- [مقدمه مترجم] 1
- اشاره 1
- [مقدمه مؤلف] 4
- [فصل فی أن الشیعة الامامیة هم الفائزون] 14
- حدیث اوّل: 14
- حدیث دویم: 14
- اشاره 14
- حدیث سیّم: 15
- حدیث پنجم: 16
- حدیث چهارم: 16
- حدیث ششم: 17
- حدیث هفتم: 19
- حدیث هشتم: 20
- حدیث نهم: 21
- حدیث دهم: 21
- حدیث دوازدهم: 22
- حدیث یازدهم: 22
- حدیث چهاردهم: 23
- حدیث سیزدهم: 23
- حدیث شانزدهم: 24
- حدیث پانزدهم: 24
- حدیث هفدهم: 25
- حدیث هیجدهم: 26
- حدیث بیستم: 31
- الخبر الأوّل: 36
- [فصل در نقد برخی از روایات] 36
- الخبرالثانی: 42
- الخبر الثالث: 50
- الاشکال علیه: 63
- الخبر الرابع: 63
- اشاره 63
- الخبر الخامس: 64
- الخبر السادس: 66
- اشاره 83
- الخبر السابع: 83
- تنبیه 97
- تنبیه: در ذکر بعضی از نکالها که به اعدای اهل بیت فرود آمده در دنیا قبل یوم القیامه 105
- تنبیه: در منقبت فاطمه علیها السلام 119
- تنبیه 119
- الخبر الثامن: 133
- الاشکال علیه: 135
- الخبر التاسع: 135
- اشاره 135
- الخبر العاشر: 138
- اشاره 138
- تنبّه به آنکه این خبر به حمزه مشهور است 143
- اشاره 148
- الخبر الحادی عشر: 148
- الاشکال علیه: 149
- تنبیه: 171
- الخبر الثالث عشر: 183
- اشاره 183
- تنبیه: 188
- الخبر الخامس عشر: 190
- اشاره 190
- الجواب عنه: 190
- الخبر الرابع عشر: 190
- الاشکال علیه: 195
- اشاره 195
- الخبر السادس عشر: 195
- الاشکال علیه: 206
- الخبر التاسع عشر: 206
- اشاره 206
- اشکال بر او: 207
- اشاره 216
- الخبر الثامن عشر: 216
- الاشکال علیه: 216
- الخبر التاسع عشر: 222
- اشاره 232
- الخبر الحادی و العشرون: 232
- الاشکال علیه: 232
- الخبر الثانی و العشرون: 234
- الخبر الثالث و العشرون: 239
- اشکال علیه: 239
- اشاره 239
- تنبیه: 242
- تنبیه: 248
- یادآوری 253
- فهرست راهنما 253
قیامت باشد نور سُمّ اسبان ایشان چنان میدرخشد که نور آفتاب که در دار دنیا میدرخشد.
و روایتی دیگر چنان است که ابراهیم علیه السلام دری از درهای تابوت بگشود. ناگاه در او صورتی سفیدِ روشنِ نیکو رویِ نیکوقامت که نور روی وی غلبه میکرد ومیدرخشید. ابراهیم گفت: ای فرزندان! هیچ میدانید و میشناسید اینشخص را؟ این محمّد است صلّی الله علیه وآله پیغمبر آخر زمان و زنده کننده ملّت پدرانشما تا آخر حدیث.
الخبر الرابع:
اشاره
روایت کنند که رسول صلّی الله علیه وآله گفت: خیرُ خَلق الله بعدی أبوبکر ثمّ عمر ثمّ عثمان ثمّ علیّ، یعنی: بهترین خلق خدا بعد از من ابوبکر است، پس عمر، پس عثمان، پس علی.
الاشکال علیه:
بدان که مخالف روایت کنند که چون عمر را میسنجند به میزان تفضیل به سه کرّه بر ابوبکر راجح آید و اینجا ناقص آمد به چند مرتبه، زیرا که ثُمّ در کلام عرب حرف تراخی و قطع است، پس باید که به چند مراتب نازلتر باشد از ابوبکر. پس چون تعارض و تناقض میان حدیثین ظاهر شد، وثوق از هر دو مرتفع شد. پس آنچه مجمعٌ علیه است و میان اهل قبله که: علیٌّ خیرُ البَشَر و من أبی فقد کَفَر معوّل علیه باشد و باقی کِذب وافترا. و نیز حدیث: أقیلونی أقیلونی و لستُ بخیرکم و علیٌّ فیکم، مُکذِّب این حدیث است، زیرا که وی- یعنی ابوبکر- به حضور مهاجر و انصار اعتراف داد که: من یکی از شما بهتر و فاضلتر نیستم، و علی با فضل و کمال و استحقاق کار امامت در میان شما است؛ او را مقدّم دارید؛ و عند المخالف گواهی وی رد نتوان کردن به هیچ حال، زیرا که اگر در این قضیه ردّ شهادت وی کنند، در سایر صُوَر مردودة الأقوال و الأفعال (رد کرده گفتارها و کردارها) [باشد].