خلاصه عبقات الانوار: حدیث ولایت صفحه 318

صفحه 318

پس سند بدون بحث، صحیح است.

(9) حافظ ابن عساکر گوید:

علوّیه ام المجتبی از ابراهیم بن منصور از ابوبکر بن مقرئ، از أبویعلی، از حسن بن عمربن شقیق جرمی، از جعفر بن سلیمان، از یزیدالرشک، ا زمطرف بن عبداللّه بن شخیر، از عمران بن حصین که گفت:

رسول خدا لشکری فرستاد و علی را فرمانده آنان کرد. علی با لشکر حرکت کرد. علی کنیزی برگرفت، اصحاب رسول خدا آن را ناپسند داشتند و گفتند: اگر رسول خدا را دیدیم، او را از کار علی باخبر می کنیم.

اگر مسلمانان از سفری بازمی گشتند، نخست خدمت رسول خدا رسیده برایشان سلام می کردند، و خدمتش می رسیدند، سپس به خانه هایشان می رفتند.

هنگامی که لشکر بازگشت و بر رسول خدا سلام کردند، یکی از آن چهار نفر ایستاد و گفت:ای رسول خدا، آیا نمی بینی علی چنین و چنان کرد؟ حضرت از او روی گردانید.

سپس دیگری از آنان ایستاد و گفت: ای رسول خدا، آیا نمی بینی علی چنین و چنان کرد؟ از او روی گردانید.

سپس یکی دیگر از آنان به پاخاست و گفت: ای رسول خدا، آیا نمی بینی علی چنین و چنان کرد؟

رسول خدا در حالی که خشم در چهره اش دیده می شد - پیش آمد و فرمود: از علی چه می خواهید؟ از علی چه می خواهید؟ علی از من است و من از او هستم و او ولیّ هر مؤمن بعد از من است.»(1)

گویم:

امّ مجتبی، فاطمه علویه دختر ناصر اصفهانی متوفای سال 533، استاد ابن عساکر و سمعانی است. سمعانی در مشیخه اش گوید: «بانوی علویه کهنسالی که در اصفهان درباره اش نوشتم و به سال 523 درگذشت.»

ابراهیم بن منصور همان سبط بحرویه است که شرح حال او و ابوبکر بن مقرئرا در این


1- تاریخ ابن عساکر: 42/198-199.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه