- سخنی از ناشر: 4
- مقدمه: 5
- معنای گناه 11
- اقسام گناه 13
- میزان و معیار شناخت گناهان کبیره از صغیره 14
- اشاره 14
- گناهان کبیره از گفتار امام صادق(علیه السلام) 15
- گناهان کبیره از دیدگاه امام خمینی(قدّس سرّه) 22
- اشاره 27
- آثار و پیامدهای شوم گناه 27
- 1 گناه موجب عذاب الهی می شود 28
- اشاره 29
- 2 گناه انسان را به کفر می کشاند 29
- مؤذّن و نگاه نامشروع! 31
- 3 گناه عمر را کوتاه می کند 33
- اشاره 33
- مرگ یزید 35
- 4 گناه نعمتها را دگرگون و ملتها را نابود می کند 36
- اشاره 36
- داستان قوم سبأ 38
- گناهانی که موجب دگرگونی نعمتها می شود 43
- از شکست مسلمانان اسپانیا درس عبرت بگیریم 48
- اشاره 50
- 5 گناهان پرده ها را می درد 50
- اشاره 52
- الف : شراب 52
- داستانی از هارون الرشید و دیوانه 54
- ضررهای جانی شراب 55
- اشاره 58
- ب : قمار و شطرنج بازی 58
- قمار از نظر فقه اسلام 64
- آیا بازی با شطرنج حکم قمار را دارد؟ 67
- نظر و فتاوی حضرت امام خمینی(رضوان اللّه علیه) و مراجع تقلید دامت برکاتهم راجع به شطرنج چیست؟ 71
- نظر و فتوی آیت اللّه العظمی گلپایگانی(دامت برکاته) راجع شطرنج و پاسور چیست؟ 73
- مروری به آفات قمار 75
- داستان قماربازی هارون و همسرش زبیده 77
- الف) پیشگیری 79
- چگونه با قمار مبارزه کنیم؟ 79
- اشاره 79
- ب) طریق درمان 80
- ج : گفتار لغو و افراط در مزاح 99
- د : عیبجوئی 103
- ه : همنشینی با مردم بدنام 107
- 6 گناه مانع استجابت دعا می شود 111
- 7 گناهکاران بیمار هستند! 114
- 8 گناه آرامش خاطر را سلب می کند 118
- اشاره 118
- داستانی از بی اعتباری دنیا 123
- آرامش خاطر تنها در پرتو توجه به خدا! 125
- نظری به حقیقت ایمان 129
- نشانه های کمال ایمان 131
- اشاره 133
- آثار شگفت ایمان به خدا! 133
- 1 تعدیل و رهبری غرائز 134
- 2 پرورش فضائل اخلاقی 135
- 3 تأمین کننده عدالت اجتماعی 138
- 4 ایمان مایه آرامش انسان و زندگی است 142
- نقش ایمان مذهب در گفتار دانشمندان 147
- اشاره 150
- راهنمائی قرآن 150
- الف) پاکی جان و مال 151
- ب) روحیه قوی و نیرومند 153
- ج) امین و مورد اعتماد 154
- د) عنصر نافع و مفید 155
- اشاره 158
- انگیزه ها و زمینه های پیدایش گناه 158
- اشاره 161
- زمینه های خانوادگی گناه 161
- اشاره 163
- 1 وراثت 163
- معیارهای ازدواج(زوجه) 165
- معیارهای ازدواج(زوج) 169
- اشاره 169
- 1 دیانت و اخلاق 170
- 2 فاسق نباشد 171
- 4 زناکار نباشد 172
- 3 شرابخواری 172
- 5 هم کفو باشد 173
- 6 بر اساس هوس و جاه طلبی نباشد 174
- 7 احمق و نادان نباشد 175
- 8 بافضیلت باشد 176
- 2 خانواده 179
- اشاره 179
- وظایف مشترک افراد خانواده 182
- اشاره 182
- 1 دوستی و محبت 182
- 2 همیاری و تعاون 184
- 4 برابری بین فرزندان 185
- 3 احترام به یکدیگر 185
- 5 پرهیز از سخنان زشت و ناروا 187
- 6 مراقبت از رفتار فرزندان 189
- 7 تأدیب کودکان 192
- 8 تقویت بُعد مذهبی کودکان 194
- 9 عدم مسائل جنسی در مقال فرزندان 196
- 10 جدا کردن رختخواب فرزندان 198
- 11 نظافت کودکان 199
- 12 نامگذاری کودک 200
- 13 باز داشتن کودک از خوردن چیزهای حرام 201
- 14 الگو بودن والدین برای فرزندان 204
- 15 انضباط در خانه 206
- 16 تفاهم در تربیت فرزندان 208
- 3 مدرسه 210
- اشاره 210
- وظایف مربیان و آموزگاران 211
- 1 خلوص نیت 217
- آداب معلم 217
- اشاره 217
- 2 عزت نفس 218
- 3 حسن خلق و فروتنی 219
- 4 محبت 221
- 5 خودسازی 222
- 6 اظهار حق 223
- 7 آموختن شیوه معاشرت 225
- ویژگیهای دوستان شایسته 227
- 1 عاقل و دوراندیش بودن 228
- اشاره 228
- چگونه دوست خود را انتخاب کنیم 228
- 2 دیانت و تقوا 230
- 3 آگاهی و بینش 233
- 4 ادب 236
- 5 وفاداری 239
- 6 آینه دوست بودن 242
- 1 دقت در انتخاب معلم 247
- آداب متعلّم 247
- اشاره 247
- 2 قدردانی 249
- 3 عیب پوشی بجا 251
- 4 تواضع و احترام در برابر استاد 252
- 5 ترجیح نظریه استاد بر رأی خود 253
- 4 اهمیت محیط 261
- اشاره 261
- مسئولیت محیط 261
- اصلاح محیط 262
- اشاره 265
- نظارت ملّی 265
- جایگاه و اثرات امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی 268
- ارزش و منزلت نصیحت 276
- اشاره 276
- بهترین نصیحت 278
- تأثیر مواعظ و نصایح 279
- پند آشکار و پنهان 282
- اشاره 284
- توبه 284
- 1 حقیقت توبه 286
- 2 وجوب توبه 287
- 3 عمومیت توبه 289
- 4 ارکان توبه 290
- 5 دوام توبه 296
مقابل زبیده[ مادر امین] می گذشت، دید لبهای زبیده به هم می خورد و چیزی می گوید. مأمون گفت ای مادر! مرا نفرین می کنی؟ گفت: نه به خدا قسم.
مأمون گفت پس چه می گفتی؟ زبیده گفت: می گفتم «لَعَنَ اللّهُ اللِّجاجَهَ»(خدا لجاجت را لعنت کند). مأمون سبب را پرسید. زبیده از کشف مطلب امتناع نمود. مأمون اصرار کرد. زبیده گفت:
روزی پدرت حکم کرد که در مقابل او عریان راه بروم بر حسب شرطی که در باختن نرد با او کرده بودم، که اگر او برد خواهش وی عملی کنم. من ناچار گیسوان خود را شانه زدم و چون روبروی او قرار می گرفتم آنها را به پیش رویم می ریختم و چون پشت به او می کردم آنها را به پشت سر می ریختم تا سراسر بدن مرا فرا گرفت و با اینکه به شرط عمل کردم پدرت نتوانست مرا عریان ببیند.
ولی با این حال عصبانی و خشمگین بودم و با همان شرط درخواست تجدید بازی نمودم[ و با هارون شرط کردم که اگر من برنده شدم باید به خواسته من عمل کند]. این دفعه سعی کردم که از وی ببرم و بالاخره هم بردم و از ناراحتی که داشتم به پدرت گفتم: باید هم اکنون با فائزه «آشپز» که پست ترین کنیزکان بود درآمیزی! پدرت هرچه اصرار و التماس کرد [ که او را این کار معاف دارم] و