- 1 [کلمه ناشر] 1
- وصف و ستایش آن بزرگوار در اقوال بزرگان دین (ره) 2
- [اسمه و نسبه] 2
- مختصری از شرح حال مؤلّف کتاب- رحمه اللّه-: 2
- سفرهای آن بزرگوار به بلاد مختلف جهت کسب فضائل و استماع حدیث از مشایخ بزرگ 4
- ولادت مؤلّف- رحمه اللّه-: 5
- وفات مؤلّف و آرامگاه او: 6
- ظهور کرامتی از آن بارگاه: 6
- معرّفی نسخه هائیکه کتاب با آنها مقابله شده 7
- اشاره 8
- مقدّمه مؤلف 8
- فهرست ابواب این کتاب و آن 69 باب است 19
- باب 1 علّت ملقّب شدن حضرت علیّ بن موسی علیهما السّلام به «رضا» 29
- باب 2 آنچه در باره مادر گرامی حضرت رضا علیه السّلام و اسم ایشان روایت شده است 30
- باب 3 زمان ولادت حضرت رضا علیه السّلام 37
- باب 4 تصریح و نصّ امام کاظم علیه السّلام در باره امامت و وصایت فرزندشان حضرت رضا علیه السّلام 41
- باب 5 نسخه وصیّت حضرت موسی بن جعفر علیهما السّلام 65
- باب 6 نصوص و تصریحات در باره امامت حضرت رضا در ضمن دوازده امام علیهم السّلام 77
- باب 7 گوشه هایی از تاریخ موسی بن جعفر علیهما السّلام در عصر هارون الرّشید و موسی بن المهدیّ «1» 133
- باب 8 اخباری که در صحّت وفات موسی بن جعفر علیهما السّلام روایت شده 190
- باب 9 ساداتی را که گویند هارون پس از مسموم ساختن امام کاظم علیه السّلام در یک شب بقتل رسانید غیر سادات دیگری که کشت 216
- باب 10 علّت واقفی شدن واقفی ها 224
- باب 11 اخباری که در باب توحید از امام رضا علیه السّلام رسیده است 227
- اشاره 227
- خطبه حضرت رضا- علیه السّلام- در توحید 299
- باب 12 باب مناظره حضرت رضا- علیه السّلام- در حضور مأمون با اهل ادیان در باره توحید 310
- باب 13 در باره مناظره حضرت رضا- علیه السّلام- با سلیمان مروزی- متکلّم خراسان- در مورد توحید، در حضور مأمون 356
- باب 14 مجلس دیگر آن حضرت در حضور مأمون با علمای ملل و فرق و جواب آن حضرت به علیّ بن محمّد بن جهم در باره عصمت انبیاء علیهم السّلام 383
- باب 15 مجلس دیگری از امام رضا علیه السّلام و مأمون در باره عصمت انبیاء علیهم السّلام 391
- باب 16 سخنان حضرت رضا- علیه السّلام- در مورد «اصحاب الرّس» 413
- باب 17 سخنان حضرت رضا- علیه السّلام- در باره آیه شریفه «وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ» 421
- باب 18 سخنان حضرت رضا- علیه السّلام- در باره حدیث نبوی «أنا ابن الذّبیحین» 424
- باب 19 سخنان حضرت رضا- علیه السّلام- در باره علامات امام 433
- باب 20 سخنان حضرت رضا- علیه السّلام- در باره صفت امام و امامت و فضل و رتبه امام 439
- باب 21 سخنان حضرت رضا- علیه السّلام- در باره ازدواج حضرت فاطمه- سلام اللَّه علیها- 452
- باب 22 سخنان حضرت رضا- علیه السّلام- در باره ایمان، و اینکه ایمان عبارتست از: معرفت قلبی، اقرار به زبان و عمل با اعضاء و جوارح 458
- باب 23 سخنان و مناظره حضرت رضا- علیه السّلام- با مأمون، پیرامون فرق بین «عترت» و «امّت» 462
- باب 24 سخنان حضرت رضا- علیه السّلام- در مورد مرد شامی و سؤالات او از امیر المؤمنین- علیه السّلام- در مسجد کوفه 488
- باب 25 سخنان حضرت رضا- علیه السّلام- در باره زید بن علیّ 506
- باب 26 اخباری نادر «1» از حضرت رضا- علیه السّلام- در موضوعات مختلف 514
- باب 27 سخنان حضرت رضا- علیه السّلام- در مورد هاروت و ماروت 536
- باب 28 آنچه از حضرت رضا- علیه السّلام- در مسائل گوناگون آمده 545
- باب 29 آنچه از حضرت رضا- علیه السّلام- در مورد نعت و وصف حضرت رسول- صلّی اللَّه علیه و آله- نقل شده است 622
- باب 30 اخبار درربار پراکنده ای که از آن جناب رسیده است 632
- فهرست مجلّد اوّل 682
می کند که مدّعی است تمام احادیث آن را از حضرت رضا شنیده است.
در مورد متن حدیث هم باید گفت: برخی از این مطالب، زشت و منکر است مانند اینکه: اوّل کسی که
ما تحت داد که بود؟! و چرا فلان جای بز پیداست، و بسیار از ساحت مقدّس حضرت امیر علیه السّلام به دور است که در زمان خلافت با آن همه مشاغل و آن همه دشمن، در مسجد کوفه بنشیند و به این سؤالات هجو و یاوه پاسخ دهد، و بنظر می رسد راوی خبر تنها نظر به بی اعتبار نمودن حضرت رضا علیه السّلام نداشته است، بلکه از ترتیب سند پیداست که قصدش این بوده که همه ائمّه را اهل این لاطائلات و بیان آنها در مجلس درس، معرّفی نماید. و ظاهرا همین نسخه احمد بن عامر باعث شده است که ابو حاتم بن حبّان در باره حضرت رضا علیه السّلام بگوید: «یروی عن آبائه العجائب کأنه کان یهمّ و یخطی ء» (از پدرانش مطالب عجیبی نقل می کند، گویا اهل وهم و خطا و نسیان بوده است) و بعد چند مثالی نیز برای آن می آورد، و حافظ ابو الفضل مقدسی نیز احادیث آن حضرت را جعلی دانسته لکن ابن السّمعانیّ گوید: «و الخلل فی روایاته عن رواته، فإنّه ما روی عنه إلّا متروک، و المشهور من روایته، الصّحیفه، و راویها مطعون فیه و کان الرّضا من أهل العلم و الفضل مع شرف النسب» (خلل در روایات او از ناحیه روات او است، زیرا افراد متروک الحدیث از او حدیث نقل کرده اند، و روایت مشهور او همان صحیفه است که راوی آن مورد طعن واقع شده و ضعیف است و إلّا خود (حضرت) رضا از اهل علم و فضل بوده، و نسبی شریف داشته است) و لذا آنچه در این کتاب از آن صحیفه (یعنی نسخه احمد بن عامر)
آمده باشد باید کاملا در آن دقّت شود که آیا واقعا حدیث امام معصوم است یا کذب و افتراء بر آن حضرت، و نیز از جمله مطالب ناصواب این خبر می توان به این نکته اشاره کرد که در متن خبر، اوّلین شاعری که در روی زمین شعر گفته، آدم ابو البشر ذکر می شود و شعرش را به
عربی می آورد، ولی در سؤالی که از عدد و نام انبیاء عرب می شود حضرت آدم را عرب نمی داند و فی الجمله آنچه ذکر شد از باب نمونه بود. و نقل شیخ صدوق- رضوان اللَّه علیه- هم نمی تواند مصحّح غلط باشد، و شاید چون خبر دارای مطالب صحیحی هم بوده، از این رو، آن را روایت کرده است. و راوی خبر یعنی احمد بن عامر را مؤذّن امام هادی و عسکریّ دانسته اند، اگر این مطلب صحیح باشد، با توجّه به اینکه امام هادی و عسکریّ علیهما السّلام در سامرّاء تحت نظر بوده اند و مؤذّنین را دولت تعیین می کرد، علی القاعده این احمد بن عامر باید مأمور دستگاه حکومت و عامیّ مذهب بوده باشد. (استفاده از استاد غفّاری).
2- احمد بن عامر طائیّ گوید: از حضرت رضا علیه السّلام شنیدم که حضرت می فرمود: روز چهارشنبه روز نحوست و بد یمنی دائمی است، هر کس در آن رو حجامت کند خوف آن میرود که محلّ حجامت کبود شود، و هر کس در آن روز نوره بکشد خوف آن می رود که به بیماری پیسی دچار گردد.
باب 25 سخنان حضرت رضا- علیه السّلام- در باره زید بن علیّ
1- ابن ابی عبدون از پدرش چنین نقل می کند: زمانی که زید بن موسی بن
عیون أخبار
الرضا علیه السلام / ترجمه غفاری و مستفید، ج 1، ص: 516
جعفر را که در بصره خروج کرد، و خانه های بنی العبّاس را آتش زده بود، نزد مأمون بردند، مأمون جرم او را به احترام برادرش علیّ بن موسی الرضا علیهما السّلام بخشید و خطاب به حضرت رضا علیه السّلام گفت: اگر برادرت قیام کرده و چنین و چنان کرده، در گذشته نیز زید بن علیّ قیام کرد و کشته شد، و اگر در رابطه با من مقام و موقعیّت فعلی را نداشتید، او را می کشتم، زیرا کارهای او کوچک نبوده است، حضرت رضا علیه السّلام فرمود: یا امیر المؤمنین برادرم زید را با زید بن علیّ مقایسه نکن، زیرا او از علمای آل محمّد بود، بخاطر خداوند عزّ و جلّ غضب نمود، و با دشمنان او جنگید تا در راه خدا کشته شد، پدرم موسی بن جعفر علیهما السّلام برایم نقل کرد که از پدرش جعفر بن محمّد بن علیّ علیهم السّلام چنین شنید: خداوند عمویم زید را رحمت کند، زیرا او مردم را به رضا (شخص پسندیده) از آل محمّد دعوت می کرد و اگر پیروز می شد، به آنچه مردم را بدان دعوت می کرد، وفا می نمود «1». و با من در باره قیامش مشورت نمود و من به او گفتم: عمو جان! اگر راضی هستی که کشته شوی و در محلّه کناسه «2» جسدت
______________________________
(1)- یعنی مردم را فرامی خواند به امامی از آل محمّد که مرضی باشد و پسندیده (و نیز علویّ النسب) ولی مردم را به سوی خود نمی خواند.
(2)- محلّه ای بوده است در کوفه.