- باب (31) آنچه از حضرت رضا علیه السّلام از اخبار مجموعه آمده است 1
- اشاره 1
- باب 32 آنچه از امام هشتم علیه السّلام در علل احکام آمده است 128
- باب 33 ذکر آنچه آن حضرت علیه السّلام در پاسخ مسائل محمّد بن سنان از علل احکام نوشت 159
- باب 34 عللی که فضل بن شاذان ذکر کرده است 186
- اشاره 244
- باب 35 کتابی که حضرت رضا علیه السّلام در موضوع اسلام خالص و احکام آن برای مأمون نوشت 244
- از اخبار آن حضرت علیه السّلام: 262
- باب 36 وارد شدن حضرت رضا علیه السّلام به نیشابور، و ذکر خانه و محلّه ای که در آن وارد شد 274
- باب 37 سخنان حضرت هنگامی که بعزم دیدار مأمون از نیشابور خارج شده بود 278
- باب 38 خبر نادری از آن حضرت 283
- باب 39 خروج آن حضرت از نیشابور بسوی طوس و از آنجا به مرو 284
- باب 40 در سبب پذیرش ولایتعهدی مأمون از سوی حضرت رضا علیه السّلام و آنچه رخ داد و کسانی که ناخوش داشتند آن را یا راضی بودند 290
- باب 41 طلب باران حضرت- بدرخواست مأمون- و نشاندادن قدرتهای الهی در اجابت دعای او و هلاکت و رسوائی مخالفان و منکران شخصیّت او علیه السّلام 360
- باب 42 در نقشه ریزی مأمون برای دور کردن مردم از حضرت رضا علیه السّلام و کوچک نمودن او آن جناب را و نفرین حضرت در باره او 374
- باب 43 اشعاری که در باره حلم و سکوت در مقابل جاهل و ترک عتاب دوست و جذب دشمن تا آنکه دوست شود، و پرده پوشی فرموده است 379
- باب 44 در ذکر اخلاق حمیده و عبادت و صفات پسندیده آن حضرت- علیه السّلام- 392
- باب 45 تقرّب جستن مأمون بآن حضرت بمجادله و بحث با مخالفان در باره امامت و برتری علیّ علیه السّلام بر دیگران 409
- باب 46 آنچه از آن حضرت علیه السّلام در باره ادلّه امامت ائمّه علیهم السّلام و ردّ غالیان و قائلین تفویض آمده 455
- باب 47 ذکر اخباری که دلالت بر امامت آن حضرت دارد 468
- باب 48 اثبات حجّیت آن حضرت بقبول نفرینش در حق «بکّار بن عبد اللَّه بن مصعب» که بدو ستم کرده بود 517
- باب 49 اثبات حجّیت آن حضرت در پیشگوئی او که: بغداد را نمی بیند و بغداد هم او را نخواهد دید 519
- باب 50 اثبات حجّیت آن حضرت به اجابت دعایش در حقّ آل برمک 519
- باب 51 اثبات حجّیت آن حضرت باخبار او بمحلّ دفنش بجنب هارون 523
- باب 52 اخبار آن حضرت- علیه السّلام- به کشته شدنش با سمّ و دفن شدنش در کنار قبر هارون 524
- باب 53 صحّت فراست آن حضرت- علیه السّلام- و شناسائی او اهل ایمان و اهل نفاق را 524
- باب 54 معرفت و آگاهی آن جناب علیه السّلام به جمیع لغات و زبانها 525
- باب 55 باب حجّیت آن حضرت علیه السّلام بپاسخهائی که قبل از سؤال به حسن بن علیّ وشّاء داد 527
- باب 56 جواب آن حضرت به سؤال ابو قرّه دوست جاثلیق 529
- باب 57 سخنان آن حضرت- علیه السلام- در موضوع امامت با یحیی بن ضحّاک نزد مأمون 531
- باب 58 گفتگوی آن حضرت با برادرش زید، هنگامی که در مجلس مأمون فخر میفروخت، و سخنان آن حضرت در باره بدرفتاری با شیعیان 535
- باب 59 عللی که بموجب آن مأمون حضرت رضا- علیه السّلام- را با زهر بقتل رسانید 548
- باب 60 انتصاب حضرت ابو جعفر جواد از سوی حضرت رضا- علیهما السّلام- بجانشینی خود 556
- باب 61 وفات حضرت رضا- علیه السّلام- با زهری که مأمون با حیله به او خورانید 557
- باب 62 ذکر خبری دیگر در وفات آن حضرت- علیه السّلام- از طریق شیعیان 559
- باب 63 آنچه ابو الصّلت هروی در مورد شهادت حضرت رضا- علیه السّلام- با انگور زهر آلود گفته است 562
- باب 64 خبر هرثمه بن أعین در باره مسموم کردن آن حضرت به انگور و انار 571
- باب 65 بعضی مراثیی که در باره حضرت رضا- علیه السّلام- سروده اند 583
- باب 66 ثواب زیارت امام علیّ بن موسی الرّضا- علیهما السّلام- 594
- باب 67 ثواب زیارت فاطمه دخت گرامی موسی بن جعفر از کلام حضرت رضا علیهم السّلام 625
- اشاره 625
- باب 68 ذکر زیارت علی بن موسی الرّضا علیهما السّلام 625
- زیارت وداع 630
- زیارت دیگری برای حضرت علیّ بن موسی الرّضا و جمیع ائمّه- علیهم السّلام- 632
- زیارت وداع 646
- باب 69- معجزاتی که از مزار آن حضرت ظاهر شده و استجابت دعا در آن بقعه 648
خدایا! بیگمان اگر من شفیعانی نزدیکتر بتو از محمّد و اهل بیت برگزیده اش (آن امامان ابرار و پیشوایان اخیار نیکوکار) می یافتم هر آینه ایشان را شفیع خود میساختم، پس تو را به آن حقّ ایشان که برای آنان بر خود واجب ساخته ای مسألت میکنم که مرا از جمله عارفان نسبت به ایشان و بحقّشان، و در زمره و گروه امیدواران بفیض شفاعتشان در آور، زیرا که تو مهربانترین مهربانانی، و حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ [و صلّی اللَّه علی محمّد و آله و سلّم تسلیما].
زیارت وداع
و چون خواستی بازگردی پس بایست و بگو: «السّلام علیکم یا اهل بیت النّبوّه- الی- و نعم الوکیل» که ترجمه آن چنین است: «سلام بر شما ای اهل بیت نبوّت، و سلام به درودکننده ای که ناگزیر است قرب شما را ترک کند، امّا نه از قرب جوار شما خسته و دلسرد شده، و نه خوشدارد که دور شود، بلکه بزبان حال میگوید: «میروم و از سر حسرت بقفا مینگرم» و نه از ادامه بقرب و مجاورت شما ملول گشته است، و رحمت حقّ و برکاتش بر شما باد ای اهل بیت نبوّت! او است بیقین ستوده، و با عظمت و بزرگی و شرف.
سلام بر شما، سلام دوستی از دوستان که نه از شما روی بر میتابد، و نه
عیون أخبار الرضا علیه السلام / ترجمه
غفاری و مستفید، ج 2، ص: 683
دیگری را بجای شما برمیگزیند و نه شما را رها کرده او را اختیار می کند، و نه از قرب و همجواری شما سیر می شود.
پروردگار این بار را آخرین زیارت من از قبور شما و تشرّف بمشاهد و مزار شما قرار ندهد، درود بر شما، و خدایم مرا در جمع شما و از واردین بر کوثر شما و حزبتان قرار دهد، و شما را از من راضی بگرداند، و در دوران حکومت الهی شما مرا از سلطه و قدرتی برخوردار سازد، و در رجعت حکومت شما زنده گرداند، و مرا در عصر فرمانروائی شما مالک امری قرار دهد و مأموریتی نصیبم گرداند، سعی و فعالیتم را در زمان فرماندهی شما از برکات شما مشکور دارد، و گناهانم را با شفاعت شما بیامرزد، و به یمن محبّتتان از تقصیرات و لغزشهایم چشم پوشد، و به ولاء شما مقام قربم را رفیع سازد، و مرا در پرتو هدایت و راهنمائی شما والامقام و عزیز گرداند، و با بهترین پاداش و ره آوردی از رستگاری و کامیابی، و برخورداری از نعمات و سلامتی و عافیت و بی نیازی و نیل بخشنودی خدا و تفضّل و کفایت و حمایت او بسوی وطن بازگرداند. چونان که از زائرین و دوستان و شیعیان شما با اندوختن آن موهبات بوطن باز میگردد، مرا بشهر و دیارم باز گرداند.
و تا هر زمان که خداوند مرا زنده بدارد همیشه آمدن بزیارت شما را خدا