- مقدمه ی مولف 1
- مالکیت حقیقی 18
- اصل محدودیت 40
- آزادی در مالکیت (لیبرالیسم اقتصادی) 40
- اشاره 40
- محدودیت در مالکیت 41
- اشاره 74
- مفهوم «قوام» در اموال 80
- فقر، عامل مرگ و نابودی 102
- ظلم 121
- تأمین نیازمندیها در طبیعت 146
- اشاره 163
- نان و آب 164
- گوشت 169
- لباس 173
- نظافت و بهداشت 176
- تزیین و آرایش 178
- عطر، بوی خوش 182
- وسائل رفاهی 185
- رابطه سطح زندگی و سطح درآمد 188
- تأمین سالیانه 192
- سطح زندگی با بدهی تغییر نمی کند 196
- کار در قانون طبیعت و نظام تکوین 207
- اشاره 222
- مستحب یا واجب 228
- نقش حیاتی حکومت 245
- توازن اقتصادی و توازن فرهنگی 265
- اشاره 265
- توازن اقتصادی و توازن معنوی و اخلاقی 266
- توازن اقتصادی و توازن سیاسی 268
- توازن اقتصادی و توازن نظامی و دفاعی 269
- مشکل اساسی 303
- تأثیر سرمایه داری در روابط اقتصادی و بعد زندگی مادی 309
- گردش ثروتهای عمومی در دست طبقه ی اشراف 309
- اشاره 309
- اشاره 309
- ربا خواری 312
- ظلم، خیانت و استثمار 316
- انحصار طلبی در اموال (خصوصی کردن اموال عمومی) استئثار 327
- کنز 332
- تعیین مقدار در کنز 341
- کنز و اسراف 344
- کنز و عذاب موعود الهی 346
- کنز و زکات 348
- نظام طبقاتی 350
- مفهوم طبقه 352
- طبقات در جامعه ی سرمایه داری 360
- اشاره 369
- تأثیر سرمایه داری در روابط انسانی و بعد معنوی (اخلاق سرمایه داری) 369
- گرایش به سود جویی و سود پرستی (رغبه الناس فی الربح) 374
- ترک نیکوکاری و انجام دادن کارهای انسانی 376
- ترک صله ی رحم (قطع ارتباط خانوادگی و خویشی) 379
- بخل و خست 382
- حرص و آزمندی 387
- آرزوهای دور و دراز داشتن 391
- انحصار طلبی و خود پرستی 393
- ترک تعهد و مسئولیت شناسی 394
- انتخاب دنیا و خواسته های دنیوی و فراموش کردن آخرت و آمادگی برای آن 399
مقدمه ی مولف
در طول تاریخ، این مسئله مطرح بوده است که: در برابر تهیدستی تهیدستان و محرومیت محرومان مسئول کیست؟ و آیا آدمیان مسئول چگونگی زندگی همنوعان خویش هستند یا نه؟ پاسخ به این پرسش - بطور کلی - بر پایه ی دو طرز تفکر (دو باور و عقیده) اختلاف می یابد:
1- انسان در رفتار خود اراده ی آزاد و مستقلی ندارد، و در کارهایش فاعل حقیقی نیست؛ بلکه اعمال و رفتارش، به اراده ی غالب و چیره ای - از ماورای وجود او - انجام می یابد.
2- انسان دارای اراده ی آزاد و اختیار است، و در صحنه ی زندگی فردی و سیر جامعه ی انسانی، نقش مؤثری بر عهده دارد.
در بینش نخست، انسان مسئول نیست، و در برابر نابسامانی ها تعهدی ندارد. این نظریه ی جبری مسلکان است - با همه ی اختلاف هایی که در مسلک جبری گری بوده و هست - از جبر گرایان قدیم تا دوره های تفسیر مادی و جبر تاریخ. در تمام این مکاتب، یا مسؤلیت انسان به کلی سلب می شود، یا ضعیف و خدشه دار می گردد و عامل نابسامانی ها - دربست - در بیرون از حوزه ی قدرت و اختیار انسان جستجو می شود. از این رو این نظریه، ضربه ی ویرانگری بر تعهدها و مسئولیتهای انسانی وارد می آورد.
بدین گونه مکاتب جبری، آثار زیان باری داشته است. تاریخ عقاید و اندیشه ها به اثبات رسانده است که اندیشه ی جبر گرایی، از طرف حاکمان ظلم و زور و فساد و شاد خواران تاریخ ترویج شده است، برای پنهان داشتن چهره ی مجرمان اصلی جامعه ی