- مقدمه: 1
- اشاره 8
- فصل اول: فوائد تمثیلات مهدوی 8
- 1. بیان سرگذشت امت های پیشین 9
- 2. استفاده نمودن ازحواس 11
- 3. شیرین شدن پند واندرز 12
- 4. زینت بخشیدن به کلام 12
- فصل دوم: ویژگی های تمثیلات مهدوی 14
- اشاره 14
- 1. جامعیت 18
- 2. سهولت 19
- 3. تنوع روش 20
- 4.روش مقایسه 25
- 5. نظم منطقی 28
- 6.استفاده از مظاهر طبیعی 30
- فصل سوم: اهداف تمثیلات مهدوی 33
- اشاره 33
- 1. تبیین فضیلتها 34
- 2. بیان رذائل 36
- 3. تبیین مبانی اعتقادی 36
- 4. ترسیم حالتهای افراد 38
- 5. عبرت آموزی 38
- اشاره 55
- فصل چهارم: تمثیلات مهدوی در روایات 55
- 1.ایمان و اعتقاد به حضرت مهدی 56
- 2. غیبت 57
- ناامیدی در غیبت 57
- ابتلائات فراوان در غیبت 58
- دین داری در غیبت 59
- 3. علائم ظهور 61
- 4.یاران 64
- 5. ظهور 65
- اشاره 65
- امتحان در آستانه ظهور 69
- 6. عصر ظهور 70
- اشاره 71
- فصل پنجم: تمثیلات مهدوی در غیر روایات 71
- پدر 72
- نیروگاه 72
- نخ اسکناس 72
- مهتاب 73
- کشتی 74
- مهمانی 74
- آهن 75
- فرودگاه 75
- بستنی 76
- خورشید 78
- مأمور 78
- چراغ 79
- مهمان 80
- دریا 81
- فلش و کامپیوتر 82
- دوربین 82
- تمرین 82
- کلاس 83
- بچه 83
- اسب بی صاحب 84
- اتوبان 84
- تبلیغات 85
- کتاب 85
- قلب 86
- برج مراقبت 86
- سنگ 87
- ترازو 88
- ابرو و مژه 88
- خلبانان 90
- گاو صندوق گوشتی 90
- تابلو 91
- بدلیجات 91
- دود 92
- مهمان و میزبان 93
- قائم مقام 94
- درد زایمان 96
- موکت، قالی و پتو 96
- ریل قطار 97
- زعفران 98
- مغز با پوست 99
- تماشای فوتبال 99
- پروژکتور 100
- پزشک 100
- طلا 101
- الماس 101
- مدال 102
- دو لیتر گریه 102
- سفره 103
- بشکه 103
- مهرمادر 104
- ظرف حنا 105
- آب خنک 105
- طناب 106
- گل مصنوعی 106
- گنبد 107
- برگ سبز 108
- کنکور 108
- پستانک 109
امتحان در آستانه ظهور
امتحان در هر دورانی وجود داشته و دارد. عصر ظهور حضرت مهدی(عج) نیز امتحانات ویژه خودش را داراست. در روایتی رویارویی عده ای این گونه تمثیل شده است:
امام صادق علیه السلام فرمود:
گویی من حضرت قائم علیه السلام را بر منبر کوفه می بینم که قبایی بر تن دارد و از جیب قبای خود نامه ای را که به طلا مهر شده بیرون می آورد، مهر را می شکند و نامه را برای مردم می خواند، در اثر شنیدن مضمون آن، مردمان همچون گله گوسفند از پیرامون او برمند و کسی جز رؤسا باقی نماند. او سخن دیگری گوید و مردم فراری چون پناهگاهی نیابند به سوی آن حضرت بازگردند و البتّه من سخنی را که او خواهد گفت، می دانم.(1)
در روایت دیگری از مفضل بن عمر، امام صادق علیه السلام فرمود:
گویا به قائم علیه السلام نگاه می کنم، بالای منبر کوفه است و سیصد و سیزده تن یارانش به شماره اهل بدر اطرافش هستند. آنان پرچمداران و حکام خدایند در روی زمین بر خلقش تا آن که امام علیه السلام از قبای خود یک نامه با مهر طلائی بیرون می آورد که سفارشی است از سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای او و چون آن را اعلام می دارد، مانند گوسفند وحشت زده گنگ از دورش می رمند و جز یک وزیر و یازده نقیب و فرمانده ای کسی
1- الکافی، ج 8، ص 167: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ کَأَنِّی بِالْقَائِمِ علیه السلام عَلَی مِنْبَرِ الْکُوفَهِ عَلَیْهِ قَبَاءٌ فَیُخْرِجُ مِنْ وَرَیَانِ قَبَائِهِ کِتَاباً مَخْتُوماً بِخَاتَمٍ مِنْ ذَهَبٍ فَیَفُکُّهُ فَیَقْرَؤُهُ عَلَی النَّاسِ فَیُجْفِلُونَ عَنْهُ إِجْفَالَ الْغَنَمِ فَلَمْ یَبْقَ إِلَّا النُّقَبَاءُ فَیَتَکَلَّمُ بِکَلَامٍ فَلَا یَلْحَقُونَ مَلْجَأً حَتَّی یَرْجِعُوا إِلَیْهِ وَ إِنِّی لَأَعْرِفُ الْکَلَامَ الَّذِی یَتَکَلَّمُ بِه.