- اشاره 1
- مقدمه 1
- گرد آوری حدیث 2
- جلوگیری از نگاشتن حدیث 3
- شیعه و حدیث و کتاب 8
- (پدر صدوق) 16
- (ولادت صدوق) 17
- (محیط تربیتی صدوق) 19
- (اساتید شیخ صدوق) 20
- (مؤلفات شیخ صدوق ره) 21
- (وفات و محل دفن شیخ) 22
- [مقدمه مؤلف] 23
- [معنای یکتائی خداوند] 24
- (باب «یک») 24
- (گذشت از یک کار بخواطر یک وعده) 25
- (پنج پاداش بیک کار) 26
- (یک نوع ستم) 26
- (پاداشی بکاری) 26
- (یک رشته از علاقه بدین) 26
- (برترین قسمت دین) 27
- (یک خوی نجات بخش) 27
- (شایسته ترین پیوست میان خصلتی با خصلت دیگر) 27
- (شرافت دنیا و آخرت در یک خصلت است) 28
- (دانشمندتر از همه کسی است که خصلتی را بر خصلتی دیگر بیفزاید) 28
- (یک چیز حقیقت نیک بختی است و یک چیز حقیقت بدبختی) 29
- (برترین جهاد یک چیز است) 29
- (پاداش و کیفر مردم در یک چیز است) 29
- (کاری که مؤمن را آبرو دهد و کاری که عزتش بخشد) 30
- (سخت ترین چیزی که خودداری از آن بیک چیز است) 30
- (نمونه ای از عدالت) 31
- (کلید همه بدیها یک خصلت است) 31
- (صاحب یک صفت لیاقت قضاوت در اجتماع را دارد) 32
- (سخت ترین آزمایش خدا بندگان را با یک خصلت است) 32
- (یک وسیله تقرب بخدای عزّ و جلّ) 32
- (کمترین حق مؤمن بر برادرش یک خصلت است) 32
- (میوه نهال نیکوکاری) 33
- (کار نیکی که برتر از آن نیست و ناسپاسی که بالاتر از آن نباشد) 33
- (یک خو ایمان را استوار و خوی دیگر از دلش بیرون کند) 33
- (یک رفتار شکوه مؤمن را میبرد) 33
- (جوانمردی خاندان پیمبر) 34
- (تضمین بی نیازی با انجام یک کار) 34
- (کاری که از ثروتمند خوش آیند نیست) 34
- (نمونه ای از جوانمردی) 34
- (هر کس دارای یک خصلت باشد سپاسگزاری نکرده است) 35
- شرح: 35
- (کاری که خداوند آن را دوست میدارد و کاری که دشمنش میدارد) 35
- اشاره 35
- شرح: 36
- (کسی که برای یک خصلت خشمگین نگردد از یک خصلت نیز سپاسگزار نخواهد بود) 36
- (نمونه ای از فروتنی) 36
- (صفتی که نزدیک بکفر است و صفتی که نزدیک است از تقدیر جلوگیری کند) 36
- اشاره 36
- (کاری که پیشینیان را نابود ساخت) 37
- (کشته شدن در راه خدا کفاره همه گناهان است مگر یک چیز که کفاره اش فقط یکی از سه چیز است) 37
- (هدیه ای که خداوند فقط بر محمد و امتش فرستاد نه بر امتهای پیشین) 37
- (خدای تعالی چون بنده ای را دوست بدارد توجه خاصی باو فرماید و چون توجه فرماید یکی از سه چیز باو تحفه دهد) 38
- (کاری که بخاطر آن مرگ ناخوش آید) 38
- (روز قیامت شب وصال متقین است) 38
- (هر که بافزایش خیر خانه اش علاقمند است چون بر غذا می نشیند باید یک کار انجام دهد) 38
- (زهد در دنیا یک چیز بیش نیست و سپاس هر نعمتی یکی بیش نه) 39
- شرح: 39
- (کاری که بضدش شبیه است) 39
- اشاره 39
- (بدترین مردم کسانی هستند که از ترس یک چیز بآنان احترام بشود) 39
- (مرد مسلمان تا خاموش است نیکوکار نوشته می شود) 40
- (هر کس یک کار انجام دهد خداوند او را از وحشت روز قیامت در امان دارد) 40
- (هر کس آرزوی دراز کند بد کردار می شود) 40
- (هیچ چیز از زبان سزاوارتر نیست که زندانش بطول انجامد) 40
- (پرهیزکارتر و عابدتر و زاهدتر و کوشاترین مردم) 41
- (یک چیز در پیکر عقل بجای سر او است) 41
- (توبه پشیمانی است و بس) 41
- (اثر منفی یک صفت و اثر مثبت صفت دیگر) 42
- (یک وصیت قابل توجه) 42
- (آنکه بیش از خوراک خویش از دنیا برگیرد) 42
- (شخصیت و بزرگواری و عمل و پرستش، هر یک بچیزی بستگی کامل دارد) 43
- (صفتی بر اهل دنیا سنگین است و صفت دیگر سبک) 43
- (دستی که انگشتر آهن بانگشت دارد پاکیزه نگردد) 44
- (یک کار و چهار فائده) 44
- (خدا که بنده ای را دوست بدارد ببلای بزرگ گرفتارش کند) 44
- (کاری که شخص را مبتلا به بواسیر کند) 44
- (هر که پیش از سلام دادن شروع بسخن کند جوابش ندهید) 45
- (کاری که هر کس انجام دهد یا برایش انجام دهند از دین محمد بیرون است) 45
- اشاره 45
- شرح: 45
- (از مثلهای پیغمبران بجز یک کلمه باقی نمانده است) 45
- (شکیبائی بر دشمنان نعمت) 46
- (پیغمبر و علی بن ابی طالب از میوه یک درختند) 46
- (چون خدا در باره بنده اش نیکی بخواهد هر چه زودتر در دنیا مجازاتش فرماید و اگر اراده بدی فرماید کیفرش را بتأخیر اندازد 46
- (دین یعنی محبت) 47
- (یک سپاس گزاری برای هر نعمت) 47
- شرح: 47
- اشاره 47
- (چون مؤمن با مؤمن دیگر مصافحه کند بدون گناه از یک دیگر جدا شوند) 47
- اشاره 48
- شرح: 48
- (نه دهم دین در یک کار) 48
- (از برای چشم، روشنائی بخش تر از یک چیز خدا نیافریده است) 48
- (کاری که دستورات حجتهای الهی را احیاء میکند) 48
- (مایه حیات قلب) 48
- شرح: 49
- (آنکه بقضای الهی خوشنود است و آنکه از آن دلتنگ است) 49
- اشاره 49
- (شتران سرخ موی را در برابر یک حال نباید دوست داشت) 49
- (کاری که خود نفاق آرد و دنباله اش تنگدستی) 50
- (اولین تحفه مؤمن) 50
- (یک کار روزی افزا) 50
- اشاره 50
- شرح: 50
- (گناه نابخشودنی) 50
- شرح: 51
- (بنده ای که با نداشتن عمل صالح بیک کار آمرزیده شود) 51
- (سرآمد گناهان) 51
- اشاره 51
- (منظره زشت بنده ای که با رسوائی داخل بهشت می شود) 51
- (کاری که خیر و برکت خانه را افزاید) 52
- (کاری که صاحبش مستوجب رحمت خدا است) 52
- (در باره کسی که تندرستی اش نمایان تر است تا بیماری اش و خود را بچیزی معالجه کند و بمیرد) 52
- (هیچ چیز مانند یک خوی ایمان را پایمال نکند) 53
- شرح: 53
- (مؤمن یک کار نکند) 53
- (خوشبخت آنکه تا زنده است جانشین لایق پس از خود را به بیند) 53
- اشاره 53
- (احترام مؤمن بیش از کعبه است) 54
- (هدیه، کینه را از دل میزداید) 54
- (مؤمن را همین یاری خدا بس که به بیند دشمنش بگناه آلوده است) 54
- (خوشا بحال بنده گم نام) 54
- (مایه نیازمندی روز قیامت) 55
- (سرشناسان اهل بهشت یک صنف اند) 55
- (رسول خدا یک بار یک بار وضو میساخت) 55
- اشاره 56
- (پیغمبر دعای خود را بیک منظور ذخیره کرد) 56
- (بهترین عبادت یک خصلت است و نیکوترین آئین یکی) 56
- (بهترین خوی) 56
- شرح سند: 56
- (بهترین صفت مرد مسلمان) 57
- (چیزی که خود، فراوان و عاملش کم است) 57
- (نیمی از دین) 57
- (پیغمبر و علی از یک نور آفریده شده اند) 57
- (شایستگی بنده در شایستگی یک عضو از بدن او است) 58
- (مردی با یک خوی بهشتی شد) 58
- (باب دوگانه) 59
- (کسی که به دو فائده دلخوش دارد یک کار انجام دهد) 59
- (خدای یکتا را بدو چیز باید شناخت) 59
- (رسول خدا در نمازش یک سلام میداد) 59
- (دو غریب را نگهداری کنید) 60
- (پیغمبر فرمود: در دو کار دوست ندارم که هیچ کس با من شرکت کند) 60
- (وسیله آزمایش بیشتر مردم) 61
- (فقط آنچه از پس و پیش بیرون می آید وضو را میشکند) 61
- (دو نعمت پنهان) 61
- اشاره 62
- اشاره 62
- اشاره 62
- (فقط دو نفر را امر بمعروف باید کرد) 62
- شرح: 62
- (دو بال کفر) 62
- (بهترین عبادت، خاموشی و رفتن بخانه خدا است) 62
- شرح: 62
- (در مورد دو ناتوان از خدا بپرهیزید) 63
- (صلاح و فساد امت وابسته بصلاح و فساد دو صنف است) 63
- شرح: 63
- (خدای تعالی مردم روی زمین را بدو قسمت تقسیم فرموده است) 63
- (پاداش کسی که از دو دختر یا دو خواهر یا دو عمه یا دو خاله سرپرستی کند) 64
- (در باره شخص دو رو) 64
- (دو نفر بوی بهشت را نمی یابند) 64
- (مردم دو قسمند از یکی دیگران در راحت و دیگری خود در استراحت است) 65
- (دو صفت یکی موجب فراموشی گناه است و دیگری مایه قساوت قلب) 66
- (مردم دو قسمند: دانشمند و دانش آموز) 66
- (دو چیز امان از جذام است) 66
- (دنیا دو کلمه است و دو درهم) 67
- (گرفتاری دو کار بزرگ) 67
- (خیر زندگی فقط دو نفر راست) 68
- (خیر دنیا را فقط دو کس دارد) 68
- (مرد تا دارای دو خصلت نباشد فقیه نگردد) 68
- (دو کار شگفت آور: خوردن روزی خداوند و ادعای خدائی) 69
- (دانش بر دو نوع است) 69
- (امر بمعروف و نهی از منکر دو آفریده خدای عزّ و جلّ هستند) 70
- (بیشتر عبادت ابی ذر دو چیز بود) 70
- اشاره 70
- شرح: 70
- (زنی که در دنیا دو شوهر دیده است در بهشت همسر کدام یک خواهد بود؟ 71
- (دو دشمن در باره خدا دشمنی با یک دیگر ورزیدند) 71
- (طلا و نقره دو سنگ اند که مسخ شده اند) 72
- اشاره 72
- (بخشندگی بدو معنی است) 72
- (پول طلا و نقره هر دو کشنده اند) 72
- شرح: 73
- (دو صفت شیعه) 73
- (پناهندگی از دو صفت) 73
- اشاره 73
- (دو شادی از برای روزه دار است) 73
- شرح: 74
- شرح: 74
- (در باره دو سوداگر راستگو و نیکوکار و یا دروغگو و خائن) 74
- اشاره 74
- شرح: 75
- اشاره 75
- (دو معامله ناپسند) 75
- (دو دعا برای جنس خوب و دو دعا برای متاع بد) 75
- (دو چیز هر صبح و عصر خیر میدهند) 75
- (دو صفت علامت مؤمن واقعی است) 76
- (هر که نصیحت خدای را بپذیرد دو پاداش دارد) 76
- (دو وسیله تقرب) 77
- (هر یک از دو چیز جلوتر افتاد عده طلاق تمام می شود) 77
- (صاحب دو صفت قابل معاشرت است و بدون آن باید دوری کرد، دوری، دوری،) 77
- (دو قسم رفتار) 78
- (دو چیز تنگدستی را برمیدارد و عمر را دراز میکند و از مرگ بد صاحبش را جلوگیری میکند 78
- (احسان فقط کسی را سزا است که صاحب دو خصلت باشد) 78
- (رفاقت برادرانه بر دو گونه است) 79
- (مردم بر دو نوع اند) 79
- (مردم با دو چیز نمازشان را باطل میکنند) 80
- اشاره 80
- شرح: 80
- (محبوبترین قدم و جرعه و قطره: دو قدم و دو جرعه و دو قطره است 80
- (دو امیری که بحقیقت امیر نیستند) 80
- (از دو چیز باید بیش از هر چیز بر مردم ترسید) 81
- (شیطان دو صفت را بنوح تذکر داد) 81
- (دو قسم آب دعوت نوح را نپذیرفتند) 83
- (ایمان گفتار است با کردار) 83
- (از دو چیز جلوگیری شده است) 83
- (دو گرسنه ای که سیر نمیشوند) 84
- (جوانمردی بر دو گونه است) 84
- (دو چیز از آثار ایمان واقعی است) 84
- (حد متوسط دو مکروه میزان نفقه واجب است) 85
- (دو خصلت از اقسام ستم است) 85
- (دو چیز جلب روزی میکند) 85
- (آنچه پدر را عاق فرزند میکند) 86
- (حیاء بر دو قسم است) 86
- (دو رفتار بعوض دو رفتار) 86
- اشاره 87
- (در بیان فرمایش رسول خدا که من فرزند دو ذبیحم) 87
- [کلام مصنف] 89
- (دو چیز بر پا هستند و دو چیز روانند و دو چیز بر خلاف هم اند و دو چیز دشمن هم اند) 91
- (حق گوئی در دو حال) 92
- (کشته شدن بر دو قسم است و جنگیدن بر دو قسم) 92
- (پاداش آنکه دو مرتبه بحج برود) 92
- اشاره 92
- (صاحب دو صفت را خداوند از آسمان و مردم از زمین دوست دارند) 93
- (تحفه روزه دار) 93
- شرح: 93
- (رسول خدا را دو انگشتر بود) 93
- (دو علامت رستاخیز) 94
- (صدقه بر سادات روا نبود جز در دو مورد) 94
- (مردم فرو مایه را دو کار است) 94
- (دو طایفه از شفاعت پیغمبر محروم اند) 95
- (دندان را با سعد شستن دو اثر دارد) 95
- (دو گناه یکی از دیگری سختتر) 95
- (اشنان خوردن دو خاصیت دارد) 95
- (با دو چیز خلال کردن جذام می آورد) 96
- (دنیا و آخرت مانند دو کفه ترازو است) 96
- (دو دریا بهم برخوردند و بهم در نیامیختند) 97
- (پیغمبر در میان امت دو چیز از خود بیادگار گذاشت) 98
- اشاره 98
- (پرسش در باره ثقلین در روز قیامت) 98
- (حسن و حسین دو تعویذ داشتند) 100
- [کلام مصنف] 100
- [کلام مصنف] 101
- اشاره 101
- (دو راه پیما) 101
- (خدای عز و جل بدو نفر دو بال داده است که با فرشتگان بهشتی در پروازند 101
- (دو چیز مردم را گمراه کرد) 101
- (رسول خدا دو نماز را ترک نکرد) 102
- اشاره 102
- (فرمایش امیر المؤمنین: که پشت مرا دو نفر شکست) 102
- (شخص حریص از دو خصلت محروم است و بدو خصلت پای بند) 102
- (دو صنف را از اسلام بهره ای نیست) 104
- [کلام مصنف] 104
- (آدمیزاده هر چه پیرتر شود دو صفت او جوانتر می شود) 105
- (دو صفت است که هر یک دو اثر دارد) 105
- (آدمیزاده دو صفت را خوش ندارد) 105
- (با مردم دشمنی ورزیدن یکی از دو خصلت را در بر دارد) 105
- (رسول خدا در دو مورد سکوتی داشت) 106
- [کلام مصنف] 106
- اشاره 106
- (رشگ در دو مورد) 107
- (پیغمبر عقیل را از دو جهت دوست داشت) 107
- (در هیچ مسلمانی دو خوی با هم جمع نشود) 107
- (دو چیز که رسول خدا را مسرور نمود) 108
- (پیغمبر (ص) بهر یک از حسن و حسین دو صفت بارث بخشید) 108
- [کلام مترجم] 108
- اشاره 108
- (بجز دو کس نباید کسی پس از نماز عشا بیدار بماند) 109
- (امت اسلامی بدو چیز بیشتر از هر چیز بآتش میروند و بدو چیز بیشتر به بهشت 109
- (خدای عز و جل دو ترس و دو آسودگی خواطر را به بنده اش یک جا ندهد) 110
- (امّت اسلامی را در اول دو چیز باعث صلاح بود و در آخر دو چیز موجب هلاکتش خواهد گشت 110
- (سه طایفه را خداوند بدون رسیدگی بحسابشان به بهشت میبرد و سه طایفه دیگر را بدون حساب به دوزخ) 111
- شرح- 111
- (خداوند مؤمن را در مورد سه چیز بازخواست نمیکند) 111
- (باب خصلتهای سه گانه) 111
- اشاره 111
- (هر کس سه صفت و یا یکی از آن سه را داشته باشد در سایه عرش الهی خواهد بود) 112
- (بهنگام پیدایش سه چیز دعا مستجاب می شود) 113
- (سه کس روز قیامت از همه کس بخدا نزدیکتراند) 113
- (تا سه خصلت در کسی نباشد مؤمن نیست) 113
- (سه صفت در مؤمن دیده نمیشود) 114
- (پیغمبر سه دعا کرد که دو دعا مستجاب گردید و یکی مستجاب نشد) 114
- (سه چیز موجب بالا رفتن درجه است و سه چیز باعث کفاره گناه و سه چیز کشنده و سه چیز نجات بخش اند) 115
- اشاره 117
- (سه طایفه اند که اگر ستم بر آنان نکنی آنان بر تو ستم خواهند کرد) 117
- (پاداش سه صفت همسری با حور العین است) 117
- (سه کس نمیتواند حق خود را از سه کس بستاند) 118
- شرح: 118
- (بنده همواره با سه چیز روبرو است) 118
- (سه کس سزاوار دلسوزی هستند) 118
- (سه کس را خدای عز و جل دشمن میدارد) 119
- (در سه مورد دروغ گفتن زیبا است، و در سه مورد راست گفتن زشت است و همنشینی با سه کس دل را می میراند) 119
- (سه چیز نشانه پیری است) 120
- (سه چیز بسزای یکی) 120
- (سه چیز به پاداش سه چیز) 120
- اشاره 121
- (هدیه بر سه قسم است) 121
- (سه چیز مخصوص پیغمبران است و فرزندان و پیروانشان) 121
- (دشمنی خدای تبارک و تعالی در سه چیز است) 121
- (سه خصلت است که پیغمبر و کمتر از او از آن ها خالی نیست) 121
- [کلام مصنف] 122
- (وام بر سه قسم است) 123
- (اذن دخول سه بار است) 123
- (ریشه های کفر سه چیز است) 123
- (بهترین مردم سه طایفه اند) 124
- (بر سه کس نباید سلام کرد) 124
- (سه چیز است که یکی نمودار ثروت است و دیگری نمودار زیبائی و سومی دشمن را خوار گرداند) 124
- (سه چیز از روش پیمبران است) 125
- (صفات نیکو سه است) 125
- (سه چیز چشم را روشن میسازد) 125
- شرح: 125
- اشاره 125
- (مقامی در بهشت است که جز سه کس بآن نمیرسد) 126
- (زیاده روی در سه چیز است) 126
- (سه کس را رسول خدا لعن فرمود) 126
- اشاره 126
- (از سه کس قلم تکلیف برداشته شده است) 126
- [کلام مصنف] 127
- (داستان آن سه کس که به لات و عزی سوگند یاد کرده بودند که رسول خدا را بکشند و علی (ع) در برابر آنان برخاست) 127
- (نیکی در حق برادران دینی و کوشش در انجام احتیاجات آنان سه نتیجه دارد) 130
- (در هر جا نباید برای تخلی نشست) 131
- (سه چیز نشان شخص اسراف کار است) 131
- (رو بآفتاب بودن سه خاصیت بد دارد) 131
- (روز قیامت بجز سه چشم همه دیده ها گریان است) 132
- (بر پشت چهار پا نباید سه نفر ردیف سوار شوند) 132
- (همه خیر در سه چیز فراهم آمده است) 132
- اشاره 132
- (کفش سیاه سه اثر بد دارد و کفش زرد سه اثر پسندیده) 133
- شرح: 133
- اشاره 133
- شرح: 133
- (رفقای مسافر بیمار باید سه روز از حرکت خودداری کنند) 133
- (از کلاغ سه چیز را بیاموزید) 134
- (سه چیز با سه چیز همراه است) 134
- (فال بد در سه چیز است) 134
- اشاره 135
- (سه کس در پناه خدای عز و جل باشند تا هنگامی که خداوند از حساب مردم فارغ شود) 135
- (کسانی که تذکرات حق را فراموش کردند سه طایفه بودند) 135
- شرح- 135
- (آن را که سه چیز نصیب گشته از سه چیز بی نصیب نمانده است) 135
- (خرد بر سه جزء تقسیم شده است) 136
- (مشورت با سه کس قدغن است) 136
- (میزان سنجش عقل مرد سه چیز است) 137
- (شیعه بر سه قسم است) 137
- (در انتخاب یکی از سه خصلت بآدم اختیار داده شد) 137
- (سه خصلت در هر کس باشد براستی ایمان خود را کامل کرده است) 138
- (شیعه در سه چیز آزمایش می شود) 138
- (خداوند عز و جل در روز قیامت با سه کس سخن نگوید و نگاه شان نکند و لیاقت شان نبخشد و به شکنجه دردناکی گرفتار خواهند بود) 140
- (مردم در سه جا از همه جاها بیشتر در وحشتند) 142
- (سه کس شریک ظلمند) 142
- (سخن چین سه نفر را قاتل است) 142
- (خدای را سه روز است) 143
- (سه کس در روز قیامت شکنجه خواهند شد) 143
- (سه کار تکبر را می زداید) 144
- شرح- 145
- (سه کس نانجیب می شود) 145
- اشاره 145
- (هر که خاندان پیغمبر را دوست ندارد در سرشتش یکی از سه چیز هست) 145
- (این عیب برای مرد بس که سه صفت در او باشد) 145
- (محبوب ترین کار نزد خداوند سه چیز است) 146
- (روز قیامت آتش با سه کس سخن میگوید) 146
- (سه چیز کمر شکن) 147
- (خداوند بر بندگان بسه نعمت منت نهاد) 147
- (همه گرفتاریها در سه چیز است) 148
- (بجز در سه مورد شب زنده داری روا نیست) 148
- (اگر سه چیز در آدمیزاد نبود هیچ چیزاش سرافکنده نمی ساخت) 148
- (همه دستورات دین در سه چیز خلاصه می شود) 148
- (مرد مسلمان را سه دوست است) 149
- [مردان سه قسمند] 151
- (خداوند در باره علی (ع) سه کلمه به پیغمبر فرموده است) 151
- (پیشوائی را نشاید مگر کسی که سه صفت داشته باشد) 152
- (در باره کسی که سه بار حج رفته است) 153
- اشاره 154
- شرح- 154
- (پیراهن یوسف را سه آیت بود) 154
- اشاره 154
- (در باره کسی که سه نفر مؤمن را بحج ببرد) 154
- (هم بستری با زنان بسه راه حلال می شود) 155
- شرح: 155
- (ستم بر سه گونه است) 155
- (برای همه مسلمانان امید نجات است جز برای یکی از سه تن) 156
- (سخت ترین هنگام برای آدمی سه وقت است) 156
- (سه بستر لازم است) 157
- (آدمیزاد هرگز کاری انجام نمیدهد که در نزد خدا از سه کار بزرگتر باشد) 157
- (مرد سفر نکند مگر در سه مورد) 157
- (علامت های سه گانه) 158
- (خدای عز و جل بنده را در سه حال مختلف آفرید) 159
- (مردم سه دسته اند) 160
- (در سه مورد هیچ کس معذور نیست) 161
- (سفارشهای سه گانه ای که پیغمبر بامیر المؤمنین فرموده است) 162
- (سه چیز باعث کامل شدن مسلمان است) 162
- اشاره 164
- [کلام مصنف] 164
- (در دعا بسه کس باید لفظ جمع گفته شود) 164
- (سه صفت را خدای عز و جل نه در منافقی جمع میکند و نه در فاسقی) 165
- (سه کس از مهمانان خداوند هستند و زائر او و در پناه او) 165
- (برای عطسه کننده تا سه بار باید دعا کرد) 165
- (خریدار حیوان تا سه روز اختیار فسخ دارد) 166
- (خدای عز و جل در سه چیز بهیچ کس رخصت مخالفت نداده است) 166
- (محرومیت از سه چیز شدیدترین گرفتاری مؤمن است) 166
- (سه کس از رحمت خدا دورند) 167
- (اگر سه طایفه نبودند خداوند عذاب سختی بر بندگان فرو میفرستاد) 167
- (حکیمان و دانشمندان چون بیکدیگر نامه مینوشتند فقط سه جمله مینوشتند و چهارم نداشت) 168
- (هر کس چیزی از مال دنیای او از دستش برود سه پاداش دارد) 168
- (مؤمن با سه چیز خو نگیرد) 168
- (خدای عز و جل را بهشتی است که بجز سه کس دیگری را بدان راه نیست) 169
- (سه خصلت در شیعه یافت نمیشود) 169
- (سه کار از سختترین کارهای بندگان خدا است) 170
- (گفتار شیطان بنوح (ع) که در سه هنگام بیاد من باش) 171
- (گفتار شیطان (خدا لعنتش کند): هر چه مرا در باره آدمیزاد عاجز کند یکی از سه چیز هرگز عاجزم نخواهد کرد) 171
- شرح: 172
- (کار نیک شایستگی ندارد مکر با سه شرط) 172
- (سه دست هست) 172
- (سه کار بر مردم طاقت فرسا است) 172
- اشاره 172
- (بجز در سه مورد سؤال شایسته نیست) 173
- (سه صفت دوست داشتنی) 173
- (بخشندگان سه اند) 173
- (خدای عز و جل بسه چیز بر آدمیزاد منت نهاده است) 175
- (بنده خدا مشرک نمیشود تا یکی از سه کار را نکند) 175
- شرح: 176
- اشاره 176
- شرح: 176
- (سه چیز باین امت از هر چیز کمتر داده شده است) 176
- اشاره 176
- (سه چیز در این امت مشروع نیست) 176
- (آخرین درجه ابتلاء سه چیز است) 176
- (سه نفر در امر بمعروف و نهی از منکر شریک هم اند) 177
- (خدای عز و جل بمؤمن سه خصلت عنایت فرموده است) 177
- (در خانه ای که سه چیز باشد فرشتگان بآن خانه در نیایند) 177
- (سه پرسش مرد ترسا از جعفر بن محمد (ع)) 178
- اشاره 178
- (از سه کس بر دین باید ترسید) 178
- [کلام مصنف] 179
- (زمین به پروردگار خود ننالیده بمانند ناله اش از سه چیز) 180
- (خداوند نگهبانی از سه کس را نمی پذیرد) 180
- (در روز قیامت سه کس از سایه عرش خدای عز و جل سایه بان دارند) 180
- (دانشمندان علم قرآن سه قسمند) 181
- اشاره 181
- شرح: 181
- (سه چیز شکایت به نزد خدای عز و جل برند) 181
- (بار سفر بستن جز برای سه مسجد جایز نیست) 182
- (سه چیز بی زیان است) 183
- (هر کس سه عمل را ترک کند بضمانت پیغمبر سه خانه در بهشت دارد) 183
- (در فجل سه فایده هست) 183
- (هر کس سه چیز نداشته باشد نه با خدا ارتباطی دارد و نه با پیغمبرش) 184
- اشاره 184
- (مصنف) 184
- (امیر المؤمنین (ع) بجنگ با سه گروه مأمور بود) 184
- (آخرین درجه ایمان سه خصلت است) 185
- (سه چیز را باید برای خدا محترم شمرد) 185
- (آنکه عمل حج بجا می آورد بر سه وجه است) 186
- (از سه خصلت نهی شده است) 186
- (کسی که قصد زیارت خانه خدا دارد اگر سه خصلت در او نباشد مورد اعتنا نمیشود) 187
- (سیاه پوشی پسندیده نیست بجز در سه چیز) 187
- اشاره 188
- (پذیرائی از مهمان تا سه روز است) 188
- (مرد مسلمان در سه چیز خیانت بدل خود راه ندهد) 188
- (هیچ عملی پس از مرگ بدنبال شخص نمیرود مگر سه کار) 189
- شرح- 189
- (گفتار پیغمبر: که بر حقانیت سه چیز سوگند یاد میکنم) 189
- (خدای عز و جل سه دسته از مردم را در بهشتش جای نخواهد داد) 190
- (مصنف) 190
- (پدران بر سه گونه اند) 190
- اشاره 190
- (سه نفر از همه سزاوارترند که آرزوی سه چیز داشته باشند) 191
- (مؤمن را سه خصلت داده شده است) 191
- (دزدان بر سه گونه اند) 192
- (فرشتگان بر سه طبقه اند) 192
- (کارها بر سه گونه است) 192
- (پشت سر سه کس نباید نماز جماعت خواند) 193
- (جن بر سه گروه است و انسان بر سه گروه) 193
- اشاره 193
- شرح- 193
- (سه چیز قرین سه چیز است) 194
- اشاره 194
- (سه نخوردنی فربهی آورد و سه خوراکی لاغری) 194
- (همه قضاوتهای مسلمانان از سه مجرا است) 194
- (مصنف این کتاب) 194
- (سه کس از خدای عز و جل خواهش میکنند و خداوند خواهش آنان را می پذیرد) 195
- شرح: 195
- (نخستین کسانی که قرعه بنامشان زده شد سه نفراند) 195
- (در به سه خاصیت هست) 196
- اشاره 196
- (مصنف) 196
- (سه چیز را نشاید دمید) 197
- (سه چیز از نشانه های فهم است) 197
- (در پیاز سه خاصیت هست) 197
- (بجز در سه مورد نباید افسون کرد) 197
- (آسایش مؤمن در سه چیز است) 198
- (در هر کس سه صفت باشد جهنمی است) 198
- (هر کس از راه حرام مالی بدست بیاورد خداوند سه چیز بر او مسلط گرداند) 198
- (دعای سه نفر مستجاب نیست) 199
- اشاره 199
- (از اسباب خوشبختی مرد این است که دارای سه چیز باشد) 199
- شرح- 200
- (روزه رسول خدا هر ماهی سه روز بود) 200
- (سرگرمی مؤمن در سه چیز است) 200
- (رسول خدا روز کندن خندق سه کلنگ زد و بهر کلنگی یک تکبیر گفت) 201
- (هر کس سه خصلت دارا باشد مانند این است که همه خیر دنیا را دارا است) 201
- شرح: 201
- اشاره 201
- (محبوبترین کارها نزد خدای عز و جل سه چیز است) 202
- (ترسناک تر از هر چیز بر امت من سه چیز است) 202
- (بر این امت فقط از سه چیز باید ترسید) 203
- (کسی که خدا و روز قیامت را باور دارد سه کار نکند) 203
- (پیغمبر از دنیا سه چیز را دوست داشت) 204
- (امام صادق هیچ گاه فارغ از یکی از سه کار نبود) 205
- (زائر حضرت رضا در سه مورد بهره مند می شود) 206
- (امام باقر فرزندش امام صادق را سه دستور داد و از سه کار نهی فرمود) 207
- (هنگامی که امام قائم ظهور کند سه فرمان صادر فرماید که پیش از او هیچ کس چنین فرمانی نداده است) 208
- اشاره 208
- (فرمایش پیغمبر بسلمان که تو را بهنگام بیماری سه خصلت است) 208
- شرح: 208
- (گفتار عمر: که از سه کار پیش خدا توبه کارم) 209
- اشاره 210
- (گفتار ابی بکر که اندوهی از دنیا بر دل ندارم جز اینکه ای کاش سه کار که از من سر زد سر نزده بود و سه کار را که انجام ندادم ای کاش انجام داده بودم و ای کاش سه چیز را از رسول خدا پرسیده بودم) 210
- اشاره 212
- (گفتار عبد اللَّه بن مسعود: دانشمندان روی زمین سه نفرند) 212
- (مصنف این کتاب گوید:) 212
- (پاداش کسی که سه دختر داشته باشد و بر آنان صبر کند) 213
- (سه نفر حتی یک چشم بهم زدن بوحی الهی کافر نشدند) 213
- شرح: 213
- (روز قیامت سه چیز به پیشگاه الهی شکایت خواهند نمود) 214
- (از سه کس قلم تکلیف برداشته شده است) 214
- اشاره 215
- (بخل منشأ سه خصلت نکوهیده است) 215
- (آغاز کار پیغمبر از سه چیز شروع شد) 215
- (سه چیز است که هر کدام، یک چهل و پنجم از مقام پیغمبری است) 216
- (هر کس سه کار انجام دهد در سود و زیان مسلمانان شریک است) 216
- شرح: 216
- (در باره کسی که سه فرزند از دست داده باشد) 218
- (سه کس به بهشت میروند) 218
- (ثواب سه کار: وضوی کامل گرفتن سلام را آشکار کردن و پنهانی صدقه دادن) 219
- (سه برادر بودند که هر یک با برادر بعدی ده سال فاصله داشت) 219
- اشاره 220
- شرح: 220
- (پس از سه پیش آمد مردم مسلمان خوار شدند) 220
- (سؤال کردن سه اثر دارد و بدترین مردم سه گروه اند) 221
- (دوری بیش از سه روز روا نیست) 221
- اشاره 221
- نکته 221
- (سه چیز اثر خوشبختی مسلمان است) 222
- (خدای عز و جل با سه کس سخن نگوید) 222
- اشاره 223
- شرح: 223
- (صدیقان سه کس اند) 223
- (یاران رقیم سه نفر بودند) 223
- (سه عمل نزد خداوند از هر کاری محبوبتر است) 224
- اشاره 225
- (مردم سه دسته اند) 225
- (مصنف این کتاب) رضی الله عنه گوید: 226
- (مردم خدای را از سه رو می پرستند) 227
- (یاد، از نوری که سه بخش شد) 227
- اشاره 228
- (امیر المؤمنین با میزبان خود سه شرط کرد) 228
- (سه صفتی که در امیر المؤمنین (ع) بود) 228
- (بریره: آزادشده عایشه، مورد وضع و اجراء سه قانون عمومی گردید) 229
- شرح: 229
- اشاره 230
- (سه نفر برسول خدا دروغ می بستند) 230
- (سه کس لعن شدند یک جلودار و یک راننده و یک سوار) 230
- (سه کس اند که معلوم نیست گناه کدام یک بزرگتر است) 230
- شرح: 230
- اشاره 231
- (براء بن معرور انصاری مورد وضع و اجرای سه قانون عمومی گردید) 231
- شرح: 232
- (صفوان بن امیه جمحی مورد وضع و اجرای سه قانون عمومی گردید) 232
- (سعد بن معاذ را سه موقعیت در اسلام هست که اگر یکی از آنها همه مردم را بود برتریشان را کافی بود 233
- (دانشمندان سه دسته اند) 234
- (مردم در باره قضا و قدر سه نوع عقیده دارند) 235
- (هر کس با سه کس ستیزه کند خوار گردد) 235
- (کیفر کسی که در چهار چیز همسر خود را اطاعت کند) 236
- (فرمایش پیغمبر که چهار کس اند که خودم از آنان شفاعت خواهم نمود) 236
- باب خصلت های چهارگانه 236
- (پایداری دین بوسیله چهار کس است) 237
- (تیر دعای چهار کس به خطا نرود) 237
- (خواسته مردم در دنیای فانی چهار چیز است) 238
- (خداوند کسی را که در چهار مورد سخت گیر نبود آمرزید) 238
- (امیر المؤمنین را چهار انگشتر بود) 239
- (هیچ بنده ای ایمان نخواهد داشت تا آنکه بچهار چیز عقیده مند باشد) 239
- (چهار سوره پیغمبر را پیر کرد) 240
- شرح: 240
- اشاره 240
- (پیغمبر چهار بار عمره بجا آورد) 240
- (گفتار پیغمبر: با چهار چیز از پیغمبران دیگر برترم) 241
- اشاره 241
- (امام با چهار خصلت شناخته می شود) 241
- (بهترین یاران سفر چهار نفر و بهترین دسته قشون های اعزامی دسته چهار صد نفری است و بهترین لشکر، چهار هزار) 242
- (آنکه از چهار چیز بهره مند است از چهار چیز بی بهره نیست) 242
- شرح: 242
- (بچهار چیز شنوائی از همه آفرینش داده شده است) 243
- (چهار کس را خداوند در روز قیامت نظر نکند) 243
- اشاره 244
- (سواران روز رستاخیز چهارند) 244
- (مصنف این کتاب گوید) 245
- اشاره 245
- شرح: 245
- شرح: 246
- (چهار چیزی که پیره زال بنی اسرائیل از موسی خواست) 246
- اشاره 246
- (از چیزهای کمرشکن چهار چیز است) 247
- (بهترین زنان بهشتی چهار کسند) 247
- (خدای عز و جل از مقام الوهیت چهار بار بعالم پائین نگریست) 248
- (گفتار پیغمبر بعلی (ع) که من در چهار مورد نام تو را قرین نام خود دیدم) 248
- (بار حدیث اهل بیت را جز چهار کس نتواند کشید) 249
- (هر کس در معامله با مردم از سه خصلت دوری جوید بر مردم است که چهار خصلت برای او قائل شوند) 249
- (چند بیت شعری که شیطان در پاسخ دو بیت شعر آدم سروده است) 250
- (خدای تبارک و تعالی چهار چیز را در چهار چیز پنهان نموده است) 251
- (گفتار پیغمبر که چهار چیز را ناخوش ندارید که چهار فائده دارند) 252
- (امیر المؤمنین را چهار منقبت بود که هیچ عربی نژاد پیش از او دارای آن منقبتها نبود) 252
- (گفتار معاویه بابن عباس که من بخواطر چهار خصلت تو را دوست دارم با اینکه چهار خصلت را بر تو بخشیده ام) 253
- (چهار صفت منشأ همه گناهان است) 258
- (چهار چیز در چهار مورد پذیرفته نیست) 259
- (پاداش کسی که چهار بار حج بجا آورد) 259
- (خوراکی که چهار خصلت را دارا باشد خوراک کامل است) 260
- (زنا زاده چهار نشانه دارد) 260
- (امیر المؤمنین (ع) هر وقت بجنگی اعزام میشد چهار خصلت داشت) 261
- (شگفت آور است کسی که از چهار چیز می هراسد چرا بچهار چیز پناهنده نمیشود) 261
- (خدای عز و جل موسی را چهار سفارش فرمود) 261
- اشاره 262
- (چهار کس گواهی بولایت امیر المؤمنین را پنهان داشتند و خدا نفرین آن حضرت را در باره آنان پذیرفت) 262
- (آنچه موجب امان از چهار خصلت در دنیا است و چهار کلمه برای آخرت) 264
- شرح 264
- (چهار چیز از وسوسه است) 265
- (چهار چیز از چهار چیز سیر نشوند) 266
- (هر کس چهار چیز را دارا باشد در بزرگترین نور الهی است) 266
- اشاره 267
- (چهار کلمه حکمت) 267
- شرح: 267
- (چهار خصلت هر که را باشد اسلامش کامل است) 267
- (چهار خصلت در هر کس باشد خداوند خانه ای در بهشت برای او بسازد) 268
- (چهار خصلت بچهار خانه در بهشت) 268
- (هر که از چهار خصلت بر کنار باشد بهشت برای او است) 268
- (چهار کس را خداوند روز رستاخیز مورد نظر قرار دهد) 269
- (چهار خصلت در هر کس باشد در پناه خدا است) 269
- (شیعه بچهار خصلت گرفتار نگردد) 269
- (خداوند از هر چیز چهارش را برگزیده است) 270
- (چهار خصلت غم انگیز) 271
- (چهار خصلت همواره دامن گیر امت محمد است) 271
- (پی ریزی بدن بر چهار چیز است) 271
- اشاره 272
- شرح- 272
- (پایداری انسان و بقایش بچهار چیز است و آتش چهار قسم است) 272
- (رسول خدا چهار قبیله را دوست میداشت و چهار قبیله را دشمن) 273
- (چهار خصلت دل را تباه سازند و نفاق برویانند) 273
- (چهار خصلت دل را میمیراند) 273
- شرح- 274
- (زمین از چهار نفر مؤمن تهی نگردد) 274
- اشاره 274
- (مؤمن دارای چهار خصلت نگردد) 274
- (بچهار خصلت از علم طب بی نیاز بودن) 274
- (خدای عز و جل از مؤمن بچهار چیز پیمان گرفته) 275
- (چهار چیز کیفر زودرس دارد) 275
- (مؤمن از چهار خصلت جدا نگردد) 275
- (یکی از چهار چیز بهر خانه داخل شود ویرانش سازد) 276
- (چیزهائی که هر یک بر چهار پایه استوار است) 277
- اشاره 280
- (نجده حروری نامه ای به ابن عباس نوشت و از او چهار چیز پرسید) 280
- (مردم بر چهار قسم اند) 281
- شرح 281
- (موی سپید پیری در چهار جا نشانه چهار چیز است) 281
- (چهار انگشت فاصله میان حق و باطل است) 282
- (بر چهار کس نباید سلام کرد) 282
- (گنج دو یتیم چهار جمله پند بود) 282
- (بروز قیامت آتش بر چهار کس حرام است) 283
- (چهار چیز که صورت آدمی را روشن سازد) 283
- (محبوبترین هم سفر نزد خدا چهارند) 283
- (از چهار چیز هر چه زودتر باید بهره مند شد پیش از چهار چیز) 284
- (چهار چیز است که اندکش نیز افزون است) 284
- (در چهار مورد امت اسلام را حقی لازم آمده است) 285
- (چهار قسم جهاد) 285
- (دانش همه مردم در چهار جمله است) 285
- (برای بنده چهار چشم است) 286
- (چهار خصلت است که از هر چیز بهتر است) 286
- (زنان چهار قسمند) 287
- اشاره 287
- (مصنف این کتاب گوید) 287
- (چهار چیز از روش پیغمبران مرسل است) 287
- (چهار کس اند که هیچ نمازی از آنان پذیرفته نیست) 288
- (چهار چیز که رواج یابد چهار چیز آشکار شود) 288
- (چهار چیز نشانه بدبختی است) 288
- (خدای عز و جل گفتار خود را برای آدم در چهار کلمه خلاصه فرمود) 289
- (چهار کس را نباید دوست گرفت و با آنان برادری کرد) 290
- (در راه دانش چهار کس پاداش دارند) 290
- (در معامله چهار چیز نباید چکش کرد) 291
- اشاره 291
- (تا یک سال، پیدایش چهار عیب در زر خرید اختیار فسخ در معامله می آورد) 291
- (بهترین ثروت چهار چیز است) 292
- شرح- 292
- (قاضیان چهار قسمند) 293
- اشاره 293
- (چهار نماز است که در هر ساعت می توان خواند) 293
- (پیغمبرانی که پادشاهان روی زمین بودند چهار نفرند) 294
- اشاره 294
- شرح- 294
- (مرد باید هزینه چهار نفر را بحکم اجبار پرداخت نماید) 294
- (در آفتاب چهار خاصیت است) 295
- مصنف 295
- (درمان چهارگانه) 295
- اشاره 296
- (چهار چیز مزاج را معتدل میسازد) 296
- شرح- 296
- (تره را چهار خاصیت است) 296
- (نشانه زیادی خون چهار چیز است) 296
- شرح- 297
- (چهار نهر بهشتی است) 297
- (بهترین نامها چهار و بدترین نامها چهار است) 297
- (چهار کنیه غدقن شده است) 297
- اشاره 297
- (چهار خصلت از اخلاق پیغمبران است) 298
- (از چهار چیز و چهار ظرف نهی شده است) 298
- (دستور زیر خاک کردن چهار چیز) 298
- (مصنف) این کتاب گوید: 299
- (بر چهار کس تمام خواندن نماز واجب است چه مسافر باشند چه حاضر) 299
- اشاره 299
- (از اسرار نهانی در گنجینه علم الهی نماز را در چهار جا تمام خواندن است) 299
- اشاره 299
- (مصنف) این کتاب گوید 299
- (عزایم: سوره هائی که سجده واجب در آنها است چهار سوره است) 300
- (روز رستاخیز هیچ بنده ای قدم از قدم برندارد تا از چهار چیز باز پرسی شود) 300
- (پیغمبر بدوستی چهار کس امر فرموده است) 300
- (نخستین گروه از چهار گروه که به بهشت میروند) 301
- (چهار خصلت است که در هر کسی باشد منافق است) 301
- (چهار نفر پادشاه همه روی زمین شدند دو مؤمن و دو کافر) 302
- (حدیث پیغمبر از چهار کس بدست مردم رسید که پنجمی ندارند) 302
- (مردم در ماه رمضان از چهار چیز بی نیاز نیستند) 307
- (حیوانات چهار چیز را تمیز میدهند) 308
- اشاره 309
- (خدای عز و جل اسب را از چهار چیز آفریده است) 309
- شرح: 309
- (بادهای چهارگانه) 309
- اشاره 309
- [شرح] 310
- (مردم چهار صنف اند) 311
- (خواب بر چهار گونه است) 311
- (شیطان چهار بار ناله کرد) 312
- (چهار چیز بهدر میرود) 312
- (فرمایش امام صادق که مسلمانان را چهار عید است) 313
- (گفتار خدای عز و جل بابراهیم که چهار پرنده بگیر و سپس آنان را در گرد خود قرار بده) 314
- اشاره 314
- [کلام مصنف] 315
- (چهار خصلت هر کرا باشد خداوند دشمنش میدارد) 316
- (باب خصلتهای پنجگانه 316
- پنج چیز است که در میزان عمل چه قدر سنگین اند) 316
- (خداوند بیکی از پیغمبرانش در باره پنج چیز به پنج عمل مختلف دستور فرموده 317
- (در شانه زدن پنج خاصیت است) 318
- (نشانه های ایمان پنج چیز است) 319
- (پنج بجای پنجاه) 319
- (پنج چیز از پنج کس نشدنی است) 319
- (پنج خصلت که پیسی آورند) 320
- (کلماتی که آدم از پروردگار دریافت نمود و خداوند توبه اش را پذیرفت پنج کلمه بود) 320
- (گفتار پیغمبر که پنج چیز را تا دم مرگ رها نکنم) 321
- (گفتار امام صادق: پنج چیز چنان است که من میگویم) 321
- (روش پیغمبران نسبت به سر پنج بود و نسبت ببدن پنج) 321
- (شومی برای مسافر در پنج چیز است) 322
- اشاره 322
- شرح- 323
- (پنج تن گریه فراوان داشتند) 323
- (گناهان بزرگ پنج گناه است) 324
- (پیغمبر با پنج شمشیر برانگیخته شد) 325
- (دوستی پنج شرط دارد) 327
- (مؤمن در میان پنج نور میغلطد) 328
- (پایه های اساسی کاخ اسلام پنج است) 328
- (افرادی که پیغمبر را مسخره میکردند پنج نفر بودند) 329
- (مکه را پنج نام است) 329
- (خدای عز و جل بر بندگان در شبانه روز پنج نماز واجب فرموده است) 329
- (نماز بر جنازه را پنج تکبیر است) 332
- (ترس از خدا بر پنج قسم است) 333
- (پنج خصلت را خدای عز و جل و رسولش دوست دارند) 334
- (پاداش کسی که پنج بار عمل حج بجا آورد) 334
- (ثروت اندوخته نشود مگر با پنج خصلت) 334
- (خدای عز و جل روز رستاخیز بر پنج طائفه حجت تمام کند) 335
- (مصنف) این کتاب گوید: 335
- اشاره 335
- (هر کس یکی از پنج خصلت را نداشته باشد بهره فراوانی نخواهد داشت) 336
- (خوردن پنج عضو گوسفند بد است) 336
- (نماز را نباید دوباره خواند مگر در صورتی که یکی از پنج چیز کم داشته باشد) 336
- اشاره 336
- (هیچ خصلتی کمتر از پنج خصلت قسمت بندگان نشده است) 337
- (شرح) 337
- (شیطان ملعون در پنج کس راه چاره ای ندارد) 337
- اشاره 338
- (کسی که بازرگانی کند باید از پنج خصلت دوری کند) 338
- (فرمایش علی (ع) که پنج چیز ویژه ما است) 338
- (پنج چیز روزه را باطل میکند) 338
- (شرح) 338
- (پنج دسته با طبع آتشین آفریده شده اند) 339
- (دانش را پنج درجه است) 339
- (از پنج کس در هر حال باید اجتناب شود) 339
- (پنج کار و پیشه زشت و ناپسند است) 340
- (به پنج کس زکاه نمیرسد) 340
- (نماز جماعت با کمتر از پنج نفر صحیح نیست) 341
- (شرح-) 341
- (شرح-) 341
- (مصنف) این کتاب گوید: 341
- اشاره 341
- (از میوه های بهشتی پنج میوه در دنیا است) 341
- (رسول خدا پنج چیز را غدقن فرموده است) 341
- اشاره 341
- اشاره 341
- (پنج چیز است که خمس در آنها واجب است) 342
- (کامل بودن دین مسلمان از پنج خصلت شناخته می شود) 342
- (پنج چیز است که خداوند هیچ کس از آفریدگان را بر آن آگاه نکرده است) 342
- (پنج رود روی زمین را جبرئیل با پای خود کند) 343
- (مصنف) این کتاب گوید: 344
- (از جانب پنج نفر یک گاو قربانی بس است زیرا کسانی که در بنی اسرائیل دستور کشتن گاو یافتند پنج نفر بودند) 344
- اشاره 344
- (مترجم) گوید: 344
- (پیغمبر را پنج چیز عطا شده است که بهیچ کس پیش از او عطا نشده است) 345
- (خدای عز و جل به پیغمبرش پنج چیز عطا فرمود و بعلی پنج چیز) 345
- (حیای واقعی از خداوند در پنج خصلت است) 346
- اشاره 346
- (خداوند به پیغمبرش در باره پنج کس اجازه شفاعت داده است) 346
- (مصنف) این کتاب گوید: 347
- (فرمایش پیغمبر: در باره علی (ع) پنج چیز بمن عطا شده است) 347
- (فرمایش پیغمبر: هر کس برای من عهده دار پنج چیز شود من هم برای او بهشت را تعهد میکنم) 347
- [کلام مصنف] 348
- (پیرو جعفر بن محمد (ع) کسی است که پنج خصلت در او باشد) 348
- اشاره 348
- (خوشا بحال کسی که پنج خصلت در او باشد) 348
- (پنج کس به بی خوابی دچاراند) 348
- (غدقن از کشتن پنج حیوان و دستور کشتن پنج حیوان دیگر) 349
- (شرح) 349
- اشاره 349
- (در دوزخ آسیائی است که پنج کس را آرد میکند) 349
- اشاره 349
- اشاره 350
- (روز عید قربان هیچ کاری بهتر از پنج کار نیست) 350
- (مصنف) این کتاب گوید: 350
- (پنج کس از رحمت خدا دورند) 350
- (مصنف) این کتاب گوید: 350
- (دعای پنج نفر مستجاب نگردد) 351
- (پنج خصلت در هر کس نباشد بهره فراوانی از او برده نشود) 351
- (در خروس سفید پنج خصلت است) 351
- (دستور اعتراف ببزرگواری خدای عز و جل در پنج جمله) 352
- (پنج کس را تا تغییر حالت نداده اند نباید دفن کرد) 353
- (در کوفه پنج مسجد ملعون است و پنج مسجد فرخنده) 353
- (پیغمبران اولو العزم پنج اند) 353
- (در پنج مسجد کوفه نباید نماز خواند) 354
- اشاره 354
- (شرح-) 354
- (مرد میتواند به پنج عضو زن نامحرم نگاه کند) 355
- (درهای آسمان در پنج هنگام باز می شود) 355
- (پنج کس بایستی نماز را در سفر تمام بخوانند) 355
- (پنج زن را در هر حال میتوان طلاق داد) 356
- (بهشت شوق دیدار پنج کس را دارد) 356
- (خروج امام قائم پنج علامت دارد) 356
- (شرح-) 357
- (میان پنج طایفه از زنان و شوهرانشان حکم ملاعنه نیست) 357
- اشاره 357
- (کلماتی که خداوند ابراهیم را با آنها آزمود و ابراهیم آنها را بپایان رسانید پنج کلمه بود) 358
- (امیر المؤمنین بفرمانداران حکومت خود پنج دستور کتبی داد) 365
- (پنج کار مطابق فطره است) 366
- (پنج امتیاز که مخصوص امیر المؤمنین بود) 366
- (در پنج مورد بر قاضی لازم است که بر طبق ظاهر حکم کند) 367
- (عبد المطلب پنج رسم در زمان جاهلیت نهاد که خدای عز و جل آن رسوم را در اسلام اجرا فرمود:) 368
- (پیش آهنگان پنج نفراند) 368
- (ولیمه فقط در پنج مورد است) 369
- (رسول خدا (ص) از پروردگار خود در باره علی علیه السّلام پنج چیز درخواست کرد) 370
- (پنج موعظه است که اگر مردم در آن باره کوچ کنند مانند آنها را نیابند) 371
- (در روز جمعه پنج خصلت است) 372
- (امت پیغمبر را پنج چیز در ماه رمضان داده شده است که امت هیچ پیغمبری را داده نشده است) 373
- (گفتار نیک پنج نتیجه دارد) 373
- (بهترین بندگان کسانی هستند که پنج خصلت بجای می آورند) 373
- (همسری با پنج طائفه از زنان ناروا است) 373
- اشاره 374
- (روز قیامت پنج کس از پنج کس میگریزد) 374
- (پنج تن از پیغمبران بزبان عربی سخن گفتند) 375
- (پنج تن از بدترین خلق خدای عز و جل اند) 375
- (مصنف) این کتاب گوید: 375
- (زنا شش نکبت ببار آورد) 376
- (باب خصلت های ششگانه) 376
- (شش خصلت مخصوص این امت است) 376
- (شش پیغمبر هر کدام بدو نام) 378
- (هر کس شش عمل را انجام دهد به بهشت خواهد رفت) 378
- (فرمایش پیغمبر: شما انجام شش عمل را برای من تعهد کنید تا من بهشت را برای شما متعهد شوم) 378
- (شش چیزاند که متولد شدند ولی نه از رحم مادر) 379
- (شش خصلت از آثار جوانمردی است) 380
- (شش کلمه ای که بر در بهشت نوشته شده است) 380
- (مؤمن پس از مرگ هم از شش چیز بهره مند می شود) 380
- (شش چیز است که از اختیار بیرون است) 381
- (خمس به شش قسمت میگردد) 381
- (شش کس را نباید سلام کرد) 382
- (شش خصلت در مؤمن نباشد) 382
- (خدای عز و جل شش طایفه را برای داشتن شش خصلت عذاب خواهد فرمود) 382
- (شش چیز عجیب) 383
- (دستور نکشتن شش حیوان) 383
- (خدای عز و جل شش خصلت را برای پیغمبر خود و جانشینان پیغمبر که فرزندان اویند و برای پیروان آنان روا ندانسته) 384
- (شش طائفه نانجیب اند) 385
- اشاره 385
- (آئین آسان محمدی شش دستور اساسی دارد) 385
- (احتکار در شش چیز است) 386
- (در شش صورت عزل روا است) 386
- (شرح:) 386
- (پناه بردن بخدا از شش چیز است) 386
- (اولین بار که گناه در پیشگاه الهی انجام گرفت بخواطر شش چیز بود) 387
- (شش چیز حرام است) 387
- (سلام دادن بر شش کس سزاوار نیست شش کس را نشاید که امام جماعت شوند و شش عمل در این امت از اخلاق قوم لوط است) 388
- (چهار پایان شش حق بر ذمه صاحب خویش دارند) 388
- اشاره 388
- (تفسیر کلماتی که الفبا را تشکیل میدهند) 389
- (شرح:) 389
- (دیوانه کسی است که شش خصلت در او باشد) 391
- (در شش نماز تکبیرات افتتاحیه و دعای توجه مستحب است) 391
- (از تن شهید شش چیز باید کنده شود و دیگر جامه هایش را نباید بکنند) 392
- (مردم شش گروه اند) 392
- (کسی که با کسی دوست است از انجام شش کار در باره او باید دوری کند) 393
- (خدای عز و جل انگشتری بحضرت ابراهیم فرو فرستاد که شش حرف آن بر آن نوشته شده بود) 393
- (خدای عز و جل شیعه را از شش خصلت بسلامت نگه داشته است) 395
- (امیر المؤمنین (ع) با مردم محاکمه کرد و با شش دلیل پیروز گردید) 395
- (شش دعای نامستجاب) 396
- (شش طائفه گرفتار لعنت شده اند) 397
- (طبقات شش گانه مردم) 397
- (شش چیز مایه کمال مرد است) 397
خوردن سر سیری و چراغ در مهتاب و کشت در شوره زار و نیکی در نزد نااهل.
144- امام صادق (ع) فرمود: چهار چیز بیهوده از دست میرود بذل محبت به بی وفا و نیکی نزد شخص ناسپاس و آموزش نزد کسی که گوش شنوا ندارد و رازی که بسپاری بر کسی که راز نگهدار نباشد.
(فرمایش امام صادق که مسلمانان را چهار عید است)
145- مفضل بن عمر گوید: بامام صادق عرض کردم مسلمانان را چند عید است؟ فرمود: چهار عید، عرض کردم: دو عید (فطر و قربان) را با روز جمعه میدانم بمن فرمود: بزرگترین و شریف ترین عیدها روز هیجدهم از ماه ذی الحجه است همان روزی که رسول خدا در آن روز امیر المؤمنین را بپا داشت و رهبر و راهنمایش ساخت، گوید: عرض کردم در چنین روزی ما را وظیفه چیست؟ فرمود: بر شما لازم است که آن روز را بشکرانه و ستایش خداوند روزه بگیرید با توجه باینکه خداوند همه وقت شایسته سپاسگزاری است چنانچه همه پیغمبران بجانشینان خود دستور دادند روزی را که جانشین شان رسماً معرفی شده است روزه بدارند و عیدش کنند و هر کس این روز را روزه بدارد ثوابش از عبادت شصت سال برتر است.