17330 حدیث از چهارده معصوم علیهم‌السلام صفحه 3227

صفحه 3227

امیرالمؤمنین علی علیه السلام :

بَینَما رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله آخِذٌ بِیَدی ، ونَحنُ نَمشی فی بَعضِ سِکَکِ المَدینَةِ ، إذ أتَینا عَلی حَدیقَةٍ ، فَقُلتُ : یا رَسولَ اللّه ِ ، ما أحسَنَها مِن حَدیقَةٍ ! قالَ : لَکَ فِی الجَنَّةِ أحسَنُ مِنها . ثُمَّ مَرَرنا بِاُخری فَقُلتُ : یا رَسولَ اللّه ِ ، ما أحسَنَها مِن حَدیقَةٍ ! قالَ : لَکَ فِی الجَنَّةِ أحسَنُ مِنها . حَتّی مَرَرنا بِسَبعِ حَدائِقَ ، کُلّ ذلِکَ أقولُ : ما أحسَنَها ! ویَقولُ : لَکَ فِی الجَنَّةِ أحسَنُ مِنها .

فَلَمّا خَلا لَهُ الطَّریقُ اعتَنَقَنی ، ثُمَّ أجهَشَ باکِیًا . [قالَ : قُلتُ : یا رَسولَ اللّه ِ ، ما یُبکیکَ ؟ قالَ : ضَغائِنُ فی صُدورِ أقوامٍ لا یُبدونَها لَکَ إلاّ مِن بَعدی] . قالَ : قُلتُ : یارَسولَ اللّه ِ فی سَلامةٍ مِن دینی ؟ قالَ : فی سَلامةٍ مِن دینِکَ

امام علی علیه السلام: رسول خدا صلی الله علیه و آله دستم را گرفته بود و با هم در یکی از کوچه های مدینه راه می رفتیم، تا این که به باغی رسیدیم. من گفتم: ای رسول خدا، چه باغ زیبایی! فرمود: از این زیباتر در بهشت برای توست. سپس از باغ دیگری گذشتیم و من دوباره عرض کردم: ای رسول خدا، عجب باغ زیبایی! فرمود: از این زیباتر در بهشت برای توست. ما از هفت باغ گذشتیم و هر بار من می گفتم: عجب باغ زیبایی! و پیامبر می فرمود: از این زیباتر در بهشت برای توست.

چون رسول خدا به جای خلوتی رسید، مرا در آغوش گرفت و ناگهان گریست. [من عرض کردم: ای رسول خدا، چرا گریه می کنید؟ فرمود: به خاطر کینه های نهفته در دلهای گروهی از مردم که پس از من، آنها را نسبت به تو آشکار خواهند کرد]. عرض کردم: ای رسول خدا، آیا دینم سالم خواهد ماند؟ فرمود: دینت سالم خواهد ماند.

مسند أبی یعلی : 1 / 285 / 561 ، وراجع تاریخ بغداد : 12 / 398 ، المناقب للخوارزمیّ : 65 / 35 ، تاریخ دمشق «ترجمة الإمام علیّ علیه السلام» : 2 / 321 / 827 ـ 831 ، الایضاح : 454 ، فضائل الصحابة لابن حنبل : 2 / 652 / 1109 .

حدیث1431

امیرالمؤمنین علی علیه السلام :

زارَنا رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله فَعَمِلنا لَهُ حَریرَةً ، وأهدَت لَنا اُمُّ أیمَنَ قَعبًا مِن لَبَنٍ وزُبدًا وصَحفَةً مِن تَمرٍ ، فَأَکَلَ النَّبِیُّ وأکَلنا مَعَهُ ، ثُمَّ وَضَّأتُ رَسولَ اللّه ِ ، فَقامَ وَاستَقبَلَ القِبلَةَ فَدَعَا اللّه َ ما شاءَ . ثُمَّ أکَبَّ عَلَی الأَرضِ بِدُموعٍ غَزیرَةٍ مِثلِ المَطَرِ ، فَهِبنا رَسولَ اللّه ِ أن نَسأَلَهُ ، فَوَثَبَ الحُسَینُ فَقالَ : یا أبَتی ، رَأَیتُکَ تَصنَعُ ما لَم أرَکَ تَصنَعُ مِثلَهُ ! فَقالَ : یا بُنَیَّ ، إنّی سُرِرتُ بِکُمُ الیَومَ سُرورًا لَم اُسَرَّ بِکُم مِثلَهُ ، وإنَّ حَبیبی جَبرَئیلَ علیه السلام أتانی فَأَخبَرَنی أنَّکُم قَتلی ، وأنَّ مَصارِعَکُم شَتّی ، فَدَعَوتُ اللّه َ لَکُم وأحزَنَنی ذلِکَ . فَقالَ الحُسَینُ : یا رَسولَ اللّه ِ ، فَمَن یَزورُنا عَلی تَشَتُّتِنا ، ویَتَعاهَدُ قُبورَنا ؟ قالَ : طائِفَةٌ مِن اُمَّتی یُریدونَ بِرّی وصِلَتی ، فَإِذا کانَ یَومُ القِیامَةِ شَهِدتُها بِالمَوقِفِ ، وأخَذتُ بِأَعضادِها فَأَنجَیتُها وَاللّه ِ مِن أهوالِهِ وشَدائِدِهِ

امام علی علیه السلام: رسول خدا صلی الله علیه و آله به دیدن ما آمد. برای آن حضرت حریره ای تهیه کردیم و امّ ایمن قدحی شیر و کره و طبقی خرما آورد. پیامبر شروع به خوردن کرد و ما نیز با آن حضرت خوردیم. سپس رسول خدا را وضو دادم و آن حضرت برخاست و رو به قبله ایستاد و مقداری دعا کرد. سپس چشمانش را به زمین دوخت و مانند باران اشکّ ریخت. ما جرأت نکردیم علت را از رسول خدا صلی الله علیه و آله جویا شویم. حسین از جا پرید و عرض کرد: پدرجان، عملی از شما دیدم که قبلاً ندیده بودم چنان کاری انجام دهید! پیامبر فرمود: فرزند عزیزم، من امروز از ملاقات شما چنان شاد و خوشحال شدم که سابقه نداشته است و دوستم جبرئیل نزد من آمد و به من خبر داد که شماها کشته خواهید شد و هر کدامتان در جایی دفن خواهید شد. لذا من برای شما دعا کردم و این خبر باعث غم و اندوه من گشت. حسین عرض کرد: ای رسول خدا، با این پراکندگی، چه کسی به زیارت ما خواهد آمد و چه کسی از قبرهای ما مواظبت خواهد نمود؟ پیامبر فرمود: گروهی از امّتم که خواهان نیکی و ارتباط با من هستند. پس، چون روز قیامت شود، من این عده را در موقف می بینم و بازوانشان را می گیرم و به خدا قسم، آنان را از هول و هراسها و سختیهای موقف نجات می دهم.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه