- خطب سيدالشهداء الامام الحسين (خطبهها و سخنان بليغ حضرت امام حسين) 1
- مقدمهي مترجم 1
- مقدمهي مؤلف 1
- الاهداء 1
- مقدمهي ناشر 1
- اشاره 2
- اشاره 2
- و من كلام له لنافع بن الازرق 2
- از سخنان آن حضرت دربارهي توحيد و يگانه پرستي 2
- از سخنان آن حضرت به نافع بن ازرق 2
- و من خطبة له يحث الناس علي قضآء الحوآئج و اصطناع المعروف 3
- از خطبههاي آن حضرت دربارهي تشويق مردم به نيكوكاري و برآوردن حوايج مردم 3
- اشاره 3
- و من خطبة له 3
- اشاره 3
- از خطبههاي آن حضرت 3
- ومن كلام له مع ابيذر 4
- اشاره 4
- از سخنان آن حضرت به اباذر غفاري 4
- از خطبههاي آن حضرت براي حركت مردم كوفه به سوي شام و معاويه، در ركاب پدر بزرگوارش 4
- و من خطبة له يدعو الناس للمسير الي الشام مع ابيه 4
- اشاره 4
- اشاره 5
- و من كلام له في اتخاذ الزهد متاعا في الدنيا 5
- و من كلام له 5
- اشاره 5
- از سخنان آن حضرت دربارهي مرگ و دشواريهاي آن 5
- از سخنان آن حضرت دربارهي زهد در دنيا 5
- اشاره 6
- از خطبههاي آن حضرت دربارهي حضرت علي كه شهر هدايت است 6
- اشاره 6
- از خطبههاي آن حضرت در فضايل عترت رسول خدا و وجوب اطاعت از آنان 6
- و من خطبة له يذكر فيها فضائل عترة النبي و وجوب طاعتهم 6
- و من خطبة له في ان عليا مدينة هدي 6
- از سخنان آن حضرت در توبيخ معاويه 7
- اشاره 7
- از خطبههاي آن حضرت هنگام بيعت گرفتن معاويه براي يزيد 7
- اشاره 7
- ومن كلام له لمعاوية و توبيخه علي شنائع افعاله 7
- و من خطبة له لما اراد معاوية اخذ البيعة ليزيد 7
- اشاره 8
- و من كلام له لاصحابه يتضمن بيان معرفة الله 8
- و من كلام له لعائشة في مسجد النبي الاعظم 8
- از سخنان آن حضرت به عايشه در مسجد پيامبر 8
- اشاره 8
- از سخنان آن حضرت به اصحابشان در معرفت خدا و امام 8
- اشاره 9
- از سخنان آن حضرت در مذمت مروان بن حكم 9
- از سخنان آن حضرت در رثاي برادر بزرگوارش امام حسن مجتبي 9
- و من كلام له ذم به مروان بن الحكم 9
- و من كلام له يؤبن به أخاه الحسن 9
- اشاره 9
- و من دعاء له 10
- و من دعاء له في قنوته 10
- از دعاهاي آن حضرت در حفظ و محافظت 10
- اشاره 10
- از دعاهاي آن حضرت در قنوت 10
- اشاره 10
- اشاره 11
- از دعاهاي آن حضرت در پناه جستن به حضرت حق 11
- و من دعاء له للاستسقاء 11
- از دعاهاي آن حضرت در طلب باران 11
- و من دعاء له 11
- اشاره 11
- اشاره 12
- از دعاهاي آن حضرت در عصر روز عرفه در سرزمين عرفات 12
- و من دعاء له 12
- و من دعاء له عصر يوم عرفة في عرفات 12
- اشاره 12
- از دعاهاي آن حضرت در طلب توفيق و هدايت 12
- از خطبههاي آن حضرت در سرزمين منا در فضايل حضرت علي كه هيچ خطبهاي اين مضامين را ندارد 13
- و من خطبة له في مني 13
- از خطبههاي آن حضرت در طلب باران 13
- اشاره 13
- و من خطبة له في الاستسقاء 13
- اشاره 13
- و من كلام له احتج به علي عمر 14
- اشاره 14
- اشاره 14
- از سخنان آن حضرت در استدلال و بحث با عمر بن الخطاب 14
- و من خطبة له في الامر بالمعروف و النهي عن المنكر 14
- از خطبههاي آن حضرت در امر به معروف و نهي از منكر 14
- و من خطبة له عند عزمه علي المسير الي العراق 15
- اشاره 15
- و من كلامه له عند مسيره الي العراق 15
- از سخنان آن حضرت به ابنعباس هنگام عزيمت به عراق 15
- خطبههاي آن حضرت هنگام عزيمت به عراق 15
- اشاره 15
- از سخنان آن حضرت به فرزدق در مسير عراق 16
- اشاره 16
- از خطبههاي آن حضرت در ذي حسم 16
- و من خطبة له بذي حسم 16
- اشاره 16
- و من خطبة له خطبها بذي حسم لما منعه الحر و اصحابه عن قدومه 16
- اشاره 17
- از خطبههاي آن حضرت در مقابل حر 17
- اشاره 17
- و من خطبة له في زبالة 17
- از سخنان آن حضرت در رهيمه 17
- و من كلام له بالرهيمة 17
- از خطبههاي آن حضرت در منزلي به نام بيضه در مقابل حر و يارانش 18
- و من خطبة له في البيضة 18
- از خطبههاي آن حضرت در محلي به نام زباله 18
- و من خطبة له في ادبار الدنيا 18
- اشاره 18
- اشاره 18
- و من كلامه له لاصحابه و فيه بيان شهادته و رجعته 19
- اشاره 19
- از خطبههاي آن حضرت در بيوفائي دنيا 19
- از دعاهاي آن حضرت هنگام ورود به سرزمين كربلا 19
- و من دعاء له لما وصل الي ارض كربلاء 19
- اشاره 19
- اشاره 20
- اشاره 20
- و من كلام له لاصحابه في نقض البيعة 20
- و من كلام له في ان الدنيا متغيرة زائلة 20
- از سخنان آن حضرت براي اصحابش در بيان شهادت و رجعت خودشان 20
- از سخنان آن حضرت به يارانش دربارهي پيمان شكني 20
- از سخنان آن حضرت در بيان علائم ظهور حضرت مهدي 21
- و من خطبة له في وفاء اصحابه 21
- و من كلام له لاصحابه و فيه بيان امارات ظهور القائم 21
- از سخنان آن حضرت در متغير بودن دنيا و فناي آن 21
- اشاره 21
- اشاره 21
- و من خطبة له يعظ بها اهل العراق 22
- اشاره 22
- اشاره 22
- و من كلامه لعسكره و اهل بيته 22
- از سخنان آن حضرت به ياران و خانوادهاش 22
- از خطبههاي آن حضرت در وفاداري اصحاب و يارانش 22
- اشاره 23
- از خطبههاي آن حضرت در موعظهي اهل عراق 23
- اشاره 23
- و من خطبة له في الاحتجاج علي اهل الكوفة 23
- و من كلام له يبشر اصحابه بالجنة و قصورها 23
- از سخنان آن حضرت به اصحاب خود و بشارت به بهشت و قصرهاي آن 23
- از خطبههاي آن حضرت در مقابل لشكر در حالي كه بر شمشير خود تكيه داده بود با صداي بلند فرمودند 24
- و من خطبة له متوكئا علي سيفه فنادي بأعلي صوته 24
- اشاره 24
- و من خطبة له 24
- از خطبههاي آن حضرت در اتمام حجت و استدلال بر عليه اهل كوفه 24
- اشاره 24
- و من كلام له يأمر اصحابه بالصبر و يرغبهم في الاخرة 25
- اشاره 25
- و من خطبة له بالطف 25
- اشاره 25
- از خطبههاي آن حضرت در صبح روز عاشورا 25
- از خطبههاي آن حضرت در سرزمين طف دربارهي دوري از دنيا 25
- از سخنان آن حضرت در ترغيب ياران خود به صبر و آخرت 26
- از خطبههاي آن حضرت در كربلا در مذمت اهل كوفه 26
- اشاره 26
- اشاره 26
- و من خطبة له في ذم اهل الكوفة و هي مظهر آبائه و عظمة نفسه 26
- و من كلام له مخاطبا لاهل الكوفة و هو يقاتل علي رجليه 26
- از سخنان آن حضرت هنگامي كه به صحنه پيكار نظر كردند و تمام اصحابش را در خاك و خون ديدند، محاسن شريفشان را به دست گرفته و فرمودند 27
- و من دعاء له في يوم العاشر من المحرم لما اصبحت الخيل رفع يديه 27
- و من كلام له لما نظر الي كثرة من قتل من اصحابه قبض علي شيبته المقدسة 27
- اشاره 27
- اشاره 27
- از سخنان آن حضرت خطاب به لشكر كوفه هنگامي كه پياده در حال جنگ بود 27
- الخطبة المنسوبة اليه - التي قال فيها - 28
- و من كلام له به ودع عياله و امرهم بالصبر 28
- اشاره 28
- از سخنان آن حضرت در هنگام وداع با اهل بيتش و دعوت آنان به صبر 28
- اشاره 28
- از دعاهاي آن حضرت در روز عاشورا آن هنگام كه لشكر عمر سعد حملهور شدند 28
- كتابه جوابا لما كتب اليه الحسن البصري يسأله عن القدر 29
- اشاره 29
- نامهي حضرت در جواب نامهي مردم بصره كه از معناي «صمد» سؤال كردند 29
- رسائل الامام ابيعبدالله الحسين (نامه هاي سالار شهيدان حسين بن علي) 29
- خطبهي حضرت خطاب به لشكر عمر بن سعد 29
- اشاره 30
- نامهي حضرت در جواب معاويه كه حضرت را براي ازدواج با كنيز آزاد شدهي خود، سرزنش نموده بود 30
- كتابه في الشؤون العامة جوابا عن كتاب معاوية اليه 30
- كتابه جوابا لما كتب اليه معاوية يعيره في تزويجه جارية بعد ما اعتقها 30
- نامهي حضرت در جواب حسن بصري در معناي «قدر» 30
- اشاره 30
- نامهي حضرت به معاويه در شئونات عمومي 31
- اشاره 31
- نامهي حضرت به معاويه در رابطه با مصادرهي اموال 31
- كتابه لرجل من اهل الكوفة بعد ما كتب اليه يا سيدي اخبرني بخير الدنيا و الآخرة 31
- اشاره 31
- كتابه الي معاوية 31
- اشاره 32
- نامهي حضرت در پاسخ مردي از اهل كوفه كه به حضرت نامه نوشته بود و عرضه داشته بود كه اي آقاي من (مرا از خير دنيا و آخرت خبر ده) 32
- كتابه جوابا لما كتب اليه رجل عظني بحرفين فيهما خير الدنيا و الآخرة 32
- اشاره 32
- نامهي حضرت در جواب كسي كه به حضرت نوشته بود «مرا به دو كلمه موعظه كن كه در آن خير دنيا و آخرت باشد» 32
- كتابه الي اخيه الحسن في موضوع اعطاء الشعراء 32
- اشاره 33
- كتابه المحتوي علي وصية لاخيه محمد بن الحنفية لما عزم علي المسير الي العراق 33
- نامهي حضرت در جواب نامهي عمرو بن سعيد 33
- كتابه عند توجهه الي العراق 33
- اشاره 33
- نامهي حضرت در جواب برادرش امام حسن دربارهي اعطاي مال به شعرا 33
- وصيت نامهي حضرت به محمد حنفيه 34
- اشاره 34
- كتابه الي اشراف البصرة يدعوهم لنصرته 34
- كتابه الي اهل المدينة 34
- نامهي حضرت به مردم مدينه 34
- اشاره 34
- اشاره 35
- كتابه الي بنيهاشم 35
- نامهي حضرت به اشراف بصره كه آنها را دعوت به ياري فرمودند 35
- كتابه من كربلاء الي محمد بن الحنفية 35
- اشاره 35
- نامهي حضرت به بنيهاشم 35
- نامهي حضرت به اهل بصره و دعوت آنان براي ياري خود 36
- اشاره 36
- كتابه الي اهل البصرة يدعوهم لنصرته «نسخة اخري» 36
- نامهي حضرت از كربلا به محمد بن حنفيه 36
- اشاره 36
- كتابه جوابا عن كتاب كتبه اليه ابن عمه عبدالله بن جعفر الطيار 36
- نامهي حضرت در جواب عبدالله فرزند جعفر طيار 37
- اشاره 37
- كتابه الي مسلم بن عقيل جوابا عن كتابه اليه 37
- اشاره 37
- نامهي حضرت به مسلم بن عقيل در جواب نوشتههايي كه براي حضرت ارسال نموده بود 37
- كتابه الي اهل الكوفة عند توجهه الي العراق 37
- كتابه جوابا عن كتاب لاهل الكوفه اليه 38
- نامهي حضرت در جواب نامهي اهل كوفه 38
- اشاره 38
- كتابه في مسيره الي الكوفة الي حبيب بن مظاهر 38
- اشاره 38
- نامهي حضرت به مردم كوفه هنگامي كه عازم عراق بودند 38
- اشاره 39
- حكم الامام الحسين (كلمات قصار) 39
- پدر ارزشمند 39
- نامهي حضرت به حبيب بن مظاهر 39
- اقسام عبادت 39
- زشتي غيبت 40
- فقيرترين مردم 40
- چرا مهلت 40
- عوامل تسليم 40
- چهار خصلت سودمند 40
- درخواست كمك فقط در سه مورد 41
- تفسير نعمت 41
- عمل خوب 41
- سلام قبل از كلام 41
- بخيل كيست 41
- برحذر باش 42
- قرآن آيينهي مؤمن 42
- چرا عذر خواهي 42
- نشانههاي مقبوليت 42
- حاجت خواهي از جوانمردان 42
- پاداش سلام كردن 43
- آموزش ياران اهل بيت 43
- حفظ آبرو 43
- دوستي اهل بيت 43
- كليد نجات 43
- تقيه عامل جدايي دوست و دشمن 44
- نجات شيعه 44
- ارادتمند و شيعه 44
- دوستان چهارگانه 44
- نسخهي ترك گناه 44
- صفات سلاطين 45
- آرامش امين 45
- گناه از عذرخواهي بهتر است 45
- ميزان تلاش 45
- برخورد با سلاطين 45
- پذيرش احسان 46
- ويژگيهاي مهم 46
- استفاده خوب و بجا از ثروت 46
- دعاي حضرت 46
- سخني با حسن بصري 46
- مرگ باعزت 47
- جملات آموزنده 47
- تكبر براي كيست 47
- مصرف صحيح 47
- نصحيت ارزنده 47
- فلسفهي روزه 48
- جهاد واجب است يا مستحب 48
- امام هدايت و امام ضلالت 48
- حفظ آبرو 48
- خوف از خدا 48
- مطالب قرآن 49
- خوف از خدا 49
- سپري شدن عمر 49
- مناظره 49
- گريه بر اهل بيت 49
- عيبجو نباشيد 50
- شكر نعمت 50
- رحمت الهي 50
- گريه از خوف خدا 50
- عالمترين شخص 50
- فخر فروشي 51
- مرگ فرزند 51
- محبت اهل بيت 51
- صبور باش 51
- چرا خصومت 51
- پرسش و پاسخ 52
- نيكوكاران 52
- آقائي و سيادت 52
- خانهي مبارك 52
- سوگند غلط 52
- ظاهر و باطن قرآن 53
- شير دادن به كودك 53
- بنده دنيا 53
- كمال عقل 53
- اصناف مردم 53
- غصب خلافت 54
- بنياميه دشمن قسم خوردهي اسلام 54
- دوستي و دشمني 54
- اهل بيت قبل از خلقت آدم 54
- عثمان مردار امت 54
- ملت ابراهيم 55
- سنتي از حضرت يوسف و حضرت موسي 55
- تفسير آيه 55
- و الشمس و ضحيها 55
- دوازده نور 55
- دوران ظهور 56
- دو غيبت 56
- نشانههاي حضرت مهدي 56
- نشانههاي ظهور حضرت مهدي 56
- قائم آل محمد 56
- نشانههاي ظهور 57
- وضعيت عرب در زمان ظهور 57
- قتل عام بنياميه 57
- سيماي حضرت مهدي 57
- انتقام گيرندهي واقعي 57
- امام و بنياميه 58
- قتيل العبرات 58
- مدت حكومت حضرت مهدي 58
- حرز در مقابل خطر 58
- بنياميه مرا به شهادت ميرسانند 58
- درخواست ياري 59
- مرگ شيعيان، شهادت است 59
- كريم اهل بيت 59
- فضيلت كدام است؟ 59
- عذر بدتر از گناه 59
- عرضه اعمال 60
- ثواب تلاوت قرآن 60
- پاورقي 60
و قال ان ابابكر و عمر عمدا الي الامر، و هو لنا كله، فجعلا لنا فيه سهما كسهم الجدة، اما والله ليهم بهما انفسهما يوم يطلب الناس فيه شفاعتنا [203] .ابابكر و عمر با تعمد اقدام به غصب خلافت كردند در حالي كه تمام امر، مربوط به ما ميشد و آن دو سهميهاي اندك مانند سهم الارث مادربزرگ براي ما قرار دادند، اما سوگند به خدا روزي كه مردم طلب شفاعت از ما كنند، آنها خود را ملامت ميكنند.
ملت ابراهيم
و قال ما احد علي ملة ابراهيم، الا نحن و شيعتنا، و سائر الناس منها برآء [204] .هيچ كس بر ملت و شريعت ابراهيم نبوده است، مگر ما و شيعيانمان و مردمان ديگر از اين راه و روش دورند.
تفسير آيه
عن النظر بن مالك قال قلت للحسين بن علي بن ابيطالب عليهماالسلام: يا اباعبدالله حدثني عن قول الله عزوجل: (هذان خصمان اختصموا في ربهم).فقال عليهالسلام: نحن و بنوامية اختصمنا في الله عزوجل قلنا: صدق الله، و قالوا: كذب الله فنحن و اياهم الخصمان يوم القيامة [205] .(نضر بن مالك از حضرت سيدالشهدا عليهالسلام پرسيد: معناي كلام الهي كه ميفرمايد؛ «اين دو گروه دشمن، در خدايشان با هم مخاصمه ميكنند» چيست؟) حضرت فرمود:اين دو؛ ما اهل بيت و بنياميه هستيم، ما گفتهايم، خدا درست و صحيح فرموده و آنان ميگويند: خدا باطل و كذب گفته است، پس ما و ايشان تا روز قيامت با هم دشمن هستيم.
و الشمس و ضحيها
قال الحارث الاعور للحسين يابن رسول الله جعلت فداك اخبرني عن قول الله في كتابه: (و الشمس و ضحيها).فقال عليهالسلام: ويحك يا حارث ذلك محمد رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم.قال: قلت، جعلت فداك قوله: (و القمر اذا تليها).قال: ذلك اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب عليهالسلام يتلو محمدا صلي الله عليه و آله و سلم.قال: قلت قوله (و النهار اذا جليها).قال: ذلك القائم من آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم يملأ الارض قسطا و عدلا [206] .(حارث بن اعور ميگويد:به امام حسين عليهالسلام عرض كردم اي فرزند پيغمبر، فدايت شوم! به من از كلام الهي كه ميفرمايد: «و الشمس و ضحيها» خبر ده) حضرت فرمودند: واي بر تو اي حارث! آن خورشيد، محمد صلي الله عليه و آله و سلم است، بار ديگر سؤال كردم معناي «و القمر اذا تليها»، چيست؟ حضرتش جواب فرمودند: آن ماه، علي ابن ابيطالب عليهالسلام است كه بعد از پيغمبر بلافاصله ميآيد و در نهايت از «و النهار اذا جلها» سؤال كردم، كه فرمود: منظور قائم آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم است كه زمين را از عدل و داد آكنده ميسازد.
دوازده نور
و قال ما اثنا عشر مهديا، اولهم اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب عليهالسلام، و اخرهم التاسع من ولدي، و هو القائم بالحق، يحيي الله تعالي به الارض بعد موتها، و يظهر به دين الحق علي الدين كله (و لو كره المشركون). له غيبة يرتد فيها اقوام و يثبت علي الدين فيها آخرون، فيؤذون فيقال لهم: (متي هذا الوعد ان كنتم صادقين). اما ان الصابر في غيبته علي الاذي و التكذيب بمنزلة المجاهد بالسيف بين يدي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم [207] .از خاندان ما دوازده مهدي ميباشد كه اول ايشان اميرمؤمنان علي عليهالسلام و آخرينشان نهمين فرزند من است و او كسي است كه به حق، قيام ميكند و خداوند زمين مرده را به دست او زنده ميگرداند و به وسيله او دين حق را علي رغم كراهت دشمنان بر تمام اديان و مذاهب پيروز ميگرداند. البته براي او غيبتي است كه در آن عدهاي دين را منكر و گروهي بر دين ثابت و استوار باقي ميمانند و بر اين استواري اذيت ميشوند و خطاب به آنها گفته ميشود: «متي هذا الوعد ان كنتم صادقين؛ اگر واقعا وعده صحيح است پس كي رخ ميدهد». اما صابران و معتقدان در اين مدت كه تحمل اذيت و تكذيب را ميكنند، همانند مجاهداني هستند كه در ركاب رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم جهاد كردهاند.