علل الشرایع صفحه 161

صفحه 161

آخر الامر ملک الموت گفت مأمورم که تو را واگذارم تا هر وقت مایل شدی بمردن.

پس مدتی حضرت موسی تا آن زمانی که اراده و مشیت خداوند بود زندگی کرد تا روزی میگذشت (از محل قبر خود و ملکی بصورت) مردی را دید که قبری حفر میکند.

حضرت موسی فرمود: بتو کمک بنمایم در کندن قبر، گفت بلی، آن حضرت وی را کمک نمود تا قبر کنده شد و لحدی ساخته گردید، و آن مرد خواست در میان قبر بخوابد و به بیند به اندازه اندام یکنفر هست که حضرت موسی فرمود من میخوابم (تو به بین باندازه اندام یک نفر هست).

چون خوابید در میان لحد مکان و منزلت خود را در بهشت دید (از شوق مقام و منزلت و قرب خود بخدا) گفت

خدایا مرا قبض روح فرما.

ملک الموت بأمر خداوند وی را قبض روح نمود و در همان قبر نهاد و خاک برویش ریخت، و فرمود حضرت صادق علیه السّلام: آنکه قبر را حفر مینمود ملک الموت بود که بصورت آدمی درآمده بود.

باب شصت و دوم علت آنکه حضرت سلیمان گفت: خدایا سلطنتی بمن عنایت کن که بعد از من کسی سزاوار آن نباشد

1- حدیث کردند ما را ... از علی بن یقطین که گفت عرض کردم بحضرت موسی بن جعفر علیهما السّلام ممکنست پیغمبر خدا بخیل باشد، فرمود ممکن نیست، عرضکردم پس چیست معنی و مراد قول سلیمان که گفته است (کلماتی باین مضمون) رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ هَبْ لِی مُلْکاً لا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی.

فرمود پادشاهی بر دو قسم است یکی آن پادشاهی است که بسبب (کودتا و) جور و غلبه و إجبار بمردم بدست می آید و یکی سلطنت خدائیست که خداوند عنایت میفرماید مانند سلطنت آل إبراهیم و طالوت و ذو القرنین، پس سلیمان گفت خدایا

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه