فرهنگ اخلاق صفحه 217

صفحه 217

1- 334. جامع السعادات، ج 3، ص 151

2- 335. بحار الأنوار، ج 97، ص 338

تحصیل محبّت

محبت نیز همچون سایر مخلوقات و ممکنات بی سبب نباشد. هر نَفَسی را که به محبتِ یاری از سینه بر می آید علّتی است، و هر قلبی را که به عشق محبوبی می طپد سببی در کار است.

گرچه به حسب ظاهر، برخی از علل و اسباب محبّت همچون اصل آن، خارج از حیطه قدرت آدمی و بیرون از قلمرو اختیار وی می باشد، و این بیانگر آن است که دوستی و محبّت، فطری و طبیعی است و هر انسانی فطرتاً - ولو اندک - از محبّت بهره مند، و از دوستی برخوردار است، در عین حال از آن جا که هر کوششی مبتنی بر کشش و رغبت درونی است، و تا شوق و ارادت به سوی مطلوب نباشد، تلاش و حرکت صورت نمی پذیرد، و اشتیاق درونی نیز فرعِ شعور و آگاهی نسبت به مطلوب و محبوب است، بسا می شود که آدمی در اثر غفلت زیاد از مقصود، و فاصله بسیار از مطلوب، نه از محبت در خویش اثری می بیند، و نه از محبوب در خود خبری می یابد، و از خود نیز کوچک ترین حرکت و تلاشی در راه نیل به مقصود و محبوب نشان نمی دهد، بلکه بسا به خاطر همین بُعد معنوی، اتّفاق می افتد که او را دشمن و مانع خویش پنداشته، از روی نادانی در صدد آزار و اذیّت وی برآمده و با او به ستیز و دشمنی برمی خیزد!

و این خطری است عظیم برای سالک که اگر بر فرض، در اثر تنبّه، ندانم کاری های گذشته خود را تدارک نماید، آتش ندامت و رسواییِ خجالت، پیوسته او را آزار خواهد داد.

بنابراین بر سالک لازم است که با مطالعه آثار صنع و تفکّر و تأمّل در عجایب خلقت و اسرار شگفت انگیز آفرینش و توجّه به موهبت های بی شمار و نعمت های بی انتهای پروردگار، اسباب و عواملی را که شور عشق و عِرق محبّت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه