زیبایی های اخلاق صفحه 215

صفحه 215

برخورد کریمانه با خدمتکار

امام صادق علیه السلام خدمتکارش را دنبال کاری فرستاد،خدمتکار در بازگشت تأخیر کرد،امام به دنبال او رفت،وی را در حال خواب یافت،بالای سرش نشست و به باد زدن او مشغول شد تا خدمتکار از خواب برخاست.حضرت فرمود.فلانی به خدا سوگند حق تو نیست که هم شب بخوابی و هم روز،شب برای خوابیدن حق تو است و روز برای انجام کار حق ماست (1).

نصیحت امام سجاد علیه السلام به دلقکی بیکار

امام صادق علیه السلام روایت می کند.دلقکی بیکار در مدینه بود که اهل مدینه از دلقک بازی و سخنانش به خنده می آمدند.روزی به مردم گفت.این مرد مرا خسته و درمانده کرد (منظورش حضرت علی بن الحسین علیه السلام بود).

آن گاه به مردم خطاب کرد که هیچ کاری از کارهای من او را به خنده نیاورده و به ناچار باید ترفندی به کار گیرم تا او را بخندانم !

امام ششم علیه السلام می فرماید.روزی علی بن الحسین علیهما السلام در حالی که دو نفر از غلامانش او را همراهی می کردند از منطقه ای عبور می کردند،آن دلقک به سوی حضرت آمد و ردای مبارکش را از پشت سرش ربود،دو خدمتکار حضرت او را دنبال کردند و ردا را از دستش گرفته به جانب حضرت آوردند و به دوش مبارکش انداختند.حضرت در حالی که خود را از چشم انداز آن دلقک پنهان می داشتند و دیده از زمین برنمی گرفتند به دو خدمتکارش فرمودند.این چه اتفاقی بود که رخ داد ؟ گفتند.مردی دلقک است که مردم مدینه را می خنداند و از این راه نان می خورد ! امام فرمود.به او بگویید وای بر تو ! برای خدا روزی است


1- 1) -کافی.112/2،باب الحلم،حدیث 7؛بحار الانوار.405/68،باب 93،حدیث 17.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه