180 حدیث از امام حسن علیه السلام صفحه 38

صفحه 38

محمّد بن مسلم: با جسمی دردمند و سنگین به مدینه رفتم. به ایشان (حضرت باقر علیه السلام) گفته شد: محمّد بن مسلم، دردمند و علیل است. حضرت به وسیله خدمتکار خود ظرف شربتی که روی آن با دستمالی پوشیده شده بود برایم فرستاد. خدمتکار ظرف را به دست من داد و گفت: بنوش؛ زیرا حضرت به من دستور داده است که تا آن را ننوشی برنگردم. من ظرف را گرفتم، دیدم بوی مشک از آن بلند است و شربت خوشمزه و خنکی است، چون آن را نوشیدم خدمتکار به من گفت: حضرت به تو می فرماید که وقتی نوشیدی بیا.

من درباره آن چه به من گفت اندیشیدم حال آن که پیش از آن قادر نبودم بر پای خود بایستم. اما همین که آن شربت در معده ام جا گرفت، گویی بند از پایم گشوده شد. به در خانه حضرت رفتم و اجازه ورود خواستم. حضرت با صدای بلند به من فرمود: تندرست باشی، داخل شو، داخل شو. من گریه کنان داخل شدم و به حضرت سلام گفتم و دست و سرش را بوسیدم. فرمود: ای محمّد، چرا گریه می کنی؟ عرض کردم: فدایت شوم، برای غربتم و دوری سفر [آخرت ]و تنگدستی و از این که نمی توانم پیش شما بمانم و ببینمتان می گریم. حضرت فرمود: اما تنگدستی، خداوند دوستان و محبّان ما را این گونه قرار داده و بلا و سختی را به سوی آنان شتابانده است. و اما آن چه از غربت گفتی، اباعبداللّه را که در سرزمینی دور از ما، در کنار فرات است، سرمشق خود قرار ده. و امّا آن چه از دوری سفر گفتی، بدان که مؤمن در این دنیا و در میان این مردم باژگونه و غریب است تا آن که از این سرای به رحمت خدا رود. و اما این که گفتی دوست داری نزدیک ما باشی و ما را ببینی ولی نمی توانی این کار را بکنی، بدان که خداوند از آن چه در قلبت می گذرد آگاه است و تو را پاداش خواهد داد.

رجال الکشّی : 1 / 391 / 281 ، کامل الزیارات : 275 ، الاختصاص : 52 ، المناقب لابن شهرآشوب : 4 / 181 نحوه ، وفیهما «منکوس» بدل «المنکوس» .

حدیث72

امام حسن علیه السلام :

کُنّا مَعَ الحُسَینُ علیه السلام بِنَهرِ کَربَلاءَ ، فَنَظَرَ إلی شِمرِ بنِ ذِی الجَوشَنِ فَقالَ : صَدَقَ اللّه ُ ورَسولُهُ ، قالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : کَأَنّی أنظُرُ إلی کَلبٍ أبقَعَ یَلَغُ فی دِماءِ أهلِ بَیتی ، وکانَ شِمرٌ أبرَصَ

محمّدبن عمروبن حسن: ما در کنار نهر کربلا به همراه حسین علیه السلامبودیم. حضرت به شمر بن ذی الجوشن نگاهی کرد و فرمود: خدا و رسول او راست فرمود. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: گویی سگِ پیسه ای را می بینم که در خون اهل بیت من دهان می زند. شمر پیس بود.

الخصائص الکبری للسیوطیّ : 2 / 125 .

حدیث73

امام حسن علیه السلام :

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه