بطریق وحی دانسته و آنقدر که در خور فهم بشر آن روز و امروز بوده از پیش خبر داده اند و فرموده اند که: زمین در مرحله اول کفی بود روی آب که در اثر امواج و باد شدید باراده خداوند جمع شده بود و سپس بامر خدا منجمد و بسته گردید و بشکل قطعه زمین کوچکی درآمد در جایی که فعلا خانه کعبه است و بعد از زیر خانه کعبه پهن شد و حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام در خطبه اشباح اشاره بدین مطلب میفرماید و روزی که زمین پهن شد دحو الارض نامیدند که مطابق با
روز 25 ذو القعده بوده چنان که در تمام کتب ادعیه متذکر این مطلب هستند، و قرآن پهن شدن زمین را بالصراحه بیان مینماید و میفرماید: الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً، آن خدائی که برای شما زمین را گسترد و مانند فرش پهن نمود، و میفرماید، وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَیْنا فِیها رَواسِیَ، زمین را ما بگستردیم و در آن کوههای بزرگ و محکم نهادیم، و در بحار (11- ج) نقل مینماید حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرموده: جهت آنکه مکه را مکه نامیدند برای این بود
(لان اللَّه مک الارض من تحتها)
خداوند کشید زمین را از مکه و پهن فرمود آن را.
و کیف کان این بحث بسیار دامنه دار است و کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ، هر دسته ای بفکر و دلیل و برهان و عقیده خود خوشحال و دلخوش هستند، و بطوری که میگویند زمین کروی شکل و تقریبا شلجمی است که در دو قطب کمی فرورفتگی و در استوا برآمدگی دارد، و کروی بودن زمین را با دلایلی چند ثابت نموده اند از جمله (1) اگر در بیابانی بایستیم و باطراف خود نگاه کنیم حد فاصل زمین و آسمان را بصورت یک دائره می بینیم که آن را افق مینامند (2) موقع گرفتن ماه (خسوف) سایه زمین بروی کره ماه شکل دایره دارد و زمین یکی از سیارات منظومه شمسی است که پیوسته در این فضای متناهی در حرکت میباشد و از خود نور و حرارت ندارد، و چنان که میگویند دارای 14 حرکت است از جمله حرکت وضعی و یا دورانی که در مدت 23 ساعت و 56 دقیقه و 49 ثانیه یک بار از
مغرب بمشرق بدور محور خود گردش میکند، دوم حرکت سالیانه یا انتقالی که در مدت 365 شبانه روز و 6 ساعت و 9 دقیقه یک مرتبه بدور خورشید که هسته مرکزی اوست در ضمن یک دائره بیضی میگردد و سال شمسی از آن پدید می آید، و بعضی گویند که زمین دارای 12 حرکت است، و فوائد حرکت وضعی: پیدایش شب و روز، تعیین وقت، حرکت ظاهری کرات دیگر نسبت بزمین، اختلاف زمان در نقاط مختلفه آن، مسکونی بودن تمام نقاط آن (که اگر حرکت وضعی زمین اجرا نمیشد نصف کره همیشه تاریک میبود) تغییر جهت بادها، اختلاف اعمال کربن گیری و تنفسی نباتات در روز و شب:
فوائد حرکت انتقالی: تفاوت حرارت محیط نیم کره شمالی و جنوبی در فصول مختلفه، تفاوت ساعات شب و روز در فصول زمستان و تابستان، نزول باران و غیره که هر یک همراه فوائد کثیری است، و سرعت حرکت وضعی باعث تولید حوزه مغناطیس در قطبین زمین شده و طی طیران خود ترکیبات آهنی منتشره در فضا را که کرات دیگر هنگام عبور بجا گذارده اند جذب مینماید چنان که اکثریت دانشمندان منظره صبح کاذب را نتیجه وجود ترکیبات آهنی در فضا بخصوص نزدیک قطب شمال میدانند، و شاید اشاره بنزول و مجذوب آهن بزمین باشد آیه شریفه: وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ.، ما فرو فرستادیم (و میفرستیم) آهن را (بزمین) که در آن فوائد و نتایج بیشمار است و بطوری که دانشمندان امروز میگویند حرکت زمین بدور خورشید در هر ثانیه 29 کیلومتر و نیم است، و سالها پیش از اسلام و پس از اسلام معتقد بودند که زمین ساکن
و ثابت است و خورشید بدور زمین در گردش است تا آنکه یکنفر پروفسوری دم از حرکت زمین زد عوض تحقیق در مطلب او را 6 سال کشیشان مسیحی زندانی کردند و آخر الامر مسمومش نمودند تا آنکه دیگران پس از او دنبال تحقیقات او را گرفتند و بوسیله اختراع آلات مخصوص بمرور حرکت وضعی و انتقالی زمین و سرعت سیر و سایر حالات آن را ثابت نمودند بالاخره دانشمندان جهان پس از بررسیهای کامل و بیشتر علمی مدلل و مبرهن نمودند که از تعارض جاذبه ها و دافعه ها حرکات متعدده دیگری هم عارض زمین می شود که سنگینی و فرورفتگی کوهها در زمین باعث نگاهداری و تعادل حرکت زمین میباشند.
اکنون نظری بقرآن و بیانات اهل بیت رسالت کنیم همچنان که از پیش اشاره شد یکی از معجزات قرآن اینست که در هر زمانی از آیات شریفه مطالبی بدست می آید که منطبق با کشفیات جدید آن زمان میباشد مثلا کوشش کردند و فهمیدند که تمام موجودات متحرکند، و قرآن پیش از همه تمام موجودات را متحرک اعلام نمود، و در سوره (یس) پس از ذکر زمین و شمس و قمر و مدار نجومی و کهکشان (از مفهوم آیات) میفرماید: وَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ، همه نامبردگان در آیات قبل در مدار خود حرکت و شناوری میکنند و این مطلب از این معلوم می شود که لفظ کل را بطور نکره آورده و متعلق آن را حذف نموده و اسقاط متعلق افاده عموم میکند.
و در موضوع حرکت زمین در سوره طه میفرماید: الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْداً. آن خدائی که قرار داد برای شما زمین را گهواره، که در
این آیه زمین را بگهواره تشبیه فرموده پس برای فهم خصوصیات زمین باید اوصاف گهواره را در نظر گرفت، گهواره اولا دارای حرکت است و اگر نتواند حرکت کند لغت مهد بر آن صدق نمیکند پس زمین هم دارای حرکت میباشد، ثانیا مسیر حرکت آن بطور منحنی است علی هذا فهمیده می شود که زمین نیز حرکتش منحنی است چنان که گفته شد حرکت زمین بدور خورشید بصورت بیضی است، با در نظر گرفتن مراتب فوق میتوان گفت بهتر از کلمه (مهد) تشبیهی نمیتوان پیدا کرد که از هر حیث و جهت موافق اوصاف زمین باشد، آری قرآن میلیاردها حقایق را با بیانی که امروز تا حدی بهتر درک می شود در آیات متعدد اعلام فرموده، و حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام در باره حرکت زمین در یکی از بیانات خود (در نهج البلاغه) فرموده:
و عدل حرکاتها بالراسیات من جلامیدها
، خداوند حرکات زمین را بواسطه کوههای محکم که از جنس سنگ است تعدیل نمود، اگر خوف اطاله مطلب نبود مطالب فوق را مفصلتر از این مینوشتم لیکن ان شاء اللَّه اگر موفق شدم در چاپ دوم این کتاب جبران خواهم کرد، این بود شمه ای از آیات قرآن و گوشه ای از بیانات خاندان نبوت و اینجا است که باید سر تعظیم و تکریم در پیشگاه آنان فرود آورد و با کمال صراحت اقرار و اذعان و اعتراف کرد که فهم چنین مسائل علمی در اوائل اسلام با نبودن آلات و ادوات امروزه میسر نیست جز استفاده از دستگاه دهنده وحی و گیرنده نبوت و وصایت، و کلیه سطح زمین طبق مساحت تقریبی بالغ بر پانصد و ده ملیون
کیلومتر مربع است که 134 ملیون کیلومتر مربع آن خشکی و بقیه آبست، و فاصله زمین از خورشید معتقدند که تقریبا 150 ملیون کیلومتر است و بفصول سال فاصله کم و زیاد می شود، و حرارت خورشید در حدود هفت هزار درجه است و نور آن در هشت دقیقه 13 ثانیه بزمین میرسد، و سه چهارم جرم خورشید سوخته شده و یک چهارم دیگر آن باقی است که اگر این نیم سوخته شود قیامت بپا می شود: و قرآن: میفرماید إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ بیاید زمانی که تمام جرم خورشید سوخته و کدر و تاریک شود، در آن هنگام است که قیامت بپا خواهد شد و دانشمندان امروز عقیده دارند که کره زمین رو بویرانی و فرسودگی نهاده و لا ینقطع ذرات و اجزاء آن از اطراف او جدا می شود و در فضا پراکنده میگردد، و تأیید میکند این عقیده را آیه چهلم سوره رعد که میفرماید:
أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها، و آیه 44 سوره انبیاء که میفرماید:
أَ فَلا یَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها، آیا مردم نمیبینند که ما زمین را ناقص میکنیم و از اطراف آن میکاهیم.
و اطراف کره زمین را هوا فرا گرفته که قریب 79 درصد ازت و 21 درصد اکسیژن میباشد و ضخامت آن هوا را متجاوز از صد کیلومتر تخمین زده اند، و نیز مقداری بخار آب و گاز انیدرید کربنیک که از تنفس موجودات زنده حاصل می شود در آن موجود است، و بسیاری از دانشمندان متأخرین میگویند: هوا پر است از ماده اتر، و ایجاد نور در چشم در نتیجه برخورد این ماده است با عصب
چشم.
و در جنه العالیه از خصال نقل مینماید از حضرت باقر علیه السّلام که فرموده: چون حق تعالی فانی میگرداند این خلق و این عالم را و ساکن گرداند اهل بهشت را در بهشت و اهل جهنم را در جهنم، خلق میکند عالمی را غیر از این عالم، و خلق تازه ایجاد میکند از غیر جنس بشر که او را بیگانگی پرستش کنند و از برای ایشان خلق میکند زمینی را غیر از این زمین و آسمانی را غیر از این آسمان، و شاید گمان کنی که خدا همین یک عالم را آفریده است و خلقی بغیر از شما نیافریده بلکه بخدا قسم که حق تعالی هزار هزار عالم و هزار هزار آدم آفریده است، و شبیه همین روایت در بحار نقل مینماید از حضرت صادق علیه السّلام جز آنکه آن حضرت در خاتمه حدیث فرموده:
حتما نمیگویم که خدا بعد از این زمین زمین دیگری خواهد آفرید.