لمعة من بلاغة الحسین علیه‌السلام‌ صفحه 9

صفحه 9

و من كلام له يؤبن به أخاه الحسن

اشاره

رحمك الله أبامحمد! ان كنت لتباصر الحق مظانه و تؤثر الله عند تداحض الباطل، في مواطن التقية بحسن الروية، و تستشف جليل معاظم الدنيا بعين لها حاقرة، و تفيض عليها يدا طاهرة الاطراف، نقية الاسرة، و تردع بادرة غرب أعدائك بايسر المؤونة عليك، و لا غرو و أنت ابن‌سلالة النبوة و رضيع لبان الحكمة، فالي روح و ريحان، و جنة نعيم، أعظم الله لنا و لكم الاجر عليه، و وهب لنا و لكم السلوة و حسن الاسي [28] عنه [29] .

از سخنان آن حضرت در رثاي برادر بزرگوارش امام حسن مجتبي

اي ابامحمد! درود بي‌كران خداوند، بر تو باد كه همواره حق را در جايگاه اصلي آن مي‌شناختي و با روش نيكو در مواضع تقيه، با باطل روبرور مي‌شدي و با چشمي حقارت آميز به مهم‌ترين مسائل دنيوي نگاه مي‌كردي، و با دستاني طاهر و رواني پاكيزه، گره مشكلات را مي‌گشودي و با آسان‌ترين مؤونه، پرده از حيله‌هاي دشمنانت بر مي‌داشتي. البته اين شايسته‌ي توست، چرا كه تو فرزند سلاله‌ي نبوت و شير خورده‌ي سينه‌ي حكمت هستي، گوارا باد بر تو كه به سوي روح و ريحان و بهشت پر از نعمت شتافتي. خداوند در اين مصيبت به ما و شما اجر عنايت فرمايد و به ما و شما آرامش و تسكين ببخشد و اسوه پذيري و تأسي به او را، روزي ما نمايد.

و من كلام له ذم به مروان بن الحكم

اشاره

لما قال له عليه‌السلام لو لا فخركم بفاطمة عليهاالسلام بم كنتم تفتخرون علينا؟فوثب عليه‌السلام و كان شديد القبضة، فقبض علي حلقه فعصره،و لوي عمامته علي عنقه حتي غشيعليه، ثم تركه، و أقبل عليه‌السلام عليجماعة من قريش فقال:انشدكم بالله الا صدقتموني ان صدقت، أتعلمون: أن في الارض حبيبين كانا أحب الي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم مني و من أخي؟ أو علي ظهر الارض ابن بنت نبي غيري و غير أخي؟قالوا: اللهم لا.قال: واني لا أعلم ان في الارض ملعون بن ملعون غير هذا و أبيه طريدي رسول الله و الله ما بين جابرس و جابلق، احدهما بباب المشرق و الآخر بباب المغرب رجلان ممن ينتحل الاسلام اعدي لله و لرسوله و لاهل بيته منك و من ابيك اذا كان، و علامة قولي فيك انك: اذا غضبت سقط رداؤك عن منكبك [30] .قال الراوي: فو الله ما قام مروان من مجلسه حتي غضب فانتفض و سقط رداؤه عن عاتقه.

از سخنان آن حضرت در مذمت مروان بن حكم

(روزي مروان بن حكم به حضرت عرض كرد: اگر حضرت فاطمه عليهاالسلام را نداشتيد، به چه كسي بر ما فخر مي‌فروختيد؟حضرت از اين سخن ناراحت شد و به او حمله نمود و گلوي او را فشار داد و عمامه‌اش را به گردنش پيچيد تا اين كه بيهوش شد، آن گاه او را رها نمود و رو به جماعتي از قريش كه آنجا ايستاده بودند كرد و فرمود:)شما را به خدا قسم مي‌دهم كه اگر راست مي‌گويم مرا تصديق كنيد؟آيا در روي كره زمين غير از من و برادرم در نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم، كسي را محبوب‌تر سراغ داريد؟ و آيا روي زمين غير از من و برادرم فرزند دختر پيامبر خدا، وجود دارد؟عرض كردند: خير.حضرت فرمود: و من خبر ندارم غير از اين (مروان) و پدرش ملعوني در كره زمين وجود داشته باشد، پدر و پسري كه رانده شده رسول الله بودند.[سپس رو به مروان كرد و فرمود:] سوگند به خدا! ما بين دو شهر جابرس و جابلق كه يكي در مشرق و ديگري در مغرب است. دو نفر كه خود را به اسلام نسبت مي‌دهند، كسي به خدا و رسول او و اهل بيتش دشمن‌تر از تو و پدرت نيست، و نشانه‌ي راستي سخنم اين است كه هر گاه تو خشمگين مي‌شوي، ردايت از دوشت مي‌افتد.(راوي مي‌گويد، به خدا قسم مروان از آن مجلس با حالت خشمگين بر نخواست مگر اين كه ردايش از دوشش افتاد).

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه