جستجوی حقیقت صفحه 217

صفحه 217

در کتاب مدینه­المعاجز از جارالله زمخشری در کتاب ربیع­الابرار نقل شده که گوید: هنگامی که مرگ عمر بن خطّاب رسید به فرزندان خود و کسانی که اطراف او بودند گفت: اگر من دنیایی پر از طلا و نقره می­داشتم می­دادم تا از عذابی که می­بینم و وحشتی که دارم نجات پیدا کنم(1).

مؤلّف گوید: این همان سخن خداوند است که می­فرماید: «یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدی مِنْ عَذابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخیهِ وَ فَصیلَتِهِ الَّتی تُؤْویهِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً ثُمَّ یُنْجیهِ کَلاَّ إِنَّها لَظی»(2) «یعنی مجرم وگنهکار دوست می دارد که فرزندان خود را برای نجات از عذاب آن روز فدا کند، و نیز همسر و برادر و قبیله اش را که از او حمایت می کردند، و همه مردم روی زمین را فدا کند تا نجات یابد؛ و هرگز چنین نیست که با این ها بتوان نجات یافت، آری شعله های سوزان آتش است که بر او وارد می شود .»

اصحاب عقبه و اصحاب صحیفه و اصحاب شورا و اصحاب تابوت کیانند؟

ج: در کتاب سلیم آمده که سلیم گوید: من اباذرّ را در ربذه - هنگامی که عثمان او را به آن دیار تبعید نموده بود - ملاقات کردم و اباذر علی(علیه السلام) را نسبت به اهل و مال خویش وصیّ خود قرار داد و شخصی به او گفت: خوب بود وصیّ خود را امیرالمؤمنین عثمان قرار می­دادی؟ اباذرّ گفت: من وصیت خود را به امیرالمؤمنین حقیقی علی بن ابیطالب(علیه السلام) نمودم، که در زمان رسول­خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) ما به امر آن حضرت و امر الهی به او امیرالمؤمنین می گفتیم، و رسول­خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) به ما فرمود:

بر برادر و وزیر و وارث و خلیفه من در بین امّت و ولیّ هر مؤمنی بعد از من، به نام امیرالمؤمنین سلام کنید، و من عجل و سامری این امّت [ابوبکر و عمر] را دیدم که به رسول­خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) گفتند: آیا این دستور از ناحیه خداوند است؟ و یا از ناحیه رسول اوست؟ و رسول­خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) خشمگین شد و فرمود: این دستور حقّی است از ناحیه خدا و رسول او و خداوند مرا به این کار امر کرده است. و چون ما بر علی(علیه السلام) به عنوان امیرالمؤمنین سلام کردیم عجل و سامری [یعنی ابابکر و عمر] سراغ یاران خود معاذبن جبل و سالم و ابی­عبیده رفتند و به آنان گفتند: چه شده که این مرد [یعنی رسول­خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم)] همواره پسر عمّ خود [علی بن ابیطالب] را بالا می­برد؟ و یکی از آنان گفت: او از پسر عمّ خود ستایش می­کند، و همه آنان گفتند: تا علی زنده است این مرد برای ما خیری ندارد. سلیم گوید: من به اباذرّ گفتم: آیا این سلام بعد از حجه­الوداع بود و یا قبل از آن ؟ اباذرّ گفت: قبل و بعد از حجه­الوداع این دستور از ناحیه رسول­خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) داده شد. گفتم: پیمان آن پنج نفر اصحاب صحیفه در چه زمانی بود؟ اباذرّ گفت: در حجه­الوداع بود.


1- الشیخ أحمد بن فهد عن جار اللّه الزمخشری فی کتاب ربیع الأبرار: انّه لمّا حضرت عمر بن الخطّاب الوفاه قال لبنیه و من حوله: لو أنّ لی ملأ الأرض من صفراء أو بیضاء لا افتدیت من هول ما أری. (مدینه­المعاجز، ج2/97)
2- [معارج/15-11]
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه